🔻براندازیِ هویّتی در جمهوری اسلامی -۱
[یکم]. میخواهند بهصورت تدریجی و تکهتکه، جمهوری اسلامی را مشروط و محدود کنند؛ طرحهایی بهظاهر فرهنگی و در باطن، امنیتیِ خود را قطعهقطعه اجرا میکنند تا حسّاسیّتها، چندان برانگیخته نشوند و امکان پیشروی برایشان وجود داشته باشد. این پیشرویها، کار را به مرحلهای خواهد رساند که نظام، امکان عمل و مواجهه را از دست خواهد داد و دچار انفعال یا مصلحتاندیشی میشود. به زبان فقهی باید گفت میخواهند ولیّفقیه را از وادی «حقیقت» به وادی «مصلحت» سوق بدهند و استقرار شریعت را از نظر اجتماعی، ممتنع سازند. موقعیّتهایی میآفرینند که در آنها، باید بر اساس اصل تزاحم و تقدیم اهم بر مهم عمل کرد و از پارهای ارزشها گسست و خطوط قرمزِ دیگری را ترجیح داد. وقتی بهصورت کلّی و راهبردی نگاه میکنیم، درمییابیم که خطوط قرمزِ فرهنگی، یکی پس از دیگری، در حال شکستهشدن هستند و ما همچنان در حال عقبنشینیِ ارزشی هستیم. بدیهیّات فرهنگیِ دهۀ شصت، ابتدا به «پرسش» و «ابهام» تبدیل میشوند و آنگاه به فاصلۀ اندکی، حالت «مسألهوار» و «مناقشهبرانگیز» مییابند و باید بهناچار و از سرِ اضطرار، از آنها عبور کرد. اگر مجموعی و برآیندی به عرصۀ فرهنگی بنگریم، حیرت خواهیم کرد که چگونه این مسیر افولی و نزولی را پیمودهایم، ولی مسأله این است که نگاه ما، قطعهای و تکهای است و رویدادها را در کنار یکدیگر نمینشانیم و نظرِ راهبردی به عرصه نمیافکنیم.
[دوم]. شگرد جریان تجدّد در این زمینه، «عادیسازی» است و برای عادیسازی نیز باید حوصله داشت و کار را به زمان سپرد. ابتدا یکی از ارزشها را به بحث عمومی میکشانند و دربارۀ آن، شبهه و اشکال مطرح میکنند و در همین راستا، «مفهومسازیِ منفی» میکنند تا زمینۀ اجتماعی، فراهم آید. سپس ضربههای کاری و ناگهانی وارد میآورند تا «پیشرویِ جهشی» رخ بدهد. تجربۀ کشف حجاب، صورت تامّ و تمامی از این صحنهآرایی است. از سالهای آغازین دهۀ نود، جریان مهاجرت برخی بازیگران به وقوع پیوست و این مهاجرتها، به کشف حجاب و برهنگی، گره خورد. در آن دوره، امکان کشف حجاب در درون ایران، افسانۀ محال و نشدنی به نظر میرسید، اما برای زمینهسازی، کشف حجابِ پنهانی در دستورکار قرار گرفت. مفاهیمی همچون «آزادیهای یواشکی»، «چهارشنبههای سفید»، «نه به حجاب اجباری»، در همین دوره ساخته شدند. در سال نودوشش، ناگهان مفهوم «دختران خیابان انقلاب» را صورتبندی کردند که در ذیل آن، برخی زنان در خیابان و آشکارا، روسری خود را بر سرِ چوب نهادند. شاید حدود سی نفر در شهرهای مختلف، چنین کردند و با همۀ آنها نیز مواجهۀ قضائی صورت گرفت، اما نهفقط این موج تصنّعی و سازماندهیشده، فروننشست، بلکه چندی بعد، مسألۀ امکان کشف حجاب در درون وسیلۀ نقلیه مطرح شد؛ با این توجیه که درون وسیلۀ نقلیه، حریم خصوصی است. انتخابات ریاستجمهوری در سال نودوشش که در آن، تکنوکراتها به قدرت رسیدند، به صحنۀ معاملۀ آنها بر سرِ حجاب تبدیل شد و زینپس، جریان تجدّدی احساس کرد که شرایط از نظر سیاسی، فراهم شده است.
