eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.4هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
28.8هزار ویدیو
78 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5855009600998212417.mp3
4.17M
چرا امام زمان را صدا میزنیم ،جواب نمیدهد دکتر محمد دولتی 👇👇👇 @Tarkgonahan
از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه وآله) نقل شده است: 📣 «مردگانتان را که در قبرها آرمیده اند از یاد نبرید. مردگان شما امید احسان شما را دارند. مردگان شما زندانی هستند و به کارهای نیک شما رغبت دارند. آنها خود، قدرت انجام کاری را ندارند، شما صدقه و دعائی به آنها هدیه کنید🎁🎁.» [یزدی، شیخ حسن بن علی، انوار الهدایة، ص 115] 👇👇👇 @Tarkgonahan
مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت: 🦋مجروح عملیات🦋 سال ۱۳۹۰ بود و مزدوران و تروریست‌های وابسته به آمریکا در شمال غرب کشور و در حوالی پیرانشهر مردم مظلوم منطقه را به خاک و خون کشیده بودند. آنها چند ارتفاع مهم منطقه را تصرف کرده و از آنجا به خودروهای عبوری و نیروهای نظامی حمله می‌کردند. هر بار که سپاه و نیروهای نظامی برای مقابله آماده می‌شدند نیروهای آن گروهک تروریستی به شمال عراق فرار می کردند. شهریور سال ۱۳۹۰ و به دنبال شهادت سردار جان‌نثاری و جمعی از پرسنل توپخانه سپاه، نیروهای ویژه سپاه به منطقه آمده و عملیات بزرگی را برای پاک‌سازی کل منطقه تدارک دیدند. عملیات به خوبی انجام شد و با شهادت چندتن از نیروهای پاسدار ارتفاعات و کل منطقه مرزی از وجود عناصر گروهک تروریستی پژاک پاکسازی شد. من در آن عملیات حضور داشتم، از این که پس از سال‌ها یک نبرد نظامی واقعی را از نزدیک تجربه می‌کردم حس خیلی خوبی داشتم. آرزوی شهادت نیز مانند دیگر رفقایم داشتم اما با خودم می گفتم ما کجا و شهادت کجاست!؟ دیگر آن رو حیات دوران جوانی و عشق به شهادت در وجود ما کم‌رنگ شده. در آخرین مرحله این عملیات تروریست‌ها برای فرار از منطقه از گازهای فسفری و اشک آور استفاده کردند تا ما نتوانیم آنها را تعقیب کنیم آلودگی محیط باعث سوزش چشمانم شده بود دود اطراف ما را گرفت رفقای من سری از محل دور شدند، اما من نتوانستم. چشمان من به شدت می‌سوخت، سوزش چشمان من حالت عادی نداشت. چون بقیه نیروها سریع جلو رفتند اما من حتی نمی توانستم چشمانم را باز نگه دارم! به سختی و با کمک یکی از رفقا به عقب برگشتم. پزشک واحد امداد، قطره را در چشمانم ریخت و گفت: تا یک ساعت دیگه خوب میشی. ساعتی گذشت اما همین طور در د چشم را اذیتم می‌کرد. به پزشک بیمارستان صحرایی و سپس بیمارستان داخل شهر مراجعه کردم و به وسیله آرام بخش توانستم استراحت کنم ،اما کماکان درد چشم مرا اذیت می‌کرد .چند ماه از آن ماجرا گذشت عملیات موفق رزمندگان مدافع وطن باعث شد که ارتفاعات شمال غربی به کلی پاک سازی شود. نیروها به واحدهای خود برگشتند اما من هنوز درگیر چشمم بودم. بیشتر چشم چپم مرا اذیت می کرد. تا اینکه یک روز صبح!! احساس کردم که انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده . همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید. دیگر قابل تحمل نیست. کمیسیون پزشکی تشکیل شد عکس ها و آزمایشگاه های متعدد از من گرفته شد در نهایت تیم پزشکی . اعلام کردند یک غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم تو ایجاد شده، فشار