eitaa logo
ٺـٰاشھـادت!'
2.7هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
194 فایل
شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 '' ناشناس'' @nashanastashahadat🍂 گوش جان @montazeralhojja🌿 ڪپے؟! با ذکر صلواٺ حلالٺ ؛ براے ظہور مولا!!
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀🌸🍀 شهــدا صدایت زده اند دست دوستے دراز ڪرده‌اند بـہ سویتـــ...🌹 همراهے با شهـدا سخت نیستـــــ...🌹 یا علے ڪہ بگویـے خودشان دستتـــــ را میگیرند‌‌ تردیـد مڪن...🌹 یاد شهدا با ذکر صلوات •♡ټاشَہـادَټ♡•
تا بال وپر عشق به جانم دادند در وادے عاشقان مڪانم دادند گفتم ڪه ڪجاست ڪعبه ‏ے اهل ولا در گاه حسین را نشانم دادند... 🕊سلام صبحتون شهدایے 🌸 •♡ټاشَہـادَټ♡• 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 چہ ڪرده اے تو با دلم ڪہ من صداے توستـــــ.. چہ ڪرده اے تو با سرم ڪہ من هواے توستـــــ.. 🥀 •♡ټاشَہـادَټ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞 چہ ڪرده اے تو با دلم ڪہ من صداے توستـــــ.. چہ ڪرده اے تو با سرم ڪہ من هواے توستـــــ.. 🥀 •♡ټاشَہـادَټ♡•
❤️ ●موقع پرو لباس مجلسی بهم گفت:«هنوزنامحرمیم.تابپسندی برمیگردم‌» رفت با سینی آب هویج بستی برگشت.برای همه خریده بود جز خودش!گفت میل ندارم. ●وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لوداد که روزه گرفته است.ازش پرسیدم حالا چرا امروز؟!گفت میخواستم گره ای تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم. ✍راوی: همسر شهید 📎پ ن: فرازی از وصیت نامہ نمیدانم چہ شد ڪہ سرنوشت مرا بہ این راه پُرعشق رساند بدون شڪ ، شیر حلال مادرم ... لقمہ حلال پدرم ... و انتخاب همسرم ... در آن اثر داشتہ 🌷 ●ولادت : ۱۳۷۰/۴/۲۱ نجف آباد ، اصفهان ●شهادت : ۱۳۹۶/۵/۲۱، سوریه ❣❣❣❣❣ •♡ټاشَہـادَټ♡•
مثل تــو شاخه گلی دیده به خود خلق جهان!! فتبارک... فتبارک... خداوندت را... 🌷 📎 •♡ټاشَہـادَټ♡•
راه بهـشت را... فقط... مردان خدا می دانند... ❤️ ❤️ یاد شهدا با صلوات 🌹 •♡ټاشَہـادَټ♡•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایتی تازه از نحوه اسارت و شهادت "محسن حججی" در سالروز شهادت این شهید 👤 روایت جواد تاجیک، راوی دفاع مقدس: 🔹وقتی ترکش به پهلوی شهید حججی می‌خورد، بیهوش می‌شود و بچه‌ها فکر می‌کنند شهید شده است و عقبگرد می‌کنند. 🔹شهید حججی در سوریه اسیر و در عراق سر او بریده می‌شود. •♡ټاشَہـادَټ♡•