[سوم]. در این میان، حاکمیّت، هیچ طرح و تدبیری برای مواجهه با موج شکل گرفته در دست نداشت و نظارهگر و منفعل بود. همه در انتظار تصمیم دیگران بودند و یا در انتظار زمان مساعدی که بتوان این زخم را علاج کرد؛ درحالیکه گذر زمان، رخنه و عفونت ایجاد کرد و اصلاح و تغییر را دشوارتر نمود. بخشهایی از حاکمیّت نیز که بینش لیبرالی یافته بودند، کمترین اعتقادی به خطوط قرمزِ فرهنگی از جمله حجاب نداشتند. این «وضعِ رهاشده»، سبب گردید که حدود شصت درصد از کشف حجاب، در همین مدّت به وقوع بپیوندد. تنها امری که میتوانست حاکی از مواجهۀ نظام باشد، حضور تعداد اندکی گشت ارشاد در نقاط محدودی از شهر تهران بود. این حضور بسیار ناچیز، بسیار بزرگنمایی میشد؛ چنانکه گویا نظام، به قلعوقمع زنان و دختران همّت گمارده و به خشونت بیپروا روآورده است. واقعیّت، بر رهاشدگی و هرجومرج فرهنگی دلالت داشت، اما روایت، سخن دیگری داشت. حاکمیّت، نه «واقعیّت» را در اختیار داشت و نه «روایت» را. هر دو به دست باد سپرده شده بودند و بدین سبب، حلقۀ محاصرۀ فرهنگی، هر لحظه تنگتر و منقبضتر میشد. توقع میرفت که شورای عالی انقلاب فرهنگی در این برهه، علاج و تدبیری در پیش بگیرد و چالشها را پیشبینی کند و نهادهای فرهنگی را به سوی مقصد واحدی سوق بدهد، اما دریغ از فهم زمانه و ضرورتهای آن. سرانجام، اغتشاش «زن، زندگی، آزادی» از راه رسید و چهل درصدِ باقیمانده نیز به وادی کشف حجاب راه یافتند.
🖊مهدی جمشیدی
🔴 تحقیر و تمسخر، پاسخِ لشکر رسانه ای نئولیبرال ها!
🔹استهزاء، تمسخر، تهمت و اهانت به منتقد و مخالف و کسانی که بگونه دیگری می اندیشند از روش های اصلی کسانی بود که با پیامبران الهی مخالفت می کردند. مخالفین انبیاء الهی آنان را به جنون و دیوانگی متهم می کرده و مورد تمسخر قرار می دادند.
🔸خداوند متعال در چندین آیه از قرآن کریم بالاخص در آیه 11 سوره مبارکه حجر می فرماید:
«وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»
هیچ پیامبری به سراغ آنها نمیآمد مگر اینکه او را مسخره میکردند.
🔹از مهمترین اهانت ها و موارد استهزاء هم این بود که پیامبران را دیوانه و مجنون می خواندند. در آیه 6 سوره حجر آمده:
«وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ»
و گفتند: «ای کسی که «ذکر» [= قرآن] بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانهای!
🔸در این مطلب نه فرد، شخصیت یا گروه و جریانی را به اندازه پیامبران الهی معصوم می دانیم و نه هم مخالفین و منتقدین را مشرک و کفار! مقصود این است که افراد و گروه ها از چه روش هایی در برخورد با مخالفین یا منتقدین خود استفاده می کنند؟
🔹بطور مثال درباب سیاست های اقتصادی که دوسه دهه در کشور به اجرا درآمده و نتایج آن از آفتاب هم روشن تر است، جریانی که آموزه های اقتصاد کلاسیک و سیاست های لیبرالی را وحی منزل می دانند، خطاب به منتقدین و مخالفین از چه واژه ها و جملاتی استفاده می کنند؟ آیا تاکنون پاسخ منطقی و قانع کننده ای به ابهامات و سوالات و انتقادات داده اند یا افراد و گروه های مخالف را با الفاظ دیوانه و مجنون و ... مورد استهزاء قرار می دهند؟! آیا بجز استهزاء و تحقیر و تمسخر، پاسخی منطقی از آنان شنیده اید؟
🔸می گوئیم ثمره این سیاست ها در کشورهای جهان سوم(اصطلاح مورد استفاده اندیشمندان غربی!) یا کشورهای توسعه نیافته چه بوده؟ ثمره حذف یارانه ها، کوچک سازی دولت، خصوصی سازی منابع و انفال و اموال عمومی و وابسته کردن اقتصاد کشور به دلار و جهانی سازی قیمت ها چه بوده؟ پاسخی بجز استهزاء و تمسخر ندارند!