این غده باعث جلو آمدن چشم شما شد ه. به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است بعد اعلام شد که اگر عمل صورت بگیرد یا چشمان بیمار از بین می‌رود و یا مغز او آسیب جدی خواهد دید. با همه دوستان و آشنایان خداحافظی کردم با همسرم که باردار بود و در این سال‌ها سختی های بسیار کشیده بود، وداع کردم از همه حلالیت طلبیدم و با توکل به خدا راهی بیمارستان در اصفهان شدم وارد اتاق عمل شدن حس خاصی داشتم احساس می کردم که از این اتاق عمل دیگر بر نمیگردم، تیم پزشکی با دقت بسیار کارش را شروع کرد عمل جراحی طولانی شد و برداشتن غده پشت چشم با مشکل مواجه شد. پزشکان تلاش خود را مضاعف کردند، برداشت این غده همانطور که پیش‌بینی می‌شد با مشکل جدی همراه شد، آنها کار را ادامه دادند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد . 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد...._______ 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال از محضر آیت الله مجتهدی: کسانی که دوست دارند سکرات و سختی های مرگ برای آنها آسان بشود باید چه کار بکنند؟؟ 😰😰 سکرات مرگ خیلی سخت است من بارها این را گفته‌ام که شخصی را می شناختم که یک سال و نیم سکرات مرگ ش طول کشید ، یعنی یک سال و نیم او را رو به قبله خوابانده بودند. اقوامش می‌گفتند یک ساعت دیگر می میرد نیم ساعت دیگر می میرد و این حالت ها یک سال و نیم به طول انجامید. پس عده‌ای هستند که اینگونه سکرات موت شان طولانی می‌شود حالا اگر کسی بخواهد این طور نشود باید چه کار کند ؟؟ باید به این حدیث عمل کند . من احب ان یخفف الله عزوجل عنه السکرات الموت فلیکن لقرابته وصولا وبالوالدیه بارِّا. اگر کسی دوست دارد که خداوند عزوجل سکرات مرگ را بر او آسان کند باید دو کار انجام بدهد ۱- باید با قوم و خویش خود صله رحم کند . ۲- نیکی به پدر و مادر . 👇👇👇 @Tarkgonahan
🔻🔻🔻تلنگر🔻🔻🔻 🌺جنازه‌ی انسان وقتی از منزل خارج می‌‏شود یک ملک سر راه جنازه را می‌‏گیرد و به او می‌‏گوید: 🌺 «تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِک فَلا تَرجِعُ اِلَیهِ اَبَداً» یعنی از خانه و کاشانه‌ات خارج شدی و دیگر نمیتوانی‌ به آن مراجعت ‌‌کنی 🌺روایت داریم وقتی انسان می‌‏میرد مردم از یکدیگر سؤال می‌‏کنند چقدر از خودش ارث برای وارث باقی گذاشته است ولی ملائکه از یکدیگر سؤال می‌‏کنند چه اعمالی قبل از خودش فرستاده است 🌺 زاد و‌توشه ای برای سفر خود آماده کن یک سفر بسیار بلند در انتظار ما است و باید برای این سفر از این دنیا زاد و توشه تهیه کنیم. ما اینجا شاید 70 یا 80 یا فوقش 100 سال زندگی کنیم اما عمر آنجا بی نهایت است و ما باید برای این عمر و زندگی بی نهایت در اینجا زاد و توشه تهیه کنیم 🌺امام علی علیه السلام فرمودند که اگر مردگان به حرف می آمدند میگفتند بهترین زاد و توشه آخرت پرهیزکاری و دوری از حرام است...آنها حسرت لحظه‌ای به دنیا آمدن را دارند تا کارهایشان را جبران کنند اما دیگر دیرشده است..... 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️قال امـام سجاد علیه السلام: اى شيعيان ما شما بهشت را هرگز از دست نمى‌دهيد چه شتاب كنيد و چه كُـــندى اما براى رســيدن به درجات آن كــنيد. 👇👇👇 @Tarkgonahan
