eitaa logo
مجموعه روایت به قلم طیبه فرید
962 دنبال‌کننده
450 عکس
74 ویدیو
1 فایل
دلنوشته های طیبه فرید https://eitaa.com/tayebefarid شنونده نظرات شما هستم @ahrar3
مشاهده در ایتا
دانلود
«مذهبیِ صورتی» اصطلاح مذهبی صورتی عبارتیست که به تازگی وارد گفتمان و محاورات رسانه ها شده است ، کلید واژه ای که تولید و جعل آن ایده خوبیست در راستای تفکیک تفکر « اسلام مالی» کردن رفتارها و وقایعِ بی معیار از خط اسلام مبتنی بر جهانبینی معیارمند و اصیل. تفکری که می خواهد محل وفاق حق و باطل باشد البته چراغ خاموش در راستای تامین منافع صاحبان خود .قرائتی متفاوت از مذهبی بودن و امروزی بودن.این اندیشه با سیاست یکی به نعل و یکی به میخ می کوشد حتی الامکان همه را از خود راضی نگه دارد. ملتزمین به این مرام خدا و خرما را با هم می خواهند و برآوورد می کنند که چطور موقع حوادث حساس، فاز روشنفکری بگیرند که نه سیخ بسوزد و نه کباب، تجربه نیز نشان می دهد موقع بحران و فتنه نمی شود روی همتشان حساب کرد چرا که عموما عبارات اپوزوسیون را به سبک کاسه ی داغ تر از آش و باپرستیژ منتقد مذهبی تکرار می کنند.نکته ی قابل تامل اینکه مذهبی های صورتی بر گزاره ی دینی بودن اصرار دارند و تلاش می کنند با ضرب و زورِ واژه ها، تفکر خودشان را به اسلامی بودن مستند کنند، غافل از اینکه دُم خروس این دوگانگی، بالاخره یکجایی بیرون خواهد زد.گفتمان انتقادی مذهبی های صورتی با ادبیات ضد انقلاب مو نمی زند و گاهی به شیوه ای افراطی از آن ها نیز جلو می زند و با عنصر زمان نشناسی آب به آسیاب جنگ روایت های خصم می ریزد. کلید واژه ی مذهبی صورتی شرح حال کسانیست که معرفت شناسی معیار را از منظومه ی زیستی خود حذف و جای خالی آن را با بلای خانمان سوز تفسیر به رأی پر کرده اند. امیر بیان در باب صفات منافقین فرمودند: «كَثرَةُ الوِفاقِ نِفاقٌ ، كَثرَةُ الخِلافِ شِقاقٌ موافقتِ زياد [نشانه] نفاق است؛ مخالفتِ زياد [نشانه] دشمنى است» این خصوصیت از ویژگی های منافقان است که در موضع موافقت یا مخالفت خود با رویدادها معمولا دچار افراط و تفریط هستند. یا زیادی مخالفت می کنند یا زیادی موافقند که هر دو نوع این رفتار گویای طبع نا متعادل این افراد است. مزاجی دو گانه و در رفت و آمد، خصلتی که دائما بر این حال نمی ماند و عاقبت هزینه ای که باید در مسیر حق می شد را در راه باطل تلف می کند. بی شک پایان راهی که مذهبی های صورتی در طلب آن هستند چیزی جز انحراف از صراط مستقیم نیست. وقتی اوج همت انسان حفظ مخاطب و شرایط موجود به قیمت گزافِ کمرنگ نمودن حقیقت باشد. طیبه فرید دلنوشته های طیبه فرید https://eitaa.com/tayebefarid
*مجله‌ی افکار_بانوان_حوزوی وابسته به تحریریه تولید محتوای بانو مجتهده امین است. 🔻سردبیر مجله‌ @salehi6 🔺دریافت یادداشت بانوان @mohabAli https://eitaa.com/joinchat/666566766C3a95d83645
حلول ماه نو و عیدتون مبارک🌹 https://eitaa.com/tayebefarid https://instagram.com/baghchekman?utm_medium=copy_link
محبوب من! شیشه ی بی سر عطر سیب من! خدا خودش نمک نام تو را ریخت در شب های مهم سال تا آن ها که بویت را نمی شنوند از خاطر عاطرت بی نصیب نمانند. تا فراموشمان نشوی. شامه هایمان پر از بوی گناهست وگرنه بوی سیبت عالم را پر کرده... دلنوشته های طیبه فرید https://eitaa.com/tayebefarid https://instagram.com/baghchekman?utm_medium=copy_link
«با خون دل نوشتم»