سرباز‌ ✨ همیشه‌پیشم‌حرف‌از می‌زد. دیگر حوصله‌ام‌راسربرده‌بود. یکبار بهش‌توپیدم‌وگفتم:《مگه‌توانقدردم‌ازشهیدکاظمی نمی‌زنی؟ حاج‌احمد‌تاخیلی‌بعدازجنگ‌موندوبه‌انقلاب‌‌خدمت کرد،بعدبه‌شهادت‌رسید.تومیخوای‌همین‌اول‌کاری بری‌سوریه‌به‌شهادت‌برسی‌وتموم؟》 گفت:《نه،من‌میخوام‌برم‌سوریه‌بجنگم‌وان‌شاءالله شهیدبشم. وقتی‌هم‌که‌آقا‌امام‌زمان(عج) ظهور کرد، ازش‌خواهش‌کنم‌که‌دوباره‌بیام‌تواین‌دنیاوبازدررکابش‌شهیدبشم.》 فکرکجاهارانکرده‌بود!!!!!! برای‌بعداز شهادتش هم‌برنامه‌ریزی‌کرده‌بود. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 را با ذکر صلواتی یاد کنید اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. •♡ټاشَہـادَټ♡•
صبــح است و گل در آینه بیدار می شود خورشید در نگاه تــو تکرار می شود... 🌷 📎 •♡ټاشَہـادَټ♡•
ڪم‌ڪم‌اسارت‌محسن‌‌رابہ‌همہ‌اطلاع‌دادیم رفتم‌خانہ‌،پیراهن‌محسن‌را‌روےزمین‌پہن‌ڪردم سرم‌را‌روےآن‌گذاشم‌و‌ضجہ‌زدم. اما‌زمان‌زیادےنگذشت‌ڪہ‌احساس‌ڪردم، محسن‌آمدڪنارم‌دستش‌را‌روےقلبم‌گذاشت و‌در‌گوشم‌گفت: [ زهرا،سختیش‌زیاده‌ولےقشنگےهاش‌زیادتره! ] ـ ـ ـــ ـ ـ 💗¦⇠ 🎙¦⇠ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
🌸 ازولـآیت‌فقـیہ‌غـٰافل‌نشویدکہ‌مـن‌بہ‌ یقیـن‌رسیـدم‌امـٰـام‌خـٰامـنہ‌اۍنـٰائـب‌ بـرحـقِ‌امـٰام‌زمـٰان‌'عـج'اسـت...‌‌ツ!" 🌸 " " ‌‌ ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
آقا محسن چه کسی پای برگ ماموریتت برای پراندن چُرت اهل زمین امضا زده بود، فرزندان کدام تبار در لحظه بی سر شدنت به استقبال آمدند که اینقدر دلربا شدی؟ عطر وجود کدام فرزند زهرا سلام الله علیها نفست را مسیحایی کرده بود؟ غبار قدم های کدام شهید بی سر بر سر و تنت نشسته بود که بوی بهشت می دهی!؟ آقا محسن سواد کدام مکتب و درس کدام استاد، انقلاب با سرخی خون و فریاد با حنجر بریده را به تو آموخت؟ پا جای پای چه کسی گذاشتی؟ راز و رمز جهانگیر شدن جوانمردی و مرامت را در کجای قصه جانسوزت جست و جو کنیم؟ در وداع آخرت و گلبوسه های غیرت و محبتی که بر شانه های خواهرانت نشاندی؟ در سینه ای که برای عمه سادات سلام الله علیها سپر کردی؟ یا در لحظه اسارت با آن شکوه مردانه ات؟ و یا در سرخی خونی که از حنجرت بر زمین شامات ریخته شد!؟..... ꧁•♡ټاشَہـادَټ♡•꧂
|😂 🌴😅 محسن با موتور تصادف ڪرد و پایش مو برداشت .❗️ آتل بندی شد دراز به دراز افتاد گوشہ ی خونہ . با رفقا قراࢪ گذاشتیم بریم سری بھش بزنیم . گفتنـد دست خالے نریم ... ڪہ من این امر خطیـر را به عھده گرفتم 😁 نامردی نڪردم یڪ هندوانہ ده ڪیلویے گرفتم . چھار نفری سرش خراب شدیم 😁 گفتم : بگو نہ شیرینے میخوایم نہ چای ... فقط سینے بیارن این را پارھ ڪنیم . با شوخے و مسخره بازی نصف این هندوانہ را بہ خوردش دادیم . 😅 بد جور رڪب خورد اواسط شب محسن زنگ زد : نامردا ! پدرم در اومد هے باید با این پا خودم را بڪشونم سمت دستشویے 😞😂 「 ✨ 」
°🌱• خوشابه‌حال‌غلامش‌به‌آرزوش‌رسید، گذاشت‌آخرِ‌سر،روی‌پای‌مولا‌سَر....