• مرحوم فشندی میگوید ؛ ‌در مسجد جمکــران قم ، اعمال را بجا آورده بــودم و با همســــرم می آمـدم دیدم آقایی نورانی داخل صحـن شده‌ و قصد دارند به طــرف مسجـد بروند. بـا خود گفتم: این سیّد نورانی در این هــوای گــرم تابستان، از راه رسیده و تشنه است.ظـرف آبی به دست ایشان دادم. پس از آشـامیدن، ظــرف آب را پس دادند. گفتـم آقـا، شما دعـــا کنید و فـرج امام زمان را از خدا بخواهیـد تا امر ظهور نزدیک شود. ‌ • فرمودند؛ شیعیانِ ما به اندازه ی آب خوردنی ما را نمیخواهند! اگر ما را بخواهند، دعا میکنند و فرج ما می رسد. ‌ 📚 شیفتگان حضرت مهدی ، ج۱ 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و بین حسابگر و (نه خسیس)، معروف است كه وقتی می‌خواستند پل بزرگ و تاریخی خواجو را بسازند، براي درخواست كمك مالي مي‌روند سراغ جناب سرمایه‌دار بزرگ شهر مي روند. هنوز سخن را شروع نکرده، مي‌ينند خواجو به شاگردش میگوید چرا چوب کبریت را که با ان چراغ را روشن کردی دور انداختی؟ مي شد برای چراغ بعدی استفاده کرد. وقتی اين دقت عجيب را از جناب خواجه مي‌بينند،‌ با خودشان مي‌گويند از اين مرد خيري به كسي نمي‌رسد! اما حتماً مي‌دانيد كه پل خواجو همان‌طور كه از اسمش پيداست، با كمك او ساخته مي‌شود. خواجو در تعجب ميهمانانش مي‌گويد: اگر ثروت بسيار دارم،‌ از سر همین اسراف گریزی‌ها،حساب‌وکتاب‌هاست. فرد اخلاق‌مدار نیز مثل همين تاجر موفق، اهل حساب‌وکتاب دفتری روزانه است. شيخ‌ حسنعلي ، عارف مشهور كه اتفاقاً او هم اصفهاني است، در مسائل معنوي بسيار مقتصد و حسابگر بود. وقتي از ايشان مي‌پرسند چگونه به این مقامات رسیدی؟ در پاسخ مي‌گويد: من اهل حساب‌وکتاب بودم. نورانیتی را که از عبادات و اعمال خوبم به دست می‌آوردم، ولخرجی نداشتم اقتصاد در مال اقتصاد در وقت اقتصاد در گوهر وجود و.. 👇👇👇 @Tarkgonahan
🦋داستان اسلام آوردن زن آمريكايى به بركت حجاب :🦋 در يكى از شهرهاى امريكا، زنى مسلمان شده بود. وقتى خبرنگاران براى تهيه گزارش به او مراجعه كردند، داستان مسلمان شدنش را چنين نقل كرد: من در يك خانواده مسيحى زندگى مى كردم و هيچ گاه اسمى از اسلام نشنيده بودم. هنگامى كه كودك بودم، از هوش سرشار و استعداد بسيارى برخوردار بودم كه همه را به تعجب مى انداختم. وقتى بزرگ تر شدم، به خاطر درك و فهم بالايى كه داشتم، از انجام كارهاى زشت و ناروا خوددارى مى كردم و با اينكه در كشورم اسمى از حجاب نبود و زنان، حجاب و پوشش مناسبى نداشتند، من از همان زمان كودكى دوست نداشتم مردان نامحرم بدنم را ببينند. ازاين رو لباس هايم طورى بود كه تمام بدنم را مى پوشاند و در واقع من زنى عفيف و باحجاب بودم. چند سال گذشت و من در مقابل فرهنگ بى بند و بارى جامعه مقاومت مى كردم. تا اينكه شبى در عالم رویا دیدم فردی با لباس سبز به من فرمود: «من از سمت شرق مى آيم». آن گاه كتاب مقدسى را به من نشان داد و گفت: «راه نجات و سعادت تو در اين كتاب است». از خواب بيدار شدم و سه سال دنبال آن كتاب گشتم. ولى كتابى با آن نشانى كه در خواب ديده بودم، نيافتم. روزى يك مسلمان هندى را ديدم و خوابى را كه ديده بودم، برايش نقل كردم. او دست در جيبش كرد و كتابى در آورد و به من نشان داد. ديدم دقيقاً همان كتابى است كه در خواب ديده بودم. پرسيدم: «اين چه كتابى است؟ » گفت: «قرآن است و آن را به من هديه كرد». با خوشحالى كتاب را گرفتم و آن را باز كردم تا بخوانم، ولى چون به زبان عربى بود، چيزى نفهميدم. تا اينكه پس از مدتى، ترجمه انگليسى آن را به دست آوردم. وقتى آن را مطالعه كردم، ديدم تمام مطالب آن مطابق عقل و فطرت است. پس ايمان آوردم و مسلمان شدم. اينجا بود كه فهميدم خداوند مرا به بركت حجاب، با اسلام آشنا كرد. [1] اين داستان ما را به ياد سخنى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) مى اندازد كه فرمودند: «اَلْعِفَّةُ رَأْسُ كُلِّ خَيْرٍ» [۱] ؛ «عفت و پاك دامنى، منشأ هر خير و خوبى است». در حقيقت، اين زن با رعايت حجاب و پوشيدگى و عفت ورزيدن، توفيق مسلمان شدن و اهل نجات شدن را پيدا كرد و از بزرگ ترين نعمت الهى بهره مند شد. ---------- [۱]: نقش زنان صالحه در اصلاح جامعه، سيد نعمت الله حسيني، ص١٢٢. [۱]: غررالحكم و دررالكلم، عبدالواحد الآمدي، ج١، ص۴٠. 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام على عليه السلام: به سبب محبّت دنيا، گوش ها از شنيدن حكمت كر و دل ها از نور بصيرت نابينا مى گردند لِحُبِّ الدُّنيا صَمَّتِ الأَسماعُ عَن سَماعِ الحِكمَةِ، وعَمِيَتِ القُلوبُ عَن نورِ البَصيرَةِ غررالحكم حدیث7363
مستند سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋پایان عمل جراحی🦋 احساس کردم آنها کار را به خوبی انجام دادند دیگر هیچ مشکلی نداشتم آرام و سبک شدم چقدر حس زیبایی بود درد از تمام بدنم جدا شد یک بار احساس راحتی کردم سبک شدم با خودم گفتم خدا را شکر از این همه درد چشم و سردرد راحت شدم چقدر عمل خوبی انجام شد با اینکه کلی دستگاه به سر و صورت هم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بود را دیدم از لحظه کودکی تا لحظه ای که وارد بیمارستان شدن برای لحظاتی به همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت رفت چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را دیدم در همین حال و هوا بود که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم بسیار زیبا و دوست داشتنی بود نمی‌دانم چرا این قدر او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم او در کنار من ایستاده بود و به صورت من لبخند می زد محو چهره او بودم با خودم گفتم چقدر چهرهء زیباست چقدر آشناست من او را کجا دیده ام سمت چپ نگاه کردم عمو و پسر عمه ام آقا جان سید و غیر ایستاده بودند اما یه مدتی قبل از دنیا رفته بود پسر عمه نیز از شهدای دوران دفاع مقدس بود از اینکه بعد از سالها آنها را می دیدم خیلی خوشحال شدم زیر چشمی به جوان زیبارویی که در کنار آن بود دوباره نگاه کردم من چقدر تورا دوست دارم چقدر چهره اش برایم آشناست یکبار یادم آمد که، حدود ۲۵ سال پیش شب قبل از سفر مشهد، عالم خواب ،حضرت عزرائیل........ با ادب سلام کردم .حضرت عزرائیل جواب دادند، محو جمال ایشان بودم که با لبخندی بر لب به من گفت :برویم؟، با تعجب گفتم کجا!! بعد دوباره نگاهی به اطراف انداختم دکتر جراح ،ماسک روی صورتش را درآورد و به اعضای تیم جراحی گفت مریض از دست رفت دیگه فایده نداره، بعد گفت خسته نباشید شما تلاش خودتون رو کردید، اما بیمار نتونست تحمل کنه. یکی دیگه از پزشک ها گفت دستگاه شوک رو بیارین نگاهی به دستگاه‌ها و مانیتور اتاق عمل کردم همه از حرکت ایستاده بودند. عجیب بود که دکتر جراح من ،پشت به من قرار داشت، اما من می‌توانستم صورتش را ببینم حتی می‌فهمیدم که در فکرش چه می گذرد من افکار افرادی که داخل اتاق بودن را هم می‌فهمیدم. همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد، من