خاطره ای از شهید #نوید_صفری
عقد که کردم اومد زد روی شونه ام گفت خجالت نمیکشی داداش!
گفتم چرا؟
خب شما هم برو دنبال بختت
گفت خب من بزرگترم اول من باید برم
گفتم من چند نفر سراغ دارم
گفت نه داداش وقتش برسه منم میرم
شنیدم وقتی رفت خواستگاری
سر مزار شهید خلیلی عقد کردن
تازه چند ماه بود ازدواج کرد و پر کشید
#شهید_مدافع_حرم
#تازه_داماد
꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