کیستی که من اینگونه به جد
در دیارِ رویاهای خویش
با تو درنگ میکنم ؟
-احمد شاملو
اشک هارا پشت لبخندی مخفی میکنیم،
که خیلی درد میکند و هیچکس نمیفهمد.
مارا درد همین نفهمیدن ها میکشد؛
نه زخم ها.
-شاملو
- تاسیان -
:)
دقیق نمیدونم کی و کجا ولی هرچی که بود یهویی شد..از اون یهویی شدنا که پشتش کلی داستای ریز و درشته و یهو منفجر میشه..از اون ذره ذره هایی که جمع شد و یهو طوفان به پا کرد...
اون لحظه ای که فهمیدم اگر همه آدما و همه چیزایی که بهشون علاقه دارم باشن*( که هیچوقت قرار نیست دیگه باشن) قلبم پریده و تنهایی وجودمو تسخیر کرده..
همه اینا به کنار..یه جمله.....
از وقتی که روحم به جسمم سنگینی کرد و بین طغیان و صبر دست و پا زدم خندم پرید و با بچگیام رفت...🖤
- تاسیان -
« به هوایِ دلِ بیچاره که تنگ است بیا...🖤 »
با شبِ غرقِ غم و تیره و تارَم چه کنم.؟
با دلی تنگ که از داغ تو دارم چه کنم.؟...
گاهی میانِ بودن و خواستن فاصله میافتد؛
بعضی وقتها هست که کسی را
با تمام وجود میخواهی
ولی نباید کنارش باشی:)))!
وقتی کسی داره با تمام وجود نصیحتت
میکنه، مخاطبش اون لحظه تو نیستی،
خودش تو گذشتشه.