eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.6هزار دنبال‌کننده
31.1هزار عکس
27.5هزار ویدیو
76 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : أَكْمَلُ اَلنَّاسِ عَقْلاً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً. امام جعفر صادق(عليه السّلام)فرمود: عاقلترين مردم خوش خلق ترين آنهاست. 📚منبع: وسائل الشیعة، جلد۱۲ , صفحه۱۵۰ 👇👇👇 @Tarkgonahan
❇️ آثار احسان به والدین و صله رحم حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ فِينَا مُيَسِّرٌ فَذَكَرَ وَاصِلَةَ اَلْقَرَابَةِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا مُيَسِّرُ قَدْ حَضَرَ أَجَلُكَ غَيْرَ مَرَّةٍ وَ لاَ مَرَّتَيْنِ كُلَّ ذَلِكَ يُؤَخِّرُ اَللَّهُ أَجَلَكَ لِصِلَتِكَ قَرَابَتَكَ وَ إِنْ كُنْتَ تُرِيدُ أَنْ يُزَادَ فِي عُمُرِكَ فَبَرَّ شَيْخَيْكَ يَعْنِي أَبَوَيْهِ. حنان بن سدیر می گوید: در حضور امام صادق(ع) بودیم که میسر هم در میان ما بود، از رابطه خویشاوندی سخن به میان آمد، امام صادق(ع) فرمود: ای میسر چند بار اجل و مرگ تو فرا رسیده و هر بار خداوند آن را به خاطر صله رحم با خویشاوندانت تاخیر انداخته است، اگر می خواهی خداوند عمر تو را زیاد کند به پدر و مادرت نیکی کن. بحارالانوار، ج71، ص84. 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطور ما دعا نکنیم برای ظهور ؟ 🎥آیت الله العظمی عجل الله تعالی فرجه 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🎧 علامه حلّی به محضر مولای مهربان عالم، حضرت مهدی علیه السلام و عجل الله فرجه.👌👌👌 هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک گَرَم تو دوستی، از دشمنان ندارم باک 👇👇👇 @Tarkgonahan
📝اول از خودمان شروع کنیم! مغازه دار‌ محل، هر روز، صبح زود ماشین سمندش را در پیاده رو پارک میکند، مردم مجبورند از گوشه خیابان رد شوند. سوپرمارکتی، نصف بیشتر اجناس مغازه اش را بیرون چیده، راه برای رفت و آمد سخت است. کارمند اداره، وسط ساعت کاری یا صبحانه میل میکند، یا به بهانه ناهار و نماز میرود وطولانی مدت استراحت میکند و یا همزمان با مراجعه ارباب رجوع کانالهای تلگرام و اینستاگرامش را چک میکند. بساز بفروش، تا چشم صاحبان آپارتمان را دور میبیند، لوله ها و کابینت را از جنس چینی نامرغوب میزند در حالی که پولش را پیشتر گرفته است. کارمند بانک، از وسط جمعیتی که همه در نوبت هستند به فلان آشنای خود اشاره میزند تا فیش را خارج از نوبت بیاورد تا کارش راه بیوفتد! پزشک، بیمار را در بیمارستان درمان نمیکند تا در مطب خصوصی به او مراجعه کند و یا به همکار دیگر خود پاس میدهد تا بیمار جیب خالی از درمانگاه خارج شود. همه اینها شب وقتی به خانه می آیند، هنگامی که تلگرام را باز میکنند از فساد، رانت، بی عدالتی، تبعیض و گرانی سخن میگویند و در اینستاگرام پستهای روشنفکری را لایک میکنند. جامعه با من و تو، ما می‌شود، قبل از دیگران به خودمان برسیم. 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج اسماعیل : چطور میشود در این دنیا بر کسی خرده گرفت و خود را ندید؟؟ 👇👇👇 @Tarkgonahan