پشت درب اتاق را می دیدم، برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود کنار درب اتاق عمل و ذکر می گفت. خوب به یاد دارم که چه ذکری می‌گفت اما از آن عجیب تر اینکه ذهن او را می‌توانستم بخوانم. با او خودش گفت خدا کند که برادرم برگرده او دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است اگر اتفاقی برایش بیفتد ما با بچه‌هایش کنیم یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچه‌های من چه کند، کمی آن طرف تر داخل یکی از اتاق‌های بخش، یک نفر در مورد من با خدا حرف می زد ، من او را هم می دیدم . 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد..._______ 👇👇👇 @Tarkgonahan
♨️از آیت الله بهجت (ره) پرسیده شد: آیا ما به (عج) عرضه می شود؟ و آن حضرت اعمال ما را می بینند؟ آیت الله بهجت پاسخ دادند: 🌹 در هر هفته دو روز (دوشنبه و پنجشنبه) به ایشان عرضه می شود. همان قدر می دانیم که آن طوری که باید باشیم، نیستیم. چیزی که باعث شرمندگی و خجالت زدگی ما می شود این است که حضرت همه چیز را می دانند و همه چیز را می شنود، آن ها "عین الله الناظره و اذن الله السامعه – الواعیه" می باشند. ◀️ ما چه کار کردیم برای قرب و نزدیک شدن به آن ها؟ شما که طالب حضور و ظهورید، چرا کاری نمی کنید که همیشه خودتان را پیش آن حضرت ببینید؟! او ما را می بیند و ما او را نمی بینیم! پس چرا اینقدر دوریم؟ بعضی ها خیال می کنند ائمه نمی شنوند و یا مثل مرده های ما هستند. ائمه(ع) عین الله الناظره و اذنه الواعیه هستند. اگر حرفی زده شود حتی قبل از آن که دیگران که در مجلس هستند، بشنوند آن ها می شنوند. 👇👇👇 @Tarkgonahan
🦋🦋 🌴امام صادق علیه السلام فرمودند:  هر که در چهار موقع ، مالک نفس خودباشد💪،خداوند متعال آتش را بر جسم او حرام میکند.🤚✋ ۱-هنگام رفاه و توسعه زندگی. ۲-هنگام سختی و تنگ دستی. ۳- هنگام اشتها و آرزو . ۴- هنگام خشم و غضب . 👇👇👇 @Tarkgonahan
💙🍃🦋 🍃🍁 🦋 🔴 حق الناس گناهی خطرناک ✍در روایتی آمده است: یک قاضی مقدّس و بسیار عابد از دنیا رفت. او حقّی را ناحق نمی کرده و علاوه بر شهرت به قضاوت عادلانه، مۆمن و متّقی بوده است و از این رو همسرش یقین داشته که وی بهشتی است. وقتی زن جسد شوهر را در لحد قرار داد و پارچه روی صورت او را کنار زد، دید ماری از بینی او بیرون آمد و شروع به کندن و خوردن صورت او کرد. زن از این وضعیت عجیب ترسید. ✨هنگام شب، شوهر خود را درخواب دید و از آنچه رخ داده بود سۆال کرد و گفت: تو که انسان خوبی بودی! پس این مار چه بود؟ قاضی جواب داد: آن به خاطر برادر توست. روزی برادر تو با کسی نزاع داشت. برای حلّ مسأله به نزد من آمدند و من در دل خود دوست داشتم که حق با برادر تو باشد. نه اینکه العیاذبالله ناحقی باشد، بلکه دوست داشته حق با برادر زنش باشد البته نتیجه حکمیّت به نفع برادرت شد و من از این امر خوشحال شدم و با اینکه واقعاً حق با برادر تو بود، اکنون گرفتارم. همین که قاضی در دل بین دو مسلمان تفاوت قائل شده، عمل او در برزخ مجسّم شده و موجب آزار او گردیده است ⚠️مواظب حق دیگران باشیم گناهی که خدا آن را تا بنده حلال نکند نمی بخشد 📚 الکافی، ج ۷، ص ۴۱۰ 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
45.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ترجمه تصویری سوره الحاقه.📖 قطعا حالتون رو عوض میکنه.😱😱 👇👇👇 @Tarkgonahan