✍بعد از نمازش رفتیم داخل تانک. قرآن جیبی‌اش را درآورد و مشغول شد به خواندن. از شیشه جلوی تانک دیدم چند قدمی‌مان گرد و خاکی بلند شد‌. هراسان از محسن پرسیدم: «چی بود؟» گفت: «متوجه نشدم!» پریدیم بیرون‌. خمپاره‌ای بدون اینکه عمل کند، فرورفته بود داخل زمین. هنوز از پره‌هایش دود می‌زد بیرون. وقتی رفتیم جلو، محسن نگاهی کرد به خمپاره و با پوزخند گفت: «ای بی انصاف! ما رو قابل ندونستی که بترکی!» از حرفش خنده ام گرفت. با هم چند قلوه سنگ آوردیم و دورش چیدیم که مبادا ماشینی از رویش رد شود. اوضاع که آرام‌تر شد، رفتیم دخل کوچه و به دری چوبی تکیه دادیم. لابه‌لای حرف‌ها بهش گفتم: «هر بلایی می‌خواد سرمون بیاد؛ ولی خیلی ترسناکه اگه اسیر بشیم و بعد شهید...» خیلی خونسرد حدیثی از پیامبر برایم خواند: «مرگ برای مؤمن مانند بوییدن دسته‌گلی خوش‌بو است.» بعد هم گفت: «مطمئن باش توی اسارت هم همین‌طوره!»💔 خاطرات ...🌷🕊 راوے: حجت اللّہ مهرابے دوست شہید
◖♥️🌿◗ "بعد‌از‌شھادت‌‌آقامحسن؛دیدم‌علی‌همش‌میوفته میخواستم‌ببرمش‌دڪتر… شب‌محسن‌اومدتو‌خوابـم‌بھم‌گفت خانم،علی‌چیزیش‌نیست.. منومیبینہ‌میخوادبغلم‌ڪنه‌نمیتونہ! بہ‌نقل‌ازهمسرشھید‌؛🥲 ◖♥️🌿◗ ◖♥️🌿◗ ◖♥️🌿◗
از همان سالهای کودکی نماز میخواند و روزه می‌گرفت، صبح‌ها که خواهرهایش را برای نماز صدا می‌کردم، می‌دیدم محسن زودتر بلند می‌شود، پدرش هم بعد از نماز صبح، با صدای بلند قران می‌خواند و می‌گفت: بذار صدای قران تو گوش بچه‌ها بپیچه؛ ماه رمضان سحری صدایش نمی‌زدم که روزه نگیرد؛ اما وقتی می‌دیدم بی‌سحری تا افطار گرسنه و تشنه می‌ماند مجبور می‌شدم صدایش کنم نه که نخواهم روزه بگیرد، می‌دیدم از خواهر برادرهایش ضعیف‌تر است، دلم می‌سوخت می‌گفتم: بذار به تکلیف برسی، بعد؛ بزرگ که شد زیاد روزه می‌گرفت، نذر می‌کرد، صبح‌ها صبحانه می‌گذاشتم، می‌آمدم می‌دیدم نخورده و رفته بعد که می آمد، میگفت روزه‌ام؛ نمازش را همیشه اول وقت میخواند. اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ جهت تعجیل در فرج آقا و شادے ارواح مطهر شـهدا 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃فیلم کمتر دیده شده از شهید حججی اینها فکر می‌کنند من شهید میشم! 🕊🌹
✍ بعد از شهادت آقا محسن علی زیاد زمین می خورد، همه نگران بودند و میگفتند شاید به خاطر اتفاقات این مدت مشکلی براش پیش اومده ونگران بودیم ومی خواستیم او را پیش دکتر ببریم که شبی آقا محسن به خواب یکی از نزدیکانمان آمد وگفت: نگران نباشید علی وقتی داره بازی میکنه می دود که بیاد بغل من ولی امکانش نیست می خوره زمین... علی مشکلی نداره وسالمه نگران نباشید... 🌟راوی همسر شهید مدافع حرم ...🌷🕊 @tashahadat313
••|🌿🕊|•• ‏‌رفیقش مۍگفت'' درخواب‌محسن‌رادیدم‌که‌مۍگفت: هرآیه‌قرآنۍ‌که‌شمابراۍشهدامۍخوانید دراینجاثواب‌یك‌😊📖'' ونورۍهم‌برای‌خواننده‌آیات‌قرآن فرستاده‌مۍشود.. @tashahadat313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷: 🏴 مگر نه اینکه گردن‌ها را باریک آفریده‌اند، تا در مسلخ کربلای عشق آسانتر بریده شود...💔😭 ...🌷🕊 @tashahadat313
- بخشی از وصیت نامه شهید : روز به روز حـجاب خود را تقویت کنـید ، مبادا تار مویی از شـما نظر نامـحرمی را به خود جلب کند ؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود ، مبادا چادر را کنار بگذارید ... همیشه الگوی خود را حضرت زهرا(س) و زنان اهل بیت قرار دهید✨‟ - @tashahadat313