مستند زیبای سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋آزار مومن🦋 در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم روزها و شبها با دوستانمان با هم بودیم شب های جمعه همگی در پایگاه بسیج دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و گشت و بازرسی داشتیم .در پشت محل پایگاه بسیج ،قبرستان شهرستان ما قرار داشت .ما هم بعضی وقتها دوستان خودمان را اذیت می کردیم ،البته تاوان تمام این اذیت ها را در آنجا دادم .برخی شب های جمعه تا صبح در پایگاه حضور داشتیم یک شب زمستانی برف سنگین آمده بود یکی از رفقا گفت کی جرات داره الان بره تا ته قبرستون و برگرده ؟؟گفتم این که کاری نداره من الان میرم. او هم به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی، من سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردن خس‌خس صدای پای من بر روی برف از دور هم شنیده می‌شد. من به سمت انتهای قبرستان رفتم، اما آخر قبرستان که رسیدم صوت قرآن شخصی را از دور شنیدم، یک پیر مرد روحانی که از سادات بود، شب های جمعه تا سحر در انتهای قبرستان و در داخل یک قبر مشغول تهجد و قرائت قرآن می شد. فهمیدم که رفقا می‌خواستند با این کار با سید شوخی کنند. می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگه الان برگردم رفقای من مرا متهم می‌کنند که ترسیدم، برای همین تا انتهای قبرستان رفتم . هرچه صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد! از لحن او فهمیدم که ترسیده، ولی به مسیر ادامه دادم تا اینکه به بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود. یکباره تا مرا دید فریادی زد و حسابی ترسید. من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم پیرمرد سید رد پای مرا در داخل برف گرفت و دنبال من آمد وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .من هم ابتدا کتمان کردم اما بعد از اون معذرت خواهی کردم و او هم با ناراحتی بیرون رفت .حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم. نمی دانید چه حالی بود وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می‌دیدم خصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب میکشیدم از طرفی در این مواقع باد سوزانی از سمت چپ وزیدن می گرفت طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد . وقتی چنین اعمالی را مشاهده می کردم، به گونه‌ای آتش را در نزدیکی خود می‌دیدم که چشمانم دیگر تحمل نداشت. همان موقع دیدم که آن پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت، سید به آن جوان گفت من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و مرا ترسانید. من هم رو به جوان کردم و گفتم به خدا من نمیدونستم که صید در داخل قبر داره عبادت می کنه .جوان رو به من گفت: اما وقتی نزدیک شدی فهمیدی که ایشان دارد قرآن میخونه چرا همان موقع برنگشتی ؟؟دیگه حرفی برای گفتن نداشتم خلاصه پس از التماس های من ثواب دو سال عبادت هایم را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از از من راضی شود. دو سال نمازی که بیشتر به جماعت بود، دو سال عبادت را دادم به خاطر اذیت و آزار یک مومن. اینجا بود که یاد حدیث امام صادق علیه السلام افتادم که فرمود: حرمت مومن از کعبه بالاتر است. در لابلای صفحات اعمال خودم به یک ماجرای دیگر از آزار مومنین بر خوردم. شخصی از دوستانم بود که خیلی با هم شوخی می‌کردیم و همدیگر را سر کار می‌گذاشتیم .یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و خیلی بده او را ضایع کردم . خودم هم فهمیدم که کار بدی کردم، برای همین سریع از اون معذرت خواهی کردم اون هم چیزی نگفت. گذشت تا روز آخر که می خواستم برای عمل جراحی به بیمارستان بروم دوباره به همان دوست دوران جوانی زنگ زدم و گفتم: فلانی من خیلی به تو بد کردم یک بار جلوی جمع تو را ضایع کردم، خواهش می کنم من را حلال کن. من ممکنه از این بیمارستان برنگردم. بعد در مورد عمل جراحی گفتم و دوباره بهش التماس کردم تا اینکه گفت حلال کردم انشاالله سالم و خوب