🔹به دوستانی که در این مسیر کار پژوهشی و علمی و رسانه ای انجام داده و از استهزاء و تحقیر دیکتاتورهای علمی و روشنفکرمأبی ابایی ندارند یادآور می شوم که این اهرم - اهرم تحقیر و تمسخر - در طول تاریخ برای منکوب کردن پیامبران الهی استفاده می شده؛ حتماً هم برای پیروان راستین عدالت و حق نیز استفاده خواهد شد. از تحقیر و تمسخر نباید ترسید.
🔸امروز افکار عمومی روشن تر از پیش شده؛ خیلی از مردم هم می دانند که با اجرای سیاست های حذف یارانه ها در دهه 80 و فرمان خصوصی سازی و واگذاری اموال ملت به طبقه سرمایه دار، نه تنها مشکلات کشور حل نشده بلکه ناترازی ها بلای جان اقتصاد کشور شده و بحران های پی در پی را فراهم آورده! ناترازی بنزین و برق دقیقاً از زمانی شکل گرفته که جهانی سازی قیمتها و وابستگی به دلار در این کشور نهادینه و نیروگاه ها و پالایشگاه ها به بخش خصوصی واگذار شده است. این فرمان، نتیجه ای جز سقوط و فروپاشی اجتماعی و اقتصادی نخواهد داشت.
🔹ما فقط بیم دهنده و هشداردهنده هستیم؛ این هشدارها واضح و روشن است. چرا شنیده نمی شود؟
✍داود مدرسی یان
🔻براندازی هویّتی در جمهوری اسلامی -۲
[چهارم]. در مواجهه با اغتشاش «زن، زندگی، آزادی»، بسیاری از نیروهای انقلابی دچار انفعال ذهنی و شناختی شدند و از اغتشاش، روایت وارونه ارائه کردند. همچنان که در فتنۀ سال هشتادوهشت، کسانی تصوّر میکردند که مسأله، «تقلّب در انتخابات» است، در اینجا نیز گمان کردند که مسأله، «مواجهۀ گشت ارشاد» است؛ این یعنی روایت آنها، تطابق ابتدایی با روایت جریان تجدّدی داشت. بهبیاندیگر، در صورت مسأله، مخرج مشترک با جریان تجدّد یافته بودند و این خود، بر پاسخها و راهحلها نیز اثر جدّی میگذاشت. جریان فرهنگی و رسانهای متجدّد، دستکم از سالهای آغازین دهۀ نود، بر حجاب متمرکز شده بود و معطوف به آن، مفهومسازی منفی و چهرهسازی میکرد و میکوشید زمینه را برای ایجاد یک «جبهۀ نزاع» فراهم آورد و در نهایت نیز در یک نقطۀ بحرانی، به آنچه که میخواهد دست یابد. در تمام سالهایی که آن «زمینههای فکری» و «بسترهای اجتماعی» پدید آمدند و ذرهذره و قطعهقطعه، مقدّمات تدارک دیده شدند، نیروهای انقلابی در غفلت و خاموشی به سر بردند و سرانجام در نقطۀ بحرانی، یعنی در متن اغتشاش، تازه دریافتند که چه رخ داده است. البته همچنان که اشاره شد، حتی در این نقطه نیز بسیاری در اثر خطای تحلیلی، پنداشتند که مسأله، قابلتقلیل به مواجهۀ گشت ارشاد است و ریشۀ همۀ این تنشها و تلاطمها، در عملکرد نیروی انتظامی است؛ حالآنکه طرح فرهنگیِ جریان تجدّدی از آغاز، نفی اصل حجاب و زدودن الزام قانونی به آن بود. کلیدواژۀ «حجاب اختیاری»، نشان میدهد که در نظر آنها، باید جنبۀ قانونی حجاب، کنار نهاده شود و حجاب در حد یک انتخاب شخصی و سلیقهای، تنازل یابد، نه اینکه نوع مواجهه با کشف حجاب، تغییر کند و سازوکارهای فرهنگی و هویّتی انتخاب شوند.
