eitaa logo
کانال تشکیلات خواص_دوره پنجم
35 دنبال‌کننده
152 عکس
2 ویدیو
4 فایل
دورهمی ای برای دغدغه مندان حوزه ی فرهنگ شاهین شهر اصفهان گروه تبلیغی ضیافت
مشاهده در ایتا
دانلود
اعتراف به عبودیت در مقابل خدا و تسلیم در مقابل او، چیز خیلی بزرگی است، اما کافی نیست. وقتی می‌گوییم ربُّنَا اللّه، برای همین لحظه‌ای که می‌گوییم، خیلی خوب است، اما با یک لحظه و یک برهه خوب بودن، نور هدایت و دست کمک الهی به سوی انسان دراز نمی‌شود و انسان به مرتبه‌ی عبادالصالحین نمی‌رسد. باید این را ادامه داد و در این راه باقی ماند؛ ثُمَّ استَقاموا. اگر بخواهید این استقامت به‌وجود آید، باید به‌طور دائم مراقبت کنید تا معنویت از سطح لازم پایین نیفتد. فصل ششم: تهدیدات درونی
یکی از عوامل سایش در جبهه‌ی خودی، عدم توجه مسئولین به گزینش و شناسایی استعدادها بود. مسئولین خودی فرهنگ، مانند وزرات ارشاد و بعضی دستگاه‌های دیگر، بایستی دفتر گزینش دایر می‌کردند و به سراغ کسانی که اهل نویسندگی، شعر، فیلم‌سازی، موسیقی حلال و دیگر رشته‌های هنری بودند، می‌رفتند. حتی به سراغ کسانی می‌رفت که صدای خوبی برای خوانندگی داشتند. فصل ششم: تهدیدات درونی
مسلماً وقتی یک مرکزِ دارای قدرت و امکانات، به جذب استعدادها نپردازد، استعدادهای سرگردان و یا حتی غیرسرگردان، دچار ضعف‌هایی خواهند شد که آن ضعف‌ها به سایش و ریزش منتهی می‌شود. من خودم ناظر بودم و می‌دیدم که مسئولین وزرات ارشاد، غالباً به همان قدیمی‌ها چشم می‌دوختند. کسی که هیکلش درشت‌تر و ظاهرش چشم‌گیرتر است، گاهی هم نه هوشمندانه که ناشیانه، به شراغشان می‌رفتند. و چنین بود که این سبزه‌های نو دمیده، این نهال‌های نو رسته را نادیده گرفتند. یکی از عوامل سایش در جبهه‌ی خودی، این بود. فصل ششم: تهدیدات درونی
آن جوانی که وسط میدان ایستاده، در مقابل شیطان بزرگ صلای مردی و مردانگی سرداده و اصلاً نظام جهانی را به محاکمه کشیده است و همه‌ی دنیا روی او حساب می‌کنند و از او می‌ترسند، چرا باید در برابر آدمی که گیرم هنرش از او بالاتر است، اما شخصیت انسانی‌اش یک‌صدم او نیست، احساس مربوعیت کند؟! هنرمندان جبهه خودی که مرعوب عناصر جبهه غیر خودی می‌شدند، غالبا نمی‌دانستند که آن‌ها همان‌ کسانی هستند که روی پاهای نوکران شاه و فرح می‌افتادند، منت‌کشی می‌کردند و پول می‌گرفتند تا بتوانند به فلان سفر یا قهوه‌خانه روشنفکری بروند. فصل ششم: تهدیدات درونی
یکی از عوامل سایش در جبهه خودی، خودباختگی عناصر جبهه‌ی خودی در مقابل شخصیت‌های جبهه‌ی دشمن به‌خاطر احساس برتری صنفی آن شخصیت‌ها بر این عناصر بود. ممکن است که هنرمند جبهه‌ی مقابل، هنرش بالاتر باشد، اما شخصیتش کوچک‌تر از شخصیت اوست که در جبهه‌ی خودی است. فصل ششم: تهدیدات درونی
