به تبعیت از علی علیه السلام و فاطمه سلام الله
🔅 من ماهیانه هزار و پانصد تومان از سپاه حقوق میگرفتم، بنا به تقاضای خودم. آن موقع از شخص میپرسیدند نیاز شما چقدر است و هر کس سعی میکرد به حداقل رضایت بدهد. مبادا بیهوده از بیت المال استفاده کند و نیازمندتر از خودش باشند.
🔅 به هر حال جهیزیهای شامل یک دست رختخواب، یک سماور، یک قابلمه، یک تابه، یک دست لیوان و یک دست فنجان و دو عدد سینی و یک رادیو و یک تلویزیون، یک گاز پیک نیک و ظروف ملامین و چند متر موکت فراهم کردم و زندگی را شروع کردیم.
#شهید_امیر_محبی🌷
یاد شهدا با صلوات🌹
🌷 @taShadat 🌷
﷽
#براساس_داستان_واقعی
#رمان_نسل_سوخته
══🍃🌷🍃══════
#قسمت_صدو_بیست_ودوم
🔷فیل و پیری
خسته از دانشگاه برگشته بودم ... در رو که باز کردم ... یه نفر با صدای مضطرب و ناراحت صدام کرد ...
ـ آقا مهران ...
برگشتم سمتش ... انسیه خانم بود ... با حالت بهم ریخته و آشفته ...
- مادرت خونه نیست؟ ...
ـ نه ... دادگاه داشتن ...
بیشتر از قبل بهم ریخت ...
ـ چی شده؟ ... کمکی از دست من برمیاد؟ ...
سرش رو انداخت پایین ...
ـ هیچی ...
و رفت ...
متعجب ... چند لحظه ایستادم ... شاید پشیمون بشه ... برگرده و حرفش رو بزنه ... اما بی توقف دور شد ...
رفتم داخل ... سعید چند تا از هم کلاسی هاش رو دعوت کرده بود ... داشتن دور هم فیلم نگاه می کردن ... دوست هاش که بهم سلام کردن تازه متوجه من شد ... سرش رو آورد بالا و نگاهی بهم کرد ...
- چیه قیافه ات شبیه علامت سوال شده؟ ...
نشستم کنارشون و یه مشت تخمه برداشتم ...
ـ هیچی دم در انسیه خانم رو دیدم ... خیلی بهم ریخته بود... چیزی نگفت و رفت ... نگرانش شدم ...
با حالت خاصی زل زد بهم ...
ـ تو هم که نگران هر احمق بیشعوری که رسید بشو ...
و بعد دوباره زل به صفحه تلویزیون ...
ـ حقشه بلایی که سرش اومده ... با اون مازیار جونش ...
- برای مازیار اتفاقی افتاده؟ ...
ـ نه ... شوهرش می خواد دوباره ازدواج کنه ... مردک سر پیری ... فیلش یاد هندستون کرده ...
و بعد دوباره با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... چشم هاش برق می زد ...
- دختره هم سن و سال توئه ... از اون شارلاتان هاست ... دست مریم رو از پشت بسته ...
نویسنده: #شهید سید طاها ایمانی📝
🌷 @taShadat 🌷
﷽
#براساس_داستان_واقعی
#رمان_نسل_سوخته
══🍃🌷🍃══════
#قسمت_صدو_بیست_وسوم
🔷عشق پیری
با چنان وجدی حرف می زد که حد نداشت ...
ـ با این سنش ... تازه هنوز حتی عقد هم نکردن ... اومد در خونه انسیه خانم، داد و بیداد که از زندگی من برو بیرون ... خبرش تو کل محل پیچیده ...
باورم نمی شد ...
ـ اون که شوهرش خیلی مرد خانواده بود و بهشون می رسید ...
- عشق پیری گر بجنبد ... میشه حال و روز اونها ...
بقیه مشت تخمه رو خالی کردم توی ظرف ...
ـ حالا تو چرا اینقدر ذوق می کنی؟ ... مصیبت مردم خندیدن نداره ...
ـ حقش بود زنکه ... اون سری برگشته به من میگه ...
صداش رو نازک کرد ...
- داداشت که هیچ گلی به سر شما نزد ... ببینم تو سال دیگه ... پات رو میزاری جای پای مازیار ما ... یا داداش مهرانت؟ ... دختر من که از الان داره برای کنکور می خونه ...
دستش رو دوباره برد توی ظرف تخمه ...
ـ خودش و دخترش فدام شن ... حالا ببینم دخترش توی این شرایط ... چه ... می خواد بخوره ... مازیار جونش که حاضر نشد حتی یه سر از تهران پاشه بیاد اینجا ...
ـ ماشاء الله آمار کل محل رو هم که داری ...
این رو گفتم و با ناراحتی رفتم توی اتاق ... دلم براشون می سوخت ... من بهتر از هر کسی می فهمیدم توی چه شرایط وحشتناکی قرار دارن ... فردا رفتم دنبال یه وکیل ... انسیه خانم کسی رو نداشت که کمکش کنه ...
