- تاسیان -
:)
دقیق نمیدونم کی و کجا ولی هرچی که بود یهویی شد..از اون یهویی شدنا که پشتش کلی داستای ریز و درشته و یهو منفجر میشه..از اون ذره ذره هایی که جمع شد و یهو طوفان به پا کرد...
اون لحظه ای که فهمیدم اگر همه آدما و همه چیزایی که بهشون علاقه دارم باشن*( که هیچوقت قرار نیست دیگه باشن) قلبم پریده و تنهایی وجودمو تسخیر کرده..
همه اینا به کنار..یه جمله.....
از وقتی که روحم به جسمم سنگینی کرد و بین طغیان و صبر دست و پا زدم خندم پرید و با بچگیام رفت...🖤
- تاسیان -
« به هوایِ دلِ بیچاره که تنگ است بیا...🖤 »
با شبِ غرقِ غم و تیره و تارَم چه کنم.؟
با دلی تنگ که از داغ تو دارم چه کنم.؟...
گاهی میانِ بودن و خواستن فاصله میافتد؛
بعضی وقتها هست که کسی را
با تمام وجود میخواهی
ولی نباید کنارش باشی:)))!
وقتی کسی داره با تمام وجود نصیحتت
میکنه، مخاطبش اون لحظه تو نیستی،
خودش تو گذشتشه.
یه چیزایی هم هست که شاید هیچوقت نفهمین
مثلا اینکه چقد یه نفر صداتونو گوش کرده
چقد عکساتونو نگاه کرده
یا اینکه چقد دوستتون داره.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من تنهای بدون تو ...🖤
دیگه کنترلِ عصابم،روانم، موودم، فکر کردنم به تو،فکر کردنم به تو،فکر کردنم به تو..دست خودم نیست!