💠حلم و بردباری #حضرت_امام_باقرعلیه_السلام
مردى از اهل شام در مدينه ساكن بود و به خانه ى امام بسيار مى آمد و به آن گرامى مى گفت: «...در روى زمين بغض و كينه ى كسى را بيش از تو در دل ندارم و با هيچكس بيش از تو و خاندانت دشمن نيستم!و عقيده ام آنست كه اطاعت خدا و پيامبر و امير مؤمنان در دشمنى با توست،اگر مى بينى به خانه ى تو رفت و آمد دارم بدان جهت است كه تو مردى سخنور و اديب و خوش بيان هستى!»در عين حال امام عليه السلام با او مدارا مى فرمود و به نرمى سخن مى گفت.چندى بر نيامد كه شامى بيمار شد و مرگ را رويا روى خويش ديد و از زندگى نااميد شد،پس وصيت كرد كه چون در گذرد امام باقر علیه السلام بر او نماز گذارد.
شب به نيمه رسيد و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصى او به مسجد آمد و امام باقر عليه السلام را ديد كه نماز صبح به پايان برده و به مشغول تعقیب است.
عرض كرد:آن مرد شامى از دنیا رفته و خود چنين خواسته كه شما بر او نماز گزاريد.
فرمود:او نمرده است... شتاب مكنيد تا من بيايم.
آنگاه به خانه ى شامى آمد و بر بالين او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد،امام او را نشانيد و پشتش را به ديوار تكيه داد و شربتى طلبيد و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت.
مدتی نگذشت كه شامى شفا يافت و به نزد امام آمد و عرض كرد: «گواهى مى دهم كه تو حجت خدا بر مردمانى»
📚امالى، شيخ طوسى، ص 261.
@tavasolnameh
✅محبت اهل بيت علیهم السلام
بريدبن معاويه عجلى گويد: محضر ابى جعفر علیه السلام بودم، مردى كه از خراسان آمده بود داخل منزل آن حضرت گرديد، او پاهاى خود را نشان داد كه در اثر پياده رفتن چاك چاك شده بود، گفت: من از خراسان آمدم به خدا قسم مرا از خراسان و از راه دور به اينجا نياورده مگر محبت شما اهل بيت.
امام علیه السلام فرمود: «والله لو اَحبّنا حجر حشره الله معنا و هل الدّين الاالحّب»
🌸به خدا قسم اگر سنگى هم ما را دوست بدارد، خدا آنرا با ما محشور خواهد فرمود، آيا دين جز محبت چيز ديگرى است؟ يعنى دين در محبت خلاصه مى شود.
@tavasolnameh
امام محمد باقر علیه السلام فرمودند : دنیا را چون ثروتی بدان که در عالم خواب یافته ای و چون بیدار شوی،خبری از آن نیست. منبع: الزهد ص۵۰.
✍️#داستان
👈تسليم
عده اى به محضر امام باقر عليه السلام رسيدند و ديدند كه يكى از فرزندان او بيمار شده است و امام عليه السلام ناراحت و اندوهگين است .
با خود گفتند: اگر اين كودك از دنيا برود مى ترسيم امام عليه السلام را آن گونه ببينيم كه نمى خواهيم در آن حال باشد.
چيزى نگذشت كه صداى شيون اهل خانه بلند شد و فرزند امام عليه السلام از دنيا رفت . آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حاليكه چهره او شاد بود و ناراحتى ها قبل از سيماى او بر طرف شده بود.
آنها به امام عليه السلام عرض كردند: فدايت شويم ما ترس آن داشتيم كه با مرگ فرزند حالتى پيدا كنيد كه ما هم بخاطر اندوه شما غمگين شويم .
حضرت به آنها فرمود: ما مى خواهيم كسى را كه دوست داريم بسلامت باشد و ما راحت باشيم اما وقتى امر الهى فرا رسد تسليم اراده خداوند هستيم .
📚وسائل الشيعه ، ج 2، ص 918.
#امام_باقر
#شهادت_امام_محمد_باقر
🆔 @hal_khosh
✍️#داستان
👈مجالست شيعيان با يكديگر
مسير گويد: امام باقر عليه السلام به من فرمود:آيا شما شيعيان با يكديگر خلوت و گفتگو مى كنيد و آنچه مى خواهيد مى گوئيد؟
عرض كردم : آرى به خدا، با يكديگر خلوت مى كنيم (در مجالسى كه مخالفين شيعه نباشند با يكديگر مى نشينيم ) و گفتگو مى كنيم و آنچه مى خواهيم (از ويژگيهاى شيعه ) بيان مى كنيم .
حضرت فرمود: همانا به خدا من دوست دارم كه در بعضى از آن مجالس با شما باشم ، به خدا بو و نسيم (عقايد و گفتار حق شما) را دوست دارم ، شما هستيد كه از دين خدا و دين ملائكه او برخورداريد، پس با تلاش و تقوا (خود و ما را) كمك كنيد.
📚 اصول كافى، باب مذاكره و گفتگوى برادران .
#امام_باقر
#شهادت_امام_محمد_باقر
🆔 @hal_khosh
✍️#داستان
👈ذكر خدا
امام صادق عليه السلام گويد: پدرم بسيار ذكر خدا مى گفت : من بااو راه مى رفتم و او همواره ذكر خدا مى گفت ، با او طعام مى خوردم و ذكر خدا مى گفت ، با مردم صحبت مى كرد و سخن باديگران او از ذكر خدا باز نمى داشت و من مى ديدم كه زبانش همواره ذكر (لااله الااللّه ) مى گويد.
همواره صبح ما را جمع مى كرد و دستور مى داد ذكر خدا مى گوئيم تا خورشيد طلوع كند هر يك از ما مى توانست قرائت قرآن كند مى فرمود: قرائت قرآن كنيم و هر كس نمى توانست قرآن بخواند مى فرمود: ذكر خدا گوئيم .
📚بحارالانوار، ج 46، ص 286.
#امام_باقر
#شهادت_امام_محمد_باقر
🆔 @hal_khosh
✍️#داستان
👈اطعام شيعيان
سدير يكى از شاگردان امام باقر عليه السلام بود. او مى گويد: امام باقر عليه السلام به من فرمود: اى سدير آيا روزانه يك برده آزاد مى كنى ؟
عرض كردم : نه .
امام عليه السلام فرمود: در هر ماه چطور؟
عرض كردم : نه .
حضرت فرمود: درهر سال چطور؟
عرض كردم : نه .
امام عليه السلام گفت : سبحان اللّه ، آيا دست يكى از شيعيان ما را مى گيرى و به خانه ببرى و به او غذا دهى تا سير شود؟ به خدا سوگند اين كار بهتر از آزاد كردن برده اى است كه از فرزندان حضرت اسماعيل باشد.
📚سفينة البحار، ج 2، ص 83.
#امام_باقر
#شهادت_امام_محمد_باقر
🆔 @hal_khosh
✍️#داستان
👈ويژگيهاى شيعه
ابو اسماعيل گويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم فدايت شوم شيعه در محيطى كه ما زندگى مى كنيم بسيار زياد است .
امام عليه السلام فرمود: آيا توانگر به فقير توجه دارد؟ آيا نيكوكار از خطا كار در مى گذرد؟ و آيا نسبت به يكديگر همكارى و برادرى دارند؟
عرض كردم : نه .
حضرت فرمود: آنها شيعه نيستند شيعه كسى است كه اين كارها را انجام دهد.
📚اصول كافى، باب الطاعة و التقوى
#امام_باقر
#شهادت_امام_محمد_باقر
🆔 @hal_khosh
✍️#داستان
👈نهى از منكر امام عليه السلام
ابوبصير گويد: در كوفه براى زنى قرآن مى خواندم . يك بار در موردى با او شوخى كردم ! بعد از مدتى كه به خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم مرا مورد مذمت و سرزنش قرار داد و فرمود: كسى كه در خلوت مرتكب گناه شود خداوند به او نظرلطف نمى كند. چه سختى به آن زن گفتى ؟
از روى شرم و حيا سر در گريبان افكندم و توبه كردم .
امام باقر عليه السلام فرمود: شوخى با زن نامحرم را تكرار نكن .
📚بحارالانوار، ج 46، 247.
#امام_باقر
#شهادت_امام_محمد_باقر
🆔 @hal_khosh
✍️#داستان
👈سوال از ولايت
ابو خالد كابلى گويد: به منزل امام باقر عليه السلام رفتم ، حضرت مرا به صبحانه دعوت كرد من هم با او صبحانه خوردم . غذاى حضرت بقدرى پاكيزه و گوارا بود كه تا به حال چنين غذايى نخورده بودم .
وقتى از خوردن فارغ شديم امام عليه السلام فرمود: اى ابا خالد! اين غذا را چگونه ديدى ؟
عرض كردم : فدايت شوم من غذائى گواراتر و پاكيزه تر از اين نديده بودم اما به ياد اين آيه دركتاب خدا افتادم :
ثم لتسالن يومئدعن النعيم (آنگاه در روز قيامت از نعمتها سوال مى شويد).
امام عليه السلام فرمود: از اعتقاد حقى (ولايت ائمه عليهم السلام ) كه بر آن هستيد سوال مى شويد.
📚بحارالانوار، ج 46، ص 297.
#امام_باقر
#شهادت_امام_محمد_باقر
🆔 @hal_khosh
بماسبت شهادت حضرت امام باقر علیه اسلام
اى زمین و آسمان سوگوار غربتت
آفتاب صبحدم، سنگ مزارغربتت
بر جبین فصلها هر یک نشان داغ توست
اى گریبان خزان، چاک از بهارغربتت
یک بقیع اندوه و ماتم یک مدینه اشک وخون
سینههامان یک به یک آیینه دار غربتت
پاک شد آیینه از زنگ، اى تماشایىترین
شستشو دادیم دل را، باغبار غربتت
شب سیه پوش از غم و اندوه بىپایان توست
شرمگین خورشید، ازشبهاى تارغربتت
اى بقیعت عاشقان را کعبه عشق وامید
سینه چاکیم از غم تو، بى قرارغربتت
شهر یثرب داغدار خاطرات رنج توست
خم شده پشت مدینه زیربار غربتت
مىتپددلهاى عاشق در هواى نامتو
با غمى خو کرده هر یک در کنارغربتت
کاش مىشد روشناىتربت پاک تو بود
چلچراغ اشک ما در شام تارغربتت
دایره در دایره پژواکى از اندوه توست
هیچ داغى نیست بیرون از مدارغربتت
دامن اشکى فراهم داشتم یک سینه آه
ریختم در پاى تو کردم نثارغربتت
آشناى زخم دلها،غربت معصوم توست
من دلى دارم پریشان، از تبارغربتت
#شهادتنامه_حضرت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
@tavasolnameh
☑️السلام علیک یا محمدبن علی ایها الباقر یابن رسول الله کودکی بودم که روز پر بلا را دیده ام
رنجهای پر شمار کربلا را دیده ام
همره بابای بیمارم فغانها کرده ام
هرزمان که نامرادی از قضا را دیده ام
بارها گرییده ام از بهر جد بیکسم
بیشتر آنگه که سر از تن جدا را دیده ام
دیده ام جسم شهیدان را کنار یکدگر
اشک ریزان ناله ی ام العزا را دیده ام
پیش چشمانم همه رفتند میدان نبرد
در قفا دستان مشغول دعا را دیده ام
دیده ام جدغریبم اکبرش راهی نمود
گریه ها بهر جوانش از قفا را دیده ام
آه از آندم که شمر از قتلگه آمد برون
ناله ی جانسوز اصحاب خدا را دیده ام
بوده ام من در اسارت کوفه تا شام بلا
سختی ایام آل مرتضی را دیده ام
زهر گر آتش زده بر جان باقر هیچ نیست
کربلا من آتش بر خیمه ها را دیده ام
شادمانم حال وارد بر شهیدان می شوم
شادمانم از خدایم این عطا را دیده ام
شاعر:اسماعیل تقوایی
.
#شهادتنامه_حضرت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
@tavasolnameh