من به شما عرض کنم همین‌هایی [هنرمندان] که گاهی در مجلات ایران اسمشان را با عظمت می‌آورند، هیچ‌ آبرویی در محیط‌های علمی و فرهنگی دنیا ندارند! چون متصدیان محیط‌های مذکور می‌دانند که این‌ها مامور و نان‌خور سازمان‌های اطلاعات و امنیت آن‌هایند. اما وقتی نوبت به جمهوری اسلامی و مردم ایران می‌رسد؛ زبان پیدا می‌کنند. فصل ششم: تهدیدات درونی
کافی است غربی‌ها از هنرمندی که در ایران است، ناگهان تمجید کنند. خب انسان که از تمجید بدش نمی‌آید. طوری وارد شدند که اگر از آن طرف دنیا بگویند، فلان کس عجب شعری گفت و عجب مقاله‌ای نوشت، آن‌که این طرف دنیا نشسته است و جوان هم هست، احساس کند با آن‌ها پیوندی دارد! متأسفانه از این کارها کردند و نوعی مرعوبیت، به اضافه‌ی نوعی رابطه و علقه‌ی عاطفی به‌وجود آوردند. واقعاً یکی از عوامل سایش، خودباختگی عناصر جبهه‌ی خودی در مقابل عناصر جبهه‌ی دشمن بود. فصل ششم: تهدیدات درونی
یکی از عوامل سایش جبهه انقلاب این است که در جبهه‌ی خودی، بعضاً به دلایلی، در پایبندی نظام به حرف‌ها و آرمان‌های خودش تردید شد. گاهی احساس تردید در عنصر خودی به‌جا، ولی اکثراً بی‌جا بوده است. مثلاً یک وقت می‌دیدیم که رسانه‌های دشمن، حساب شده و روی مقاصدی، از یک شخص که در جمهوری اسلامی مسئولیتی داشت، تعریف می‌کردند. این تعریف ایجاد تردید می‌کرد که هان! چه شد؟! چرا تعریف می‌کنند؟! نکند حادثه‌ای در شُرف تکوین است؟! فصل ششم: تهدیدات درونی
یک عامل دیگر از عوامل هضم جبهه‌ی خودی و سایش آن، کشیده‌شدن پای عناصر این جبهه به دعواهای خطی است که در برهه‌ای از زمان، در این کشور واقعاً فاجعه آفرید. ناگهان بین سیاسیون، نماینگان مجلس و برخی دیگر از مسئولین، دعواهایی بروز کرد که اصل آن دعواها موجّه نبود. هر دو خط، بلاشک، در حدی جرم داشتند. هر دو خط، هم آدم‌های بسیار خوب داشتند، هم آدم‌های ناباب داشتند، هم آدم‌های متوسط داشتند. فصل ششم: تهدیدات درونی
اصلاً مسئله فرهنگ، مسئله‌ی خط سیاسی چپ و راست نیست؛ مسئله‌ی ارزش‌هاست؛ انقلاب و اسلام، هویت اسلامی و انقلابی این کشور است. حتی آن کسی که دچار کج‌روی عملی هم هست، به‌هرحال دلش مسلمان است؛ یعنی مایل است که نظام، نظام اسلامی باشد. زنهار! مسئله‌ی خط و خطوط را در کارهای فرهنگی اصلاً داخل نکنید. هر خطی که باشد فرق نمی‌کند. خط، خط است. فصل ششم: تهدیدات درونی
مطلقاً دیدگاه‌های خطی (چپی و راستی) را از هیچ‌طرف به مسائل فرهنگی وارد نکنید که ضربه خواهد زد و مشکل درست خواهد کرد. مبادا بگذارید که گزینش‌ها، ناشی از این‌گونه مسائل شود. البته آنجا که دیدید مثلاً زید در این مقوله، یا ضعیف عمل می‌کند یا بر طبق سیاست‌ها و شاخص‌ها عمل نمی‌کند، ملاحظه نکنید. اینجا هم نگویید که اگر ما این را دست بزنیم، خواهند گفت خط‌بازی کردید. خب، بگویند. چه اشکالی دارد؟! فصل ششم: تهدیدات درونی