برمیگردی. آن روز در نامه عملم همان ماجرا را دیدم ،جوان پشت میز گفت این دوست شما همین دیشب از شما راضی شد اگر رضایت او را نمی گرفتی ،باید تمام اعمال خوب خودت را می دادی تا رضایتش را کسب کنی. مگه شوخیه آبروی یک مومن رو ببری. بعد اشاره به مطلبی از رسول گرامی اسلام نمود که فرمودند: روزی آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند: ای کعبه خوشا به حال تو، خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته و به خدا قسم حرمت مومن از تو بیشتر است، زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو حرام کرد ولی از مومن سه چیز را حرام کرد ،مال و جان و آبرو تا کسی به او گمان بد نبرد . 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد......______ 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اعلام رضایت یکی از اعضای محترم کانال،از مطالب ارائه شده در کانال،که با نظر لطفشون باعث دلگرمی و شوق وافر ،برای جمع آوری مطالب آینده در ما شدند. همه شما اعضای محترم رو دوست❤️❤️ داریم و دعا گوی 🤲همگی شما عزیزان هستیم. 👇👇👇 @Tarkgonahan
✨ ✍ روزی داشت از کوچه ای می‌گذشت شنید که به شاگردهایش می‌گوید: من در سه مورد با امام (ع) مخالفم. 1⃣ یک اینکه می گوید خدا دیده نمی‌شود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. 2⃣ دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. 3⃣ سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت. 👇👇👇 @Tarkgonahan
1_33369142.pptx
2.02M
حضرت محمد در نگاه اندیشمندان 👇👇👇 @Tarkgonahan
از کتاب مناقب نقل شده است که رسول خدا فرمود: خداوند پایه و ستونی در بهشت قرار داده است، که برای اهل بهشت نور می دهد، همانطور که خورشید برای اهل زمین نور افشانی می کند، و به آن پایه جز علی علیه السلام و شیعیان او،کسی دسترسی ندارد ،وان حلقه باب الجنه من یاقوته حمراء، طولها خمسون عاما علی صفائح من ذهب ،اذا نقرت طنت و قالت فی طنینها: یا علی. و همانا حلقه در بهشت از یاقوت سرخ است، که بر روی پهنه ای از طلاست و وقتی بر آن کوبیده میشود آوازی دارد و می‌گوید، یا علی . 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام علی علیه السلام: کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و بزودی یکی از آنها نشود. 📚 میزان الحکمه ، ج5 ، ص476 👇👇👇 @Tarkgonahan
🔴 تلنگر حضرت علی علیه السلام در مورد 🔥 🔰 بدانيد كه اين نازك تحمل آتش را ندارد، پس به خودتان رحم كنيد... شما در مصيبت‏هاى دنيا آزمايش كرده ‏ايد كه وقتى به بدن يكى از شما می‏رود و يا به زمين میخورد و خونى می‏شود و يا داغ پايش را می‏سوزاند چگونه بيتابى می‏كند؟! پس، چگونه خواهد بود اگر ميان دو لايه از آتش🔥 قرار گيرد⁉️ و هم بسترش و همدمش باشد...؟! 📚 نهج البلاغه، خطبه‏183 👇👇👇 @Tarkgonahan
4_5789386804272562757.ppsx
10.92M
۵۰ روش ساده برای علاقه مند کردن فرزندان به 👇👇👇 @Tarkgonahan
حکایتی از سعدی: 🎅 درویشی مستجاب الدعوة در بغداد پدید آمد. حجاج یوسف را خبر کردند، بخواندش و گفت دعای خیری بر من بکن. گفت: خدایا جانش بستان. گفت :از بهر خدا این چه دعاست ؟؟!! گفت :دعای خیر است تو را و جمله مسلمانان را . ای زبردست زیر دست آزار گرم تا کی بماند این بازار به چه کار آیدت جهانداری مردنت به که مردم آزاری . 