🤍🍃 #خاطره #شهید_غلام_دهکاری 📌برادرم، فانوسِ کوچه هایِ شهر 📖 برشی از #کتاب_پنج_طلوع_بی‌غروب صفحه ۵۶ ✍به قلم حجت‌ الاسلام دکتر علیرضا فاضلی ┏━━━━°•📗•° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °•🕊•°━━━━┛

🤍🍃 💌#شهید_غلام_دهکاری در واپسین لحظات کلامی بر زبان آورد که هنوز هم مثل زخمی تازه در دل من زنده است رفتنم به دست خودمه ولی برگشتنم به دست خودم نیست نگران پرسیدم: "مشکلی نیست خدا بزرگ و کریمه." او اما با آرامشی غریب نگاهش را به دور دست دوخت...👆 📖 برشی از #کتاب_پنج_طلوع_بی‌غروب صفحه ۵۸ ✍به قلم حجت‌الاسلام دکتر علیرضا فاضلی برای دریافت فایل پی‌دی‌اف کامل کتاب و شرکت در مسابقه‌ کتابخوانی‌ پنج‌ طلوع‌ بی‌غروب اینجا کلیک کنید 👉 ┏━━━━°• 📗 •° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °• 🕊 •°━━━━┛

🤍🍃 💌#شهید_غلام_دهکاری غلام همیشه روحیه ای سرشار از امید داشت...👆 📖 برشی از #کتاب_پنج_طلوع_بی‌غروب صفحه ۵۸ ✍به قلم حجت‌الاسلام دکتر علیرضا فاضلی ┏━━━━°• 📗 •° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °• 🕊 •°━━━━┛

🕊 ❣ #خاطره #شهید_غلام_دهکاری 🏮برادرم، فانوس کوچه‌های شهر در هر لحظه از زندگی شهید، نشانه‌ای از نــور ایمــان و عشــق به اهـل‌بیت(ع) می‌درخشید. 💫 دلبستگی‌اش به مـراســم سینــه‌زنـی و عـــزاداری‌هـــای محـــرم بــی‌پایان بـــود؛ گویی قلبش با ضرباهنگ طبل و نوای نوحه می‌تپید. 🥁 از همان نوجــوانی، در سنین ۱۵ یا ۱۶ سالــگـی، شــوق رفــتــن به مســجـــد و حسینیه در نگاهش موج می‌زد.🤩 نه‌تنها خــود با اشــتــیــاق به مجــالس مــی‌رفـــت، بـلــکــه دســت مـــا را هـــم می‌گرفت و به خانــه‌های نــور می‌برد؛ به‌ویژه در شب‌های اندوهناک محـرم و ماه مبارک رمضـان. 🏴🌙 ساعـت‌ها در هـیـئـــت‌ها و روضـــه‌ها می‌نشستیم؛ فضا غرق عطــر گــلاب، دود اسپند و صدای سوزناک نوحه بود. او با دلی سرشار از عشق، در صف اول عــزاداران می‌ایستاد و مـا نیز در پرتــو حضورش، در دریای معنویت غوطه‌ور می‌شدیم. 🌊❤️‍🔥 نگاهش آن‌چنان با اشک و شوق پیوند داشت که گویی خود را در جمــع یـاران امام حسین(ع) می‌دید. 😍🥺 📖 برشی از #کتاب_پنج_طلوع_بی‌غروب صفحه ۵۶ ✍به قلم حجت‌الاسلام دکتر علیرضا فاضلی ┏━━━━°• 📗 •° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °• 🕊 •°━━━━┛

🤍🍃 #خاطره #شهید_غلام_دهکاری 💌 میگفت: «اولین شهید پشته معزآباد منم»! 🎥 برای تماشای کامل مستند پنج طلوع بی غروب اینجا کلیک کنید. ┏━━━━°•📗•° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °•🕊•°━━━━┛

🤍🍃 #خاطره #شهید_غلام_دهکاری 📌 امانت دارِ مهربانِ دل ها 📖 برشی از #کتاب_پنج_طلوع_بی‌غروب صفحه ۵٧ ✍به قلم حجت‌ الاسلام دکتر علیرضا فاضلی ┏━━━━°•📗•° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °•🕊•°━━━━┛

