🌸🍂
°•{ســـــردار رشید اسلام
#شهید_احمـــــد_کشـــــوری🍃🌹}•°
#بــرگـےازخــاطــراتــــ 📄
🔹《ترکش به سینهاش اصابت کرده بود پزشکان باید آخرین عمل جراحی رو انجام میدادند اما بلند شد تا برود گفتند آقای کشوری بمان تا آخرین عمل انجام شود گفت وقتی اسلام در خطر است این سینه رو نمیخوام...》
@taShadat
🌸🍂
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 📄
#شهید_دکتر_سیدمحمد_شکری🍃🌹
◽️خیره شده بود به آسمان
حسابی رفته بود توی لاک خودش...
بهش گفتم: «چی شده محمد؟»
انگار که بغض کرده باشه، گفت: «بالاخره نفهمیدم ارباً اربا یعنی چی؟ میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه یا باید بعد از عملیات کربلای ۵ برم کتاب بخونم یا همین جا توی خط مقدم بهش برسم»
◽️توی بهشت زهرا که میخواستند دفنش کنند، دیدمش؛ جواب سؤالش رو گرفته بود با گلوله توپی که خورده بود به سنگرش، "ارباً اربا" شده بود مثل مولایش حسین (علیهالسلام).
#یاد_شهدا_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🌸🍂
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 📄
#شهید_محمدتقی_سالخورده🍃🌹}•°
🔹گاهی اوقات تو چادر مشغول به
خودمون بودیم که محمدتقی غیبش میزد!
میرفتیم دنبالش، میدیدیم در حال شستن جوراب و یا مشغول واکس زدن پوتین بچههاست. . .
راوی 👈 همرزم شهید
🌸🍂
°•{ســـــردار رشید اسلام
#شهید_احمـــــد_کشـــــوری🍃🌹}•°
#بــرگـےازخــاطــراتــــ 📄
🔹《ترکش به سینهاش اصابت کرده بود پزشکان باید آخرین عمل جراحی رو انجام میدادند اما بلند شد تا برود گفتند آقای کشوری بمان تا آخرین عمل انجام شود گفت وقتی اسلام در خطر است این سینه رو نمیخوام...》
🌸🍂
°•{ســـــردار رشید اسلام
#شهید_احمـــــد_کشـــــوری🍃🌹}•°
#بــرگـےازخــاطــراتــــ 📄
🔹《ترکش به سینهاش اصابت کرده بود پزشکان باید آخرین عمل جراحی رو انجام میدادند اما بلند شد تا برود گفتند آقای کشوری بمان تا آخرین عمل انجام شود گفت وقتی اسلام در خطر است این سینه رو نمیخوام...》
🌼🍂
#بــــرگــےازخاطــــراتــــــ 📄
◽️ساعت یک و دو نصف شب بود. صدای شُرشُر آب میآمد. یکی ظروف رزمندهها رو جمع کرده بود و خیلی آروم، به طوری که کسی بیدار نشود، پای تانکر آب میشست.
◽️آری او کسی نبود جز ابراهیم همت، فرمانده لشکر؛ این خصوصیت مردان بزرگ است.
《انسان بزرگ هر چه بالاتر میرود، خاکیتر میشود》
°•{ســـــردار دلهـــــا
#شهید_محمدابراهیم_همـت🍃🌹}•°
°•|🍃🌸
°•{مدافع حرم
#شهید_مرتضی_حسینپور🕊🌹}•°
#برگـــــےازخاطراتـــــ
🌿اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا میکرد، میدیدم که بعد نماز از خدا طلب شهادت میکند.
🌿 نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند، نماز شبش ترک نمیشد، دیگر تحمل نکردم؛ یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم، به او گفتم: تو این خونه حق نداری نماز شب بخونی، #شهید می شی!
🌿 حتی جلوی نماز اول وقت او را میگرفتم! اما چیزی نمیگفت. دیگر هم نماز شب نخواند! پرسیدم: چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟
خندید و گفت: کاری و که باعث ناراحتی تو بشه تو این خونه انجام نمیدم، رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره، اینجوری امام زمان هم راضیتره.
🌿 بعد از مدتی برای #شهادت هم دعا نمیکرد، پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟؟
گفت: چرا. ولی براش دعا نمیکنم! چون خود خدا باید عاشقم بشه تا به شهادت برسم.
🌿 گفتم: حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟؟
لبخندی زد و گفت: مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟!
راوی 👈 همسر شهید
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔@tashadat
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🍃🌸
°•{مدافــــع حــــرم
#شهیــد_علـــــی_نظـــــری🕊🌹}•°
#برگـــــےازخاطـــــراتـــــ
◽️بار دومی که علی آقا به سوریه رفته بود، من در شبکههای اجتماعی میدیدم که مدافعان حرم وصیتنامه مینویسند.
◽️وقتی به خانه آمد پرسیدم تو هم وصیتنامه داری؟ پاسخش منفی بود. گفتم خب تو که زیاد مأموریت میروی وصیتنامه بنویس، اما گفت من به رفتن فکر نمیکنم. ما باید بمانیم و حالا حالاها خدمت کنیم.
راوی 👈 همسر
╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮
🆔@tashadat
╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