[پنجم]. اما چرا جریان تجدّدی در پی نفی جنبۀ قانونی حجاب و تبدیل آن به یک انتخاب شخصی و سلیقهای بود؟ چرا این جریان، یک دهه در اینباره، تلاش رسانهای و نمادین کرد و کوشید جامعه را به سوی انگارۀ حجاب اختیاری سوق بدهد؟ مگر کشف حجاب در معادلۀ براندازی جمهوری اسلامی، چه سهم و نقشی دارد؟ کشف حجاب، چگونه به براندازی کمک میکند و این امر فرهنگی، چه نسبتی با امر سیاسی دارد و به چه واسطههایی در تداوم حاکمیّت، اختلال ایجاد میکند؟ پاسخدادن به این پرسش در شرایط کنونی که کشف حجاب، تعیّن و تحقّق یافته و پیامدها و نتایج آن را به وضوح مشاهده میکنیم، دیگر کار دشواری نیست. همچنان که دین اسلام، «شعائر» دارد که وجه نمادین آن را جلوهگر و مشاهدهپذیر میسازند و تمایز و حتی اقتدار در عرصۀ عمومی میآفرینند، نظام جمهوری اسلامی نیز در حوزۀ زیست زنانه، نمادها و ظهورات و تعیّناتی دارد که از آن جمله، حجاب است. البته این نماد، خودساخته و بشری نیست، بلکه ریشه در حکم الهی دارد و نظام جمهوری اسلامی نیز به سبب اینکه باید در عرصۀ عمومی، احکام شریعت را محقّق کند، آن را قانونی کرد و بهتدریج، وجه نمادین بخشید. حال در این جغرافیای معنایی، روشن است که درهمشکستن حجاب در عرصۀ عمومی، بنیان هویّتی و نمادینِ نظام سیاسی را متزلزل و مخدوش میسازد و آن را با چالش مشروعیّت و تنگنای اقتدار روبرو میکند. کشف حجاب در قالب شرع، حرام شرعی است و در قالب سیاست، حرام سیاسی؛ چراکه به معنی «نافرمانی مدنی» و «معارضۀ با حکومت دینی» است. در اینجاست که حجاب از حوزۀ فرهنگ و سبک زندگی به حوزۀ امنیّت و اقتدار سیاسی راه و تعمیم مییابد و به یک ابزار مهم برای براندازی نظام تبدیل میگردد. این تقابل، گرچه یک انتخاب شخصی و فرهنگی معرفی میشود، اما در اثر روایتپردازی، وجه نمادین یافته و به معنی «کنش براندازانه» است. این معنا، در اختیار فرد نیست که وی بتواند به قصد و نیّت خویش ارجاع بدهد، بلکه در زمینۀ اجتماعی، آفریده میشود؛ آنچه را که در متن یک روند اجتماعی، وجه نمادین یافته و ذیل «نه به حجاب اجباری»، تفسیر شده است، قابل بازتفسیر نیست. بنابراین، خواهناخواه، هر کشف حجابی در این موقعیّت روایتی و تفسیری، معنایی جز معارضۀ با حکومت دینی ندارد. پیش از دهۀ نود، نهفقط کشف حجاب وجود نداشت، بلکه ضعف در حجاب نیز به معنی تقابل با حکومت دینی، تفسیر نشده بود؛ بلکه به انگیزههای شخصی و سلیقهای ارجاع داده میشد؛ چنانکه از «نقص در معرفت دینی» سخن به میان میآمد و یا «میل به تبرّج»، برجسته میشد. اما در دهۀ نود به این سو، طرح امنیّتی برای ایجاد شکاف میان حاکمیّت و مردم، بر روی مسألۀ حجاب، متمرکز شد و آن را به مهمترین نماد سیاسی و ضدهویّتی خویش تبدیل کرد.