🤍🍃 💬 "نگاهش آن‌چنان با اشک و شوق پیوند داشت که ..." 📖 برشی از #کتاب_پنج_طلوع_بی‌غروب #شهید_غلام_دهکاری ✍ به قلم حجت‌ الاسلام دکتر علیرضا فاضلی ┏━━━━°• 📗 •° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °• 🕊 •°━━━━┛

🤍🍃 💬 " روزی که از مرخصی برگشتم آمدم در پادگان خودمان اما موقعی که به پادگان خودمان رسیدم..." 📖 برشی از #کتاب_پنج_طلوع_بی‌غروب #شهید_غلام_دهکاری ✍ به قلم حجت‌ الاسلام دکتر علیرضا فاضلی ┏━━━━°• 📗 •° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °• 🕊 •°━━━━┛

﷽ 💌 #خاطره #شهید_غلام_دهکاری ❣امانت‌دار مهربان دل‌ها هرگز نمی‌توانم تصویر مهربان و استوار برادرم را از یاد ببرم. دست پر مهرش را بر سر کودکان یتیم می‌کشید و دل‌های کوچکی را که از فقدان مهر پدر رنج می‌بردند، تسلی می‌داد. ✋ دو کودک یتیم خواهرمان که در بندرعباس زندگی می‌کردند، هر پنجشنبه و جمعه منتظر آمدنش بودند. 👀 در محله، یتیمان دیگری هم بودند که برادرم غلام نسبت به آن‌ها با دلی مهربان و عاشقانه رفتار می‌کرد. ❤️‍🔥 او هرگز از کمک و توجه به این کودکان دریغ نمی‌کرد، انگار که تمام درد و رنج دنیا را در وجود آن‌ها حس می‌کرد.❤️‍🩹 غلام، سایه‌ای آرام و مطمئن که وقتی پشت سرمان بود، هیچ ترسی به دل راه نمی‌دادیم. 🏖 نگاه او همیشه آرامشی داشت که انگار نسیمی ملایم بر غبار روز می‌وزد. ما چند برادر کوچک‌تر، هر کدام در گوشه‌ای از زندگی کودکانه‌مان، چشم به او داشتیم؛ او پناه و تکیه‌گاه ما بود. 🫂⛰ هر بار که کنارمان می‌نشست، صدایش رنگی از مهربانی داشت. به نرمی می‌گفت: «هیچ‌وقت با هم تند نشوید، مبادا کلامی بی‌احترام، میان‌تان رد و بدل شود.» 🌸✨ توصیه‌هایش مثل چراغی در خانه ما مسیر برادری را روشن می‌کرد.💡 📖 برشی از #کتاب_پنج_طلوع_بی‌غروب صفحه۵۷ ✍به قلم حجت‌ الاسلام دکتر علیرضا فاضلی ┏━━━━°• 📗 •° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °• 🕊 •°━━━━┛

﷽ 💌#شهید_غلام_دهکاری هر بار که کنارمان می‌نشست صدایش رنگی از مهربانی داشت...👆 📖 برشی از #کتاب_پنج_طلوع_بی‌غروب صفحه ۵۷ ✍به قلم حجت‌الاسلام دکتر علیرضا فاضلی ┏━━━━°• 📗 •° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °• 🕊 •°━━━━┛

﷽ #خاطره #شهید_غلام_دهکاری 📌 پیکری آرام، دلی بی قرار 📖 برشی از #کتاب_پنج_طلوع_بی‌غروب صفحه ۶٠-۶١ ✍️به قلم حجت‌ الاسلام دکتر علیرضا فاضلی ┏━━━━°•📗•° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °•🕊•°━━━━┛

﷽ 💬 "هرکاری می‌کرد تا محبتش در زندگی همه جاری باشد..." 📖 برشی از #کتاب_پنج_طلوع_بی‌غروب #شهید_غلام_دهکاری ✍ به قلم حجت‌ الاسلام دکتر علیرضا فاضلی ┏━━━━°• 📗 •° ━━━━┓ @tarkesh_ba_marefat ┗━━━━ °• 🕊 •°━━━━┛