اما چیزی رو که اون موقع متوجه نشدم ... حقیقتی بود که کم کم حواسم بهش جمع شد ... اوایل باورش سخت بود ... حتی با وجود اینکه به چشم می دیدم ...
خدا ... روی من ... غیرت داشت ... محال بود آزاری، بی جواب بمونه ... قبل از اون ... هرگز صفات قهریه خدا رو ندیده بودم ...
نویسنده: #شهید سید طاها ایمانی📝
🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 مداحی پسر #شهید جواد الله کرم برای پدرش💔
#شهید_چمران
بعنوان یڪ وظیفہ مقدس،باید #دفاع از فلسطین و جبل عامل را سرلوحہ #مبارزات انسانی همه قرار دهیم و نابودے صهیونزیسم و امپرپالیسم جهانے را جز رسالت مقدس اسلامے خود میدانیم.
📎پ ن :
| نمےدانم این شهیـد را
چگونه مےشود توصیف ڪرد
گاهے عارفـ ، گاهی فیلسوفــ
گاهی دانشمند، گاهے فرمانـده
گـــاهی عاشــــق ...
ولــے هر ڪہ بـود،
دیگر ماننـدش نخواهد آمد | ...
#شهید_چمران 🌷
#چریک_انقلاب
🌷 @taShadat 🌷
⚘﷽⚘
#یک_قرار_معنوی
#ساعت_۸_به_وقت_امام_هشتم🕗
تاخراسان راهی نیست...✋
دست بر سینه و عرض ادب
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌷علِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
🌷الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
🌷و حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
🌷و مَنْ تَحْتَ الثَّرى
🌷الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
🌷صلاةً کَثیرَةً تامَّةً
🌷زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
🌷کاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِک...
تو بزن نقـاره زن اسیر آهنگ توام...
به امام رضابگوبدجوری دلتنگ توام...
خوشبختی یعنی تو زندگیت امام رو رضا داری....
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا غریب الغربا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا معین الضعفا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضا
🌷 @taShadat 🌷
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۲۹ خرداد ۱۳۹۹
میلادی: Thursday - 18 June 2020
قمری: الخميس، 26 شوال 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین (100 مرتبه)
- یا غفور یا رحیم (1000 مرتبه)
- یا رزاق (308 مرتبه) برای وسعت رزق
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️5 روز تا ولادت حضرت فاطمه معصومه س و آغاز دهه کرامت
▪️15 روز تا ولادت امام رضا علیه السلام
▪️33 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️40 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️42 روز تا روز عرفه
🌷 @taShadat 🌷
عشقنـد
آن عاشقانی که
پلاکشان را از گردنشان کندند ...
تا گمنام بمانند
امّـا
عکس امامشان را از سینه نکندند ...
نثار ارواح مطهرشان #صلوات
#سلام ✋🏻😊
#صبحتون 💐
#شـهـدایـی 🌷😇
🌷 @taShadat 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانده ای که بیتالمال را مالالبیت خودش نکرد👌
همسر شهید مدافع حرم سید مهدی حسینی میگوید خوشحال است که عمری در کنار مردی زندگی کرده که بیتالمال را مالالبیت خودش نکرده🌹 و در این زمینه به خاطرهای از سفرش به سوریه و حضور در دفتر کار او استناد میکند که همسرش حتی حاضر نشد کولرگازی را برایشان روشن کند❗️
🌷 @taShadat 🌷
شب آخر و لباس عروسی!
خانم عابدینی تعریف می کرد که شب قبل از شهادت، با شهناز و گروهی دیگر از خواهران، دور هم جمع بودیم. آن شب، شهناز لباس سفید خیلی زیبایی به تن کرد و جوراب های سفیدی پوشید و چادر سفیدی به سر انداخت😍.
گفتم: برای چه لباس سفید پوشیده ای؟ در این شور و حال و جنگ و گریزها پوشیدن لباس سفید چه مناسبتی دارد؟🤔
گفت: خب، معمولاً وقتی انسان خوش حال است، بهترین لباس ها را می پوشد.😊
بعد رو به بچه ها کرد و گفت: بلند شوید تا دو رکعت نماز بخوانیم و چند عکس یادگاری با هم بگیریم. شاید این آخرین عکس ها باشد.☝️
همین کار را هم کردیم. با همان چادر و لباس سفید، عکس انداخت! حالات عجیبی داشت. آن شب، وقتی نوبت نگهبانی به او رسید، گفتم: لباست را عوض کن و برو پست نگهبانی را تحویل بگیر.❗️
اما او قبول نکرد و گفت: این لباس عروسی من است. در این لباس، خیلی راحت هستم. یک چادر مشکی روی لباس هایم می پوشم و چیزی معلوم نمی شود.😊
با همان لباس ها سر پست نگهبانی رفت💔
شهیده شهناز حاجی شاه🌹
🌷 @taShadat 🌷
🌷شهید «وحید فرهنگی والا» متولد 1370 در شهر تبریز واقع در آذربایجان شرقی و فارغ التحصیل رشته مکانیک از دانشگاه آزاد واحد تبریز بود.
