- هَمقرار'
🏴|…
#جوهرعشق 🖤°
|بسم رب ڪربلا ۵ |
[ #احلےمنالعسل ]
زرهے برای قد و قوارهاش نیافتند، اما پا پیچ عمو؏ شد تا اذنِ نبرد بگیرد، حسین به سختے رضایت داد تا امانت حسن؏ راهے میدان شود، قبل از رفتنش عمو پرسید: مرگ نزد تو چگونه است؟
قاسم؏ بدون معطلے گفت:
-احلے من العسل (:
و حسین؏ تبسمے کرد ..
قاسم ثابت کرد در وادی عشق سن و سال اهمیتے ندارد! رفت و قصه باز به | سر | رسید، امانت برادر؏ در معرکه غوغا کرد و بعد، غرق در خون عمو؏ را فراخواند؛
-عمو؏ ..؟
عمویش تا پای قتلگاهش رفت، به بالای سرش که رسید خوب نگاهش کرد، حسن؏ با پسرش برادری را در حق او تمام کرده بود وُ قاسمش؏ را پیشکش حسین؏ کرده بود ..
حسین در چشم برادرزادهاش نگریست؛
- بہخدا سوگند،
ناگوار است بر عمویت
ڪه تو او را بخوانے و پاسخت را ندهد، یا پاسخت بدهد ولے سودى به تو نبخشد! .. 💔
✍️بہقلم سنا لطفے🍃
.
.
پ ن:
شرمندهام از روی
تمام چهاردهسالههایے که در تاریخ جاودانه شدند..
پ ن:
برادرزادهها
چه دلبری مےکنند از #عمویشان نه؟! (:
+بهوقتروزششممحرم۱۴۴۲ 💔
.
.
#گردراینغم
#جانبدهم_رواست ..
🖤|• @tasmim_ashqane •°
| #story
-بہخدا ڪہ
باطن خود را
به گوشهای از
چہرهۍ شهر کوفتید!!
.
.
#گردراینغم
#جانبدهم_رواست ..
|• @tasmim_ashqane •°
- هَمقرار'
یڪ پسر ڪافے بود!
🏴|…
#جوهرعشق 🌿..
[ یڪ پسر! ]
به تمنا وُ طالب بودنت، به حاجت حضور مداومت، به التیام زخم ملتهبت، به گرهی کور گنهڪارت، به بهانه آشفتگے بهایمت، به بیان از بیانات، قصه خلاصه نمےدانم!
نقطهۍ انتهاۍ خط قصهی یار، آنجایے بر خط قرار مےگیرد که درد یار، درد عاشق نیز باشد! که تفسیر الم در سینهی معشوق، عاشق را روانهی بیابان ڪند! بدایت قصهی یار، با عشق است و نهایتش، ملزم به درک درد! ملزم به فهمِ الم! ملزم به شناخت و سیر در انفس!
فهم مشقت و محنتهای یار، راه طویل مےطلبد و سِرِ عشق! سِر عشق که در راه طویل به میان آید، سِر مرگِ مبدل از شہادت، سرباز مےکند :)..
آرامتر شدن اندوه جگرسوز مشقتهای شما را، تنها شاید بشود با چارهجویے از اهل آسمان طلب کرد؛ آسمانے که آنروز شاهد بود بر برق سکهها و خاک باقےمانده بر شمشیرها.. آسمانے که آن روز شاهد بود قاصد را که به امضای میثاقشکنان، قصد صیادان مےشود! آسمانے که مےدانست خون یڪ پسر کافےست برای شکستگے کمر پدر! ...
✍ #زینب_میم | #بےپلاڪ
.
.
#گردراینغم
#جانبدهم_رواست..
🏴|• @tasmim_ashqane •°
- هَمقرار'
با تیر جفا خونه خرابش کردند او در پے آب بود و آبش کردند..
•°
#جوهرعشق 🏴
[ فناشده در عشق.. ]
خنکای شریعه در هوای گرم صحرا مےپیچد و او به آب، این نعمت روح افزا، نزدیک تر مےشود،
به لب فرات که مے رسد ،
دستانش جلو مے رود ؛
صدای العطش کودکان
در ذهنش اوج مے گیرد
به تصویری که در آب افتاده خیره مےشود،
در آب عباسے نمےبیند
او تماما حسین است در کالبدی دیگر،
فنا شده است در عشق او ..
✍️ بهقلم سنا لطفے🍃
.
.
#گردراینغم
#جانبدهم_رواست ..
▫️|• @tasmim_ashqane •°