eitaa logo
خورشید| نوشته‌های تقی دژاکام
476 دنبال‌کننده
161 عکس
7 ویدیو
0 فایل
خبرنگار؛ عا‌شق زیارت و کتاب و موسیقی و باران و گنجشک ارتباط با مدیر کانال با شناسهٔ: @Dejakam
مشاهده در ایتا
دانلود
‏فرق کسی چون ‎ که خاک مبارزه رو خورده و کنشگری سیاسی رو بلده، با کسی چون (ساکت همه عرصه‌های اخیر)، این‌جور جاها معلوم می‌شه. زندان و رد صلاحیت و... هم باعث نمی‌شه نقش تأثیرگذار خودش رو نادیده بگیره و کنار بکشه. او با تک‌رأی خود هم به دنبال اصلاح و حتی تغییره. @tdejakam
این یادداشت در صفحات اول و دوم امروز دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ منتشر شده است. @tdejakam
✳️ دموکراسی این چیزها را هم دارد! - بخش اول فکر کنم همگی در اینکه انتخابات روز جمعه ایران پر از شگفتانه‌ها و حواشی بعضاً جدید و به نوعی انقلاب در رأی دادن بود موافق باشیم، هرچند در ارزیابی و سوگیری درباره جزئیات آن نظرمان متفاوت باشد. اینکه پرتعدادترین تأیید صلاحیت‌ها را در این دوره شاهد بودیم، اینکه از تمامی سلیقه‌ها و دیدگاه‌ها به‌وفور در بین نامزدها حضور داشتند، اینکه رأی نسل جوان در این انتخابات نقش‌آفرینی بیشتری داشت و مواردی از این دست را نباید خیلی جزو این عجایب محسوب کرد. این اتفاقات در دوره‌های قبل با کم و زیاد و شدت و ضعف سابقه داشته است. اما مواردی چون پشت‌کردن جدی و فراگیر به لیستی رأی دادن و تحقیق و بحث و پیگیری درباره اکثر کسانی که در لیست‌های گروه‌های مختلف بخصوص در بین لیست‌های نیروهای انقلابی و حزب‌اللهی بودند، قطعاً با این شدت و فراگیری در انتخابات‌های گذشته بی‌سابقه بوده است. همچنین رأی‌های با رودربایستی به بعضی از بزرگان و شخصیت‌های روحانی و غیرروحانیِ استخوان‌خردکرده، در این انتخابات به‌طور محسوسی کاهش پیدا کرد و جوانان و دیگر رأی‌دهندگان بیشتر از آنکه به ریش‌سفیدی و سابقه آنها توجه کنند، ناظر به عملکرد ضعیف، غلط یا ابهام‌آمیز برخی از این افراد، از خیر اعتماد به آنها گذشتند. ممکن است این جوانان و رأی‌دهندگان در تشخیص خوب و بد و ضعیف و قوی بودن افراد اشتباه کرده باشند، حتی ممکن است در تشخیص خوب و خوب‌تر و بد و بدتر هم دقیق عمل نکرده نباشند، اما در هر صورت تلاش خود را برای شناخت و ارزیابی کرده و سپس رأی داده بودند. بازماندن کسانی چون آیت‌الله که از لحاظ سابقه اجرایی و سواد علمی در حد بالایی بودند از ورود به مجلس خبرگان و کسانی چون آقایان و (یاران نزدیک آقایان و ) از ورود مجدد به مجلس شورا آن‌هم در شهر خودشان، یک اتفاق جدید و به زعم من مبارک است؛ مبارک از این جهت که این رأی، لیستی و کورکورانه و برای اسقاط تکلیف یا از ترس رأی‌آوردن فهرست رقیب نبوده و روی تک‌تک آنها بحث و بررسی شده است و این جای شادمانی مضاعف دارد. بخصوص که این رفتار انسان را به یاد این توصیه عتاب‌آلود به رأی‌دهندگان می‌اندازد که: «احدی شرعاً نمی‌تواند به کسی کورکورانه و بدون تحقیق‌‎ ‌‏رأی بدهد. و اگر در صلاحیت شخص یا اشخاصی تمام افراد و گروه‌ها نظر موافق داشتند،‌‎ ‌‏ولی رأی‌دهنده تشخیصش بر خلاف همۀ آنها بود، تبعیت از آنها صحیح نیست، و نزد‌‎ ‌‏خداوند مسئولیت دارد». از سوی دیگر، شخصیت