🖊مهدی جمشیدی
https://eitaa.com/tasrih
📸 پاسخ رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت شهید رئیسی به توییت مسئول اطلاع رسانی دولت که مشکل برق و گاز را به کمکاری دولت های گذشته ربط داد
🔸داود منظور، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت سیزدهم در پاسخ نوشت: از کارشناسان مورد وثوقتان بپرسید چرا تا چند ماه گذشته و قبل از شهادت شهید رئیسی چنین اتفاقاتی رخ نمی داد؟
🔸نه در پاییز که حتی در تابستان هم برق مردم نه با اعلام قبلی و نه غافلگیرانه قطع نمی شد. نیاز مصرفی برق صنایع هم با انتقال به ساعات غیرپیک، به خوبی تامین می شد! فرق می کند…
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی {رهبر معظم انقلاب} است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد🔸
🤲الهم إِحفظ و سَلِّم و أَیِّد سیدنا القائِد انشاالله 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلار ۷۵هزار؟
برا چی گریه میکنی؟
مگه همتون انگشت نزدید؟
مگه نگفتید #دولت_سوم_روحانی؟
مگه #وفاق نکردید که هرکسی باشه غیر از ....؟؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕او گفت و ما نشنیدیم...
🔺خداروشکر رئیس جمهور لاتی راه میره! خداروشکر رئیس جمهور زن دوم نگرفت! خداروشکر رئیس جمهور در فراغ همسرش گریه میکنه! خداروشکر عارف معاون اول رئیس جمهور برای مشکلات مردم گریه میکنه! خداروشکر همسر رئیس مجلس همایش برگزار میکنه و در توصیف عشق رئیس جمهور به همسرش بغض میکنه! خداروشکر دختران عزیز دو رئیس قوه با هم رفیقن و عکس یادگاری میگیرند!
🔸خداروشکر رئیس مجلس در همایش همسرش، از بغض و گریه رئیس جمهور تقدیر میکنه! خداروشکر دور هم خوشن! خداروشکر وسط فشارهای اقتصادی و معیشتی که کمر مردم را شکسته است خانواده هاشون شادن و هر روز مشق وفاق می کنند! خداروشکر یه استاد تمام، شد رئیس جمهورمون! خدایا ازت ممنونیم که حال آقایان خوبه و سیرک سیاسی شان براهه.
#اصلاح_طالبان
#وصولگرایان
#وفاقیون
حتی در سردترین ایام سال یک نفر هم در ایران از سرما کشته نمیشود اما در اروپا در این روزها روزانه هزاران نفر کشته میشوند.
جالب آنکه در غزه و سوریه هم کسی از سرما نمیمیرد اما در اروپا و کشورهای صنعتی از سرما میمیرند.
گران کردن نرخ ارز و برق و گاز و انرژی و ... هدفش همین است. همین اتفاقی که در اروپا افتاده!
باید طبقات پایین جامعه مصرفشان صفر شود. باید طبقات متوسط جامعه فقط بتوانند کار کنند برای زنده ماندن.
"جامعه بازار" و "کالایی شدن" همه چیز هدفش کمک به تولید ثروت نیست! هدفش توزیع به نفع ثروتمندان است.
پن: سالانه بیش از سیصد هزار نفر در اروپا از سرما و گرما کشته میشوند.
کانال اقْتِصادِفَرهَنگی
💠
💥ما که در سایهی خورشید معذب بودیم
چشممان کور، سزاوار همین شب بودیم!
💡از اهل #وفاق_نفاق کسی نیست به این ........ بگه کجای نهج البلاغه نوشته با مردم از سر غرور و بی ادبی رفتار کنید؟!
#اصلاح_طالبان
#دولت_دروغگویان
#وفاقیون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینگونه تولید ایرانی از بازار داخل و خارج محروم میشود...
سخنان این تولید کننده را بشنوید. میگوید پلی استایرن که یک محصول پتروشیمی است ۹۵۵ دلار به خارج از کشور صادر شده اما بالای ۱۲۰۰ دلار به داخل فروخته شده است. این یعنی نظام اقتصادی ما به شکلی طراحی شده است که با جهانیسازی قیمت مواد اولیه ایرانی، اولا هزینههای ملت ایران دلاری شود در صورتی که درآمد ریالی دارند؛ ثانیاً تولید کننده ایرانی از مزیت منابع سرشار ایرانی محروم شود. وقتی یک تولید کننده ایرانی ماده اولیه ایرانی را گرانتر از نرخ صادراتی آن میخرد، یعنی این تولید کننده نخواهد توانست با رقیب خارجی خود که همین ماده اولیه ایرانی را خریده است در بازار جهانی رقابت کند. نتیجه این سیاست این است که با دلاری کردن هزینهها و ریالی نگه داشتن درآمدها، قدرت خرید ملت ایران افت میکند و در نتیجه تولید کننده ایرانی بازار ایرانی را از دست میدهد. علاوه بر این، با فروش مواد اولیه ایرانی بالاتر از قیمت جهانی به تولید کننده ایرانی، تولید کننده ما قدرت رقابت در بازار جهانی را از دست میدهد و از بازار جهانی نیز محروم میشود. به عبارت دیگر این سیستم استعماری تولید ایرانی را هم از بازار داخلی و هم از بازار جهانی محروم میسازد. نتیجه اینکه تولید نابود میشود و تنها فعالیت اقتصادی سودآور صادرات مواد خام میشود. اینگونه است که ما خام فروش ماندهایم.
✍ دکتر سید یاسر جبرائیلی
💡چرا ملت ها شکست اقتصادی می خورند؟!
1⃣ شعار #مقاومت می دهند اما برخلاف سایر کشورها حاضر به محدودسازی خروج سرمایه از کشورشان با اعمال مالیات های سنگین، عوارض، محدودیتهای نقل و انتقال پول و محرومیت های اجتماعی نیستند.
2⃣ شعار #مقاومت می دهند اما هرگز در شرایط تحریمی، تقاضای غیر ضرور برای ارز را محدود نمی کنند.
3⃣شعار #مقاومت می دهند اما هرگز و به شکل جدی جلوی قاچاق حدود ۲۰ میلیارد دلاری از کشورشان را نمی گیرند.
4⃣ شعار #مقاومت می دهند اما برای بازگشت ارز حاصل از صادرات کالاهایشان به خارج از کشور حاضر به اعمال پیمان سپاری صد در صدی نیستند.
5⃣ شعار #مقاومت می دهند اما حاضر به حفظ ارزش پول ملی و تثبیت نرخ ارزهای خارجی با اقدامات ۱ تا ۴ نیستند و با همراهی با سقوط پول ملی شان تورم، گرانی، کسری بودجه، قاچاق از داخل به خارج، خلق نقدینگی بیشتر و شاید قحطی را برای خودشان به ارمغان می آورند.
6⃣ شعار #مقاومت می دهند اما ارزش پول ملی شان را به بازار انحصاری و تحریمی و سوداگر دلالی ارز به اسم بازار آزاد می سپارند تا هر روز ارزش پول ملی شان سقوط کند.
7⃣ شعار #مقاومت می دهند اما بانک هایشان با خلق نقدینگی و دادن وام و تسهیلات به امور غیر مولد و غیر تولیدی، شکاف تولید و مصرف را زیاد می کند(ناترازی)
8⃣ شعار #مقاومت می دهند اما با خصوصی سازی های بی مورد اموال عمومی به اشخاص بر شکاف طبقاتی درآمد و ثروت افزوده و جامعه را در دنیایی از تبعیض قرار می دهند.
9⃣ شعار #مقاومت می دهند اما حاضر به سامان دهی مالیات ها و گرفتن مالیات از سوداگری، دلالی و فعالیت های غیرمولد و مضر برای جامعه نیستند و در عوض مالیاتها را از کارگران، کارمندان و بخش تولید می گیرند.
0⃣1⃣ شعار #مقاومت می دهند اما حاضر به افزایش حقوق کارگران و کارمندان به اندازه تورم نیستند و با این کار بخش عمده ای از جامعه را در فقر، شرایط سخت زندگی و ناراضی قرار می دهند.
1⃣1⃣ شعار #مقاومت می دهند اما ....
آری هموطن، اینگونه ملت ها شکست می خورند؛ زمانی که شعار #مقاومت می دهند اما در حوزه اقتصادی بر خلاف آنچه که باید عمل شود عمل می کنند...!
✍دکتر محمد حق شناس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🔥داغ جوان
#غزهمظلوم
🎥 نوجوان رشیدش را بی جان در آغوش گرفته و نمیخواهد قبول کند که شهید شده😭
❤️🩹با غم مردم غزه و لبنان چطور شاد باشیم؟؟