4⃣
@tashadat
🍃اینجا آذربایجانی است که تا قبل از این بیضایی ها، عدالت اکبری ها و جوانی ها داده، جوانانی که سن بیشترشان تازه از ۲۰ گذشته بود اما روح و فکر و اعتقادشان بزرگتر از عددی است که در شناسنامه شان نقش بسته، حال وحید فرهنگی هم از همان قافله ۲۰ و چند ساله هایی است که با اهدافی بزرگ قدم به دانشگاه می گذارد و در کنار رشته مهندسی مکانیک، به کانون گرم بسیج می پیوندد، همان جایی که تا قبل از این نیز پرورش گاه روحی و فکری شهیدان بسیاری بوده است. از دانشگاه که قدم به بیرون می گذرد، به سپاه می پیوندد و همین زمینه ای می شود برای پروازش.
🍃می شنوی که پدر شهید گفته وحید بارها اذن خواسته که راهی این مسیر عشق شود و مدافع حرم زینب (س) اما این بار، فرق می کرده با تمامی دفعات، این بار، وحید بی قرارتر از آن بود که بتوان حرفی از نرفتن به او زد، بی قرار تر از آن که همسر و زندگی سه ماهه اش هم او را از رفتن باز دارد.
🍃درکش شاید برای بسیاری سخت باشد اما تنها عاشقان این راهند که می فهمند ترک زندگی ای که تنها سه ماه از آن می گذرد و گذشتن از آن همه عشق و محبت همسر چگونه می شود، شاید این رازی باشد بین مدافعین حرم عشق...
5⃣
@tashadat
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
اما در این میان همسران شهدا غوغا می کنند در دلت با این صبرشان، برایت سخت است باور کنی که اولین سخنان همسر شهید، شکر کردن به درگاه خدا برای رسیدن شهید و خودش به آرزویشان است. آنجا که می گوید: " حالا دیگر می توانم سرم را جلوی اهل بیت(ع) و رهبری بلند کنم و با افتخار بگویم که منم همسرم را فدای این راه کردم"، و باورش برایت سخت است زنی که در بهترین زمان زندگی اش، همراه و همسفرش را دیگر در کنار خود نمی بیند، این چنین سخن بگوید.....
6⃣
@tashadat
🍂شهید فرهنگی یکی از همین دهه هفتادی هایی است که خیلی هایمان حسابشان را جدا می کنیم از جوانان دوره جنگ و انقلاب، اما همین ها هستند که ثابت می کنند جوان دهه شصت و هفتادی با دهه ۴۰ و ۵۰ ها فرقی ندارد و ین ها با ایمان راسخ، در هر جایی که هستند، اطاعت از امر رهبری را بر خودشان سرلوحه ای کرده اند و در هر موقعیت، در هر دانشگاه و مدرسه و اداره یا خانه ای تنها در این راه قدم برمی دارند و آن وقت است که زندگی رنگ و بوی دگر به خودش می گیرد....
7⃣
@tashadat
🍁پدرشهید:
پسرم دهه هفتادی بود ولی زندگیاش را وقف شهدا کرده بود. در حقیقت با آنها زندگی میکرد. اتاقش با عکسهای امام خامنهای مزین شده بود. بیشتر شهدا را خوب میشناخت و در مورد زندگی شهدا مطالعه داشت. خاطراتشان را در لپتاپش جمعآوری میکرد. وحید همه تلاشش این بود که در مسیر شهدا گام بردارد. در این امر هم موفق بود.
8⃣
@tashadat
♦️پدرشهید:
هیچگاه درباره انجام واجبات و ترک محرمات به وحید توصیه و سفارشی نکردم. همیشه در انجام امور خیر از همگان سبقت میگرفت. هر گاه جایی برای کار خیر میدید، خودش راهی میشد.
♦️مادر شهید:
از همان اول معنویت خاصی در وحید بود. زمان طفولیتش هیچ وقت بدون وضو به او شیر ندادم. بسیار مراقب لقمه حلال و دوری از منکرات و محرمات بودم. کمی که بزرگتر شد همراه خودم به مسجد و محافل اهل بیت میبردم و همین حضور باعث ارادت خاصش به اهل بیت(ع) شد. بیش از هر چیز علاقه خاصی به امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) داشت.
9⃣
@tashadat
🔶همسر شهید:
آقا وحید همیشه روی حرفهایشان میایستادند و واقعا خوشقول بودند. بسیاری از مواقع اتفاق میافتاد که در مشکلات پیش آمده میتوانستند برخورد بدی داشته باشند یا لااقل عصبانی شوند، ولی آقا وحید همیشه با طمانینه و با ملایمت رفتار میکردند و عصبانی نمیشدند. این خصوصیتشان را خیلی دوست داشتم.
🔷هم من او را دوست داشتم هم خدا! خب آن اهمیت دادنشان به نماز و نماز اول وقت، آن تاکیدشان بر صداقت، آن همه جدیت و تلاش و کوششی که برای اسلام و هدایت افراد داشتند؛ همگی گویای این حقیقت بود.
♦️همیشه میگفتند: من اگر بتوانم حتی یک نفر را به صف نماز جماعت بکشانم برای دنیا و آخرتم کافی است.
🔟
@tashadat