👇👇👇 @Tarkgonahan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مستند زیبای سه دقیقه در قیامت(مستندی بسیار زیبا و آموزنده😱😱) قسمت 🦋 حسینیه🦋 می‌خواستم بنشینم و همانجا زار زار گریه کنم ،برای یک شوخی بی مورد، دو سال عبادت هایم را دادم، برای یک غیبت بی مورد بهترین اعمال من محو میشد ،چقدر حساب خدا دقیق است، چقدر کارهای ناشایست را به حساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم. در این زمان جوان پشت میز گفت: شخصی اینجاست که چهار سال منتظر شماست، این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود، اما معطل شماست. با تعجب گفتم از کی حرف میزنی؟؟!! یکی از پیرمردهای امنای مسجد مان را دیدم که در مقابلم و در کنار همان جوان ایستاده خیلی ابراز ارادت کرد و گفت: کجایی؟؟ چند سال منتظر تو هستم بعد از کمی صحبت این پیر مرد ادامه داد ،زمانی که شما در مسجد و بسیج مشغول فعالیت فرهنگی بودید ،تهمتی را در جمع ما زدنم، برای همین آمده‌ام که حلالم کنید. آن صحنه برایم یادآوری شد. من مشغول فعالیت در مسجد بودم، کارهای فرهنگی بسیج و غیره انجام میدادم این پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه ای نشسته بودند بعد پشت سر من حرف می زدند که واقعیت نداشت. به من تهمت بدی زد. او نیت ما را زیر سوال برد عجیب تر اینکه زمانی این تهمت را به من زد که من ابتدای حضورم در بسیج بود و نوجوان بودم . آدم خوبی بود. اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود. به جوان پشت میز گفتم درسته ایشان آدم خوبی بوده، اما من همینطوری از ایشون نمیگذرم. دست من خالیه، هرچه می توانی ازش بگیر. تا معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم( هر کسی در روز جزا برای خودش گرفتاری دارد و همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجالی نیست که به فکر کس دیگری باشد) جوان هم رو به من کرد و گفت: این بنده خدا یک وقت انجام داده که خیلی با برکت بوده و ثواب زیادی برایش می‌آید، یک حسینیه را در شهرستان شما خالصانه برای رضای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده می‌کنند، اگر بخواهید ثواب کل حسینیه اش را از او می گیرم و در نامه عمل شما میگذارم تا او را ببخشید، با خودم گفتم: ثواب ساخت یک حسینیه به خاطر یک تهمت !؟خیلی خوبه. بنده خدا این پیر مرد خیلی ناراحت و افسرده شد، اما چاره ای نداشت. ثواب یک وقف بزرگ را به خاطر یک تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخی. برای تهمت به یک نوجوان، یک حسینیه را که با اخلاص وقف کرده بود داد و رفت.! اما تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی به خاطر تهمت به یک نوجوان یک چنین خیراتی را از دست می دهد پس ما که هر روز و هر شب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم ،چه عاقبتی خواهیم داشت!!؟؟ ما که به راحتی پشت سر مسئولین و دوستان و آشنایان خودمان هر چه می خواهیم می گوییم .. ... باز جوان پشت میز به عظمت آبروی مومن اشاره کرد و آیه ۱۹ سوره نور را خواند (کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان رواج یابد، برای آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است.) امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه می فرماید( هرکس آنچه را درباره مومنی ببیند یا بشنود، برای دیگران بازگو کند از مصادیق این آیه است .) 🌹🌹پیشنهاد ویژه برای خواندن🌹🌹 ادامه دارد......._________ 👇👇👇 @Tarkgonahan
جرعه وصال آیت کمتر کسی پیدا می شود که زندگی بر وفق مراد او باشد .هر گونه عیش و نوش دنیا با هزار تلخی و نیش همراه است!! اگر کسی دنیا را اینگونه پذیرفت و شناخت، در برابر ناگواری ها و بدی های همسر و همسایه و دیگران کمتر ناراحت می شود، زیرا از دنیا بیش از اینکه خانه بلاست انتظار نخواهد داشت . 👇👇👇 @Tarkgonahan