«با خون دل نوشتم» متلاطم بود، نان شبش را بخاطر ارادتش بریده بودند! از وقتی معلوم شده بود کدام طرفیست. آمده بود پیش امام و سر گلایه را باز کرده بود. گفتم امام! چه عبارت پر حسرتی! آدمی یاد نداشته هایش می افتد! نداشته ای که اگر می داشتش زندگی اش زیر و رو می شد! به خدا وقتی این ها را می شنوی توی دلت می گویی چرا حالا بدنیا آمده ام؟! چرا اینجا؟! چرا هر چه می خواهم همه چیزم را فدای او کنم آب از آب تکان نمی خورد! چرا برایشان نمی میرم و تمام نمی شوم؟! عجب زیست بی خاصیتی وقتی هیچ چیزت برای او نیست!!!! گفتم امام!!! آمد جلوی او که جانم فدای تک تک نفس هایش باد ایستاد و با دلخوری گفت: «آقاجان! من را به جرم محبت شما از کار بی کار کرده اند، الان مدتیست حقوق ندارم! تقاضا می کنم وساطت کنید، با خلیفه حرف بزنید و قانعش کنید به من ظلم نکند!!!! من را از نان خوردن نیندازد!» پیش خودتان نگویید عجب آدم بی معرفتی بود! مگر برق چشم های امام هادی را ندیده بود! بینی کشیده و مهتاب صورت گندمی اش را وقتی می خندید!؟ همه ی سرمایه ی عالم در مقابلش نشسته بود، با این همه نگران چه بود؟ مگر نمی دانست آسمان به احترام قد و بالای متعادل او روی سر زمین سنگینی نمی کند؟ مگر نمی دانست ابرها با اجازه ی او می بارند و شب و روز به اشاره ی چشم هایش سپری می شوند!!!!!! انگار نمی دانست! انگار یکبار هم به گوشش نخورده بود: آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند که بعد با یقین نتیجه بگیرد که: دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه ی غیبش دوا کنند حافظ کجا بود!!!!!! امام لبخندی زد و گفت: نگران نباش حق تو را می دهد و خدا می داند آن لحظه پشت حروف و کلمات، زیر بار آهنگ غریبانه ی کلامش داشت می شکست! به شب نرسیده فرستادگان متوکل پاشنه ی در خانه اش را از جا در آورده بودند، که بیا خلیفه سراغت را می گیرد!!! با عجله خودش را رساند به بارگاه خلیفه! متوکل با خنده آمد به استقبالش و گفت: من بیاد تو نبودم، تو چرا یادی از من نکردی؟! شاید در این دستگاه حساب و کتابی نداری که یادی از من نمی کنی!!! ومرد بلافاصله گفته بود نانش را بریده اند!!!! متوکل هم دستور داد دوبرابر مقرری ماهیانه اش، حقوق دریافت کند و تمام! تصور کرده بود امام وساطت کرده و متوکل را قانع کرده! او مصداق واقعی آرزوهای من و شما رادیده بودو نشناخته بود!او نمی دانست دل حتی اگر دل متوکل باشد متعلق به خداست، ملک خداست و خدا قدرت تصرف در دل های سیاه و سفید را در اراده ی امام جاری کرده! او حتی نمی دانست خلیفه و تمام خدم و حشمش ریزه خور خوان امامند. فاصله ها آدم را بیچاره می کند!آه از این بحران عمیق! خدایا! چرا حالا؟ چرا اینقدر دیر! آنقدر فاصله ها زیاد بود، آنقدر جماعت ولی نشناس شده بودند، که در حالی که بین مردم نفس می کشید زیارت جامعه را نوشت! انگار نگران ما بود داشت می دید که فاصله ها آدم را بیچاره می کند... روحی فداک. طیبه فرید دلنوشته های طیبه فرید https://eitaa.com/tayebefarid https://instagram.com/baghchekman?utm_medium=copy_link
: "رغم كل شيء نقولهُ أو نكتبهُ يبقى في القلب أشياء أكبر من أن تقال" به رغمِ هر آنچه که می‌گوییم یا می‌نویسیم در قلبمان چیزهایی باقی می‌مانند که بزرگتر از آن هستند که گفته شوند... محمود درویش دلنوشته های طیبه فرید https://eitaa.com/tayebefarid https://instagram.com/baghchekman?utm_medium=copy_link
شهر در خواب فرو رفت و شب از نیمه گذشت آن که در خواب نشد چشم من و یاد تو بود... دلنوشته های طیبه فرید https://eitaa.com/tayebefarid https://instagram.com/baghchekman?utm_medium=copy_link
«مراحل» حال عاشق دیدنیست! کسی که سال ها با ابوذر مانوس بوده و حالا چشمانش علی را دیده !!! بی شک چشمی که علی را دیده باشد از ابوذر عبور می کند. ابوذری که از خودش عبور کرد و در علی محو شد. خواهی نخواهی گذر آدمی اگر به ابوذر افتاد، عاقبت به علی می رسد.... دلنوشته های طیبه فرید https://eitaa.com/tayebefarid https://instagram.com/baghchekman?utm_medium=copy_link
«خاطراتِ عاطرات»