- تاسیان -
_ مگه ادم یادش میره بهش چی گذشت، تا گذشت
من در لاک خود راحت ترم؛
آنجا میشود آرام و بیدغدغه زندگی کرد.
۹ مهر ۱۴۰۳
ازم پرسید؛
تو که دربارهی دلتنگی انقدر قشنگ مینویسی، تاحالا دلت برای کسی تنگ شده؟
بهش گفتم؛
-آدم تا الفبا بلد نباشه نمیتونه بنویسه! :)
۹ مهر ۱۴۰۳
۹ مهر ۱۴۰۳
درون خود را مانند زخمی بازکرد؛ تمام وجود خود را دید: افکار، افکارِ درباره افکار، افکارِ درباره افکارِ ناشی از افکار ...
۹ مهر ۱۴۰۳
۱۰ مهر ۱۴۰۳
۱۰ مهر ۱۴۰۳
همیشه بر آنم دلِ کسۍ را نشڪنم اما ،
وقتی به خودم نگاه میکنم تکهتکهـَم ؛
-ایلہان برڪ
۱۰ مهر ۱۴۰۳
- تاسیان -
من در لاک خود راحت ترم؛ آنجا میشود آرام و بیدغدغه زندگی کرد.
عشق دليلِ تحمل بى احترامى نيست...!
۱۱ مهر ۱۴۰۳
- تاسیان -
یه دیالوگ تو سریال شهرزاد بود که به نظرم شهرزاد خیلی حرف دلمونو زد اونجا که گفت: چیزایی که از تو،تو
این دیالوگ فیلم پل چوبی عالی بود، میگفت:
روزی که فکر کردی یه چیزی رو از ته دل دوست داری هيچوقت ولش نکن..
ممکنه دوباره تکرار نشه؛ آدم وقتی تو سن و سال توئه فکر میکنه بازم پیش میاد؛ باید ده پونزده سال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده که حالت دیگه خوب نمیشه...
۱۱ مهر ۱۴۰۳
۱۱ مهر ۱۴۰۳
۱۱ مهر ۱۴۰۳
۱۱ مهر ۱۴۰۳