eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.8هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
شادی روح شهدا صلوات🌹
💖 💖 در اردوی جهادی از لحظہ لحظہ وقتش استفاده می ڪرد . وقتی ڪار عمرانی تمام می شد مشغول ڪار فرهنگی می شد ؛ بعد بہ آشپز ، جهت پخت غذا ڪمڪ می ڪرد و ... « شهید ذوالفقاری هميشہ اهل ڪار و فعاليت بود ...» 🔻ولادت : ۶۷/۱۱/۱۳ - تهران 🔺شهادت : ۹۳/۱۱/۲۶ - سامراء
#شهادت سنگ را بوسیدنی ڪرد؛ شهادت خاڪ ها را دیدنی ڪرد؛ در آنجایی ڪه عقل و علم ماندند؛ #شهادت عشق را فهمیدنی ڪرد... #شهادت_هنرمردان_خداست
°| |° * گربه‌های عرب ((وی در خاطره‌ای دیگر می‌گوید: در فاو گربه زیاد بود، یک روز یکی از این گربه‌ها به پایین خاکریز آمده بود، ما به خاطر این که گربه ترکش نخورد و بلایی سرش نیاید، می‌گفتیم: «پیشته، پیشته» در همین لحظه، علیرضا کوهستانی هم آمد، تا دید دارم گربه را پیشت می‌کنم، و گربه هم به حرف من توجهی نمی‌کند، گفت: «رضا جان! مثل این که فراموش کردی توی عراق هستیم و این گربه هم عراقی هست، ببین تکان نمی‌خورد، حرفت را نمی‌فهمد، تو باید عربی باهاش حرف بزنی، باید بگویی: «الپیشت ـ الپیشت!»))
❤️🍃 را میتوان در نگاه مادری خلاصه ڪرد ڪه به عشق فرزندش سنگِ تمامِ شهدای گمنام را به آغوش میڪشد...🌹🕊 شبتون حسینی
سقف تاریخ را می زنند همه زیر سقفی نفس می کشیم که این زنان ساخته اند... پ. ن: اعزام به جبهه، تهران، حوالی میدان آزادی
💌 🌹شهــید احـــمد ڪاظمی: دلتون رو گــرفتار این پیچ و خم نڪنید این پیچ و خم دنیا انــــسان رو به باتـــلاق می برد و گـــرفتار می ڪند ازش نـــــجات هـــم نمیــشه پیدا ڪرد.
🍃💔🍃 ❃ يـادتـان خـاطره ای نيستــ ڪ از دل بـرود ... نـقش شـن نيستــ ڪ از بـاور ساحـل برود ... "شهدا زنده اند و در نزد پروردگارشان عِندَ رَبهم یرزقونند 💔💔 🌹 روزتون متبرک به عطرشهدا🌹 🌷🕊🕊💞💞🕊🕊🌷
| در معرکه چون ابوذر و عماریم💪 | آری، سر گفتن حقیقت داریم😊 | تا باز علی غریب و تنها نشود😔 | ما نیز مطیع میثم تماریم...😎👌
▪️چشمان اشکبار سردار سلیمانی در مراسم ترحیم شهید حُر مدافع حرم مجید قربانخانی
به سبک تانک🌹 🍃 ذکر دِرِن،دِرِن،دِرِن دِرِن دِرِنننن.. شب عملیات بود، حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری ،که انگار اولین عملیاتی بود که شرکت میکرد وچهراه اش نشان می داد که کمی اضطراب دارد، گفت:درچنین لحظاتی باید قوی بود.حالا برو ببین اون تیر بارچی چه ذکری میگه که اینطوری استوار جلوی تیر وترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده.تو هم همون رو بگو! نزدیک تیربار چی شد ودید داره با خودش زمزمه میکنه:دِرِن،دِرِن،دِرِن،دِرِن دِرِننن(آهنگ پلنگ صورتی!) معلوم بود آدم قبلا ذکرش رو گفته که در مقابل دشمن این گونه، شادمانه مرگ رو به بازی گرفته .
چند قناسه‌زن داعشی توی ساختمانی بودند و مدام طرف بچه ها شلیک می کردند💥 و خیلی هم توی کارشان وارد بودند. هرجا رو نشانه می رفتند،صاف می زدند به هدف🎯. من و محسن توی تانک بودیم، محسن یک توپ کار گذاشت و شلیک کرد سمت ساختمان.💣 جای خوبی خورد،بهش گفتم:یکی دیگه بزن. گفت:جلوم گرد و خاکه. گفتم:لوله تانک رو که تکون ندادی؟ گفت:نه. گفتم پس یه توپ دیگه همونجا بزن. سریع توپ بعدی رو کار گذاشت و شلیک کرد.این بار کل ساختمانِ قناسه زن ها رو پایین آورد.👌 ❤️
سوم اردیبهشت ماه 1366 گردان یا زهرا(سلام الله علیها) به فرماندهی محمدرضا تورجی زاده وارد عملیات شدند. رمز عملیات یا زهرا(سلام الله علیها) بود. . محمد گفته بود: من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا(سلام الله علیها) است. من هم فرمانده گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم... صبح 5 اردیبهشت، یکدفعه صدای انفجار خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند. شکاف عمیقی در پهلوی چپ او بود. بازوی راست او هم غرق خون بود. . یکی از دوستانش از شهادت محمد بسیار ناراحت بود. شب در خواب او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود. لباس فرم سپاه هم بر تنش بود. چهره اش خیلی نورانی تر شده بود.  از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟  محمدرضا تورجی زاده در حالی که می خندید گفت: من حتی آقا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را در آغوش گرفتم... . محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای 10 در سن 23 سالگی محل دفن:گلزار شهدای اصفهان، روبروی فروشگاه فرهنگی شاهد . برداشتی از کتاب یا زهرا(سلام الله علیها)
🌷شهید مهدی زین الدین: بچه ها قدر این زمان و این شرایطی که ما در آن هستیم بدانید! همانطور که ما الان غبطه میخوریم بحال شهدای صدر اسلام و شهدای کربلا... درآینده هم انسان هایی می آیند که بحال ماغبطه میخورند [ چقدر دقیق فرمودند ] [اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک]
❤️ یادش بخیر.... اعزام شدیم برای مسابقات تیراندازی ارتش های جهان، اولین بود که در هند و در مسجدی واقع در حیدر آباد هندوستان میخواستیم بخونیم... متولی مسجد گفت: حتما این کلاه‌ها رو باید بر سر بگذارید شروع کردم به نماز خوندن که با دیدن چهره من خندهشون گرفت و من هم نمازم شکست و کلی به همدیگر خندیدیم خنده ای که همیشه بر لب داشت... شهید راه نابودی اسرائیل 🌸✨
🔺٨ اردیبهشت ۱۳۶۰ - سالروز شهادت علی اکبر ، ناجی جبهه و منطقه غرب کشور 💠 شهید شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی‌اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ▪️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ ▫️شیرودی لبخندی زد، سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی‌جنگیم، ما برای اسلام می‌جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد.
💠 خلبان هلی‌کوپتر بود. با شروع جنگ به کرماشاه رفت و هنگامی که شنید ، رئیس‌جمهور خائن دستور تعطیلی پادگان هوانیزوز ارتش و انهدام انبار مهمات آن را داده، از فرمان سرپیچی کرد و گفت: ما به اتفاق نیروها و با اندک امکاناتمان، به منطقه اعزام شده و مواضع دشمن را می‌کوبیم و مسئولیت تمرّد را نیز می‌پذیریم. 🍀 علی‌اکبر شیرودی پیش از تجاوز عراق به ایران، در بویژه آزادسازی نقش مؤثری ایفا نمود و با آغاز جنگ عراق نیز تا 7 ماهی که زنده بود رشادت‌های فراوانی از خود نشان داد و در حساس‌ترین لحظات نبرد با پروازهای استثنایی خود گره‌های کور عملیات‌ها را باز می‌کرد. 🌼 به دلیل لیاقتش به او درجه تشویقی می‌دهند ولی نپذیرفته و درطی نامه‌ای می‌نویسد: اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیۀ جنگ‌ها شرکت نموده و هدفی جز پیروزی اسلام ندارم و تنها به دستور امام و رهبر عزیزم به جنگ رفته‌ام؛ لذا تقاضا دارم درجه تشویقی‌ای اینجانب را پس گرفته و مرا به درجه ستوانیارسومی که بوده‌ام، برگردانید!! 🌿 شخصیت‌های کشور بارها او را ستودند. آیت‌الله خامنه‌ای او را مکتبی، مؤمن و جنگنده در راه خدا توصیف نمود و گفت: شیرودی اولین نظامی‌ای است که در نماز به او اقتدا کردم. 🎋 دکتر مصطفی ، وزیر دفاع وقت، نیز از او به ستارۀ درخشان یاد کرد. شهد ، رئیس ستاد ارتش هم او را ناجی غرب و فاتح گردنه‌ها و ارتفاعات آریا، ، ، ، لقب داد و امام‌خمینی نیز وقتی خبر شهادت شیرودی را شنید، فرمود: او آمرزیده است. 🌱 آخرین پرواز شیرودی در عملیات بود. در این عملیات که توسط گردان9 سپاه به فرماندهی شهیدان ، ، ... و با همکاری ارتش انجام گرفت، ارتفاعات فوق‌العاده مهم و حسّاس از چنگال عراقی‌ها خارج شد. (صدام پیش از آن گفته بود: هرکس بتوان بازی‌دراز را از ما بگیرد، من کلید فتح بغداد را به او می‌دهم.) ➖ عراق به تکاپو افتاد و به منظور بازپس‌گیری مواضعِ از دست‌داده، لشکری زرهی تا دندان مسلح، متشکل از۲۵۰ تانک و صدها قبضه توپخانه و خمپاره‌انداز... را به گسیل داشت که با چندین فروند جنگنده روسی و فرانسوی پشتیبانیِ آتش می‌شد. این بار نوبت آن بود که مانند گذشته، شیرودی وارد میدان شود. او با هلیکوپتر خود به قلب دشمن زد و با شلیک موشک، تانک‌های عراقی را هدف قرار داد و حتی مسلسل به دست گرفته و از داخل کابین، نفرات دشمن را می‌زد. در این هنگام ناگهان گلولۀ تانکی به هلی‌کوپتر او اصابت کرد که موجب سقوط آن شد... و شیرودی، شیرمردِ سرزمین ایران به شهادت رسید.
#ڪلام_شہید 🔹مال دنیا چشم انسان را خیره مےڪند و عقل را مے‌دزدد، توشہ و ڪولہ بار آخرت را از مال دنیا خالے و نماز و روزه و خیرات پُر سازید تا در روز رسـتاخـیز در پیشـگاه خداوند شرمنده نباشید. 🌷 #شهید_ابوالقاسم_جوادے #سالروز_شهادت 🌿تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۰۱/۳۰ 🌿تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۲/۸ 🌿محل شهادت: ارتفاعات بازے دراز
سلامـ شہید! شعبان ماه رزق است، و تو رزقت را نزد حضرت رب گرفتـے ڪہ شهدا "عند ربہم یرزقون" اما رزق من از شعبان، حسرت همیشگے جا ماندن از شہدا... دستان خالــے‌امــ بگیر اے شہـــید ..
نگاه کنید!☝️ ✅چقدر آرام کنارهم خوابیده اند. همه آنان روزی مثل یک شیر درکنارهم می جنگیدند حالا این مائیم ویاد آنان که روشنی بخش مسیرزندگی مان است😔 روز یکشنبه شما معطر به عطر شهدا
💕🕊💕🕊💕🕊💕🕊 ✍ امیر سرافراز ارتش اسلامی سرتیپ خلبان ↯↯ ★هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم. ★اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم
هردو خالکوبی دارن و منش لوتی‌گری، ولی یکی میشه که در دفاع از وطن جانش رو فدا می‌کنه و دیگری میشه داعشی که به هموطنای خودش رحم نمیکنه. یکی وسط بهشت و دیگری قعر جهنم ...
شهید💕 ،شهید می شود ما مُرده ها هم ، خواهیم مُرد ...😞 هر آنطور که زندگی کنیم هم آنطور می رویم ..!🌿 شهیدانه زندگی کنیم ..!🌈
رفاقت به سبک شهدا🌹 🍃قرار نبود تو شهید بشی!... کرمانشاه بودیم. طلبه های جوان امده بودند. برای بازدید از جبهه. بیست سی نفری بودند. شب که خوابیده بودیم ،دوسه نفر بیدارم کردند وشروع کردند به پرسیدن سوال های مسخره والکی، مثلا می گفتند: ابی چه رنگیه؟؟ عصبی شده بودم .😡 گفتند:بی خیال ،حالا که بیدار شدی ،حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو بیدار کنیم. دیدم بد هم نمی گویند!خلاصه همین طوری سی نفری رابیدار کردیم!حالا نصف شبی جماعتی بیدار شده ایم وهمه مان دنبال شلوغ کاری هستیم.قرار شدیک نفر خودش را به مردن بزند بقیه در محوطه قرار گاه تشبیعش کنند! فوری پارچه ی سفیدی انداختیم روی محمد رضا وقول گرفتیم که تحت هر شرایطی خودش را نگه دارد. گذاشتیمش روی دوش بچه ها وراه افتادیم. گریه وزاری . یکی میگفت:ممدرضا!نامرد!چرا تنها رفتی؟😭 یکی میگفت:تو قرار نبود شهید بشی دیگری داد میزد:شهیده دیگه چی میگی!مگه تو جبهه نمرده؟ یکر عربده میکشید یکی غش میکرد! درمسیر،بقیه بچه ها هم اضافه میشدند وچون از قضیه با خبر نبودندواقعا گریه و زاری میگردند وشیون راه می انداختن! گفتیم برویم سمت اتاق طلبه ها!جنازه را بردیم داخل اتاق. این بندگان خدا که فکر می کردند قضیه جدیه، رفتند وضو گرفتند ونشستند به قرآن خواندن بالای سر میت!!!! در همین بین، من به یکی از بچه ها گفتم: برو خودت را روی محمد رضا بنداز ویک نیشگون محکم بگیر. رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا وگفت: محمد رضا! این قرارمون نبود!منم میخوام باهات بیام! بعد نیشگونی گرفت که محمد رضا از جا پرید وچنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از طلبه ها از حال رفتند! ما هم قاه قاه می خندیدیم.خلاصه ان شب با این که تنبیه سختی شدیم، ولی حسابی خندیدین،
❃↫✨«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»✨↬❃ ✍درود بر شما ای ملت ایران، ای مشعل داران راه امام حسین (ع) تا آخرین قطره خونتان از این انقلاب و از رهبر این انقلاب خوب محافظت کنید تا که این انقلاب اسلامی را به نحو احسن به منجی عالم بشریت تحویل بدهید. 🌷 📚کتاب تا کربلا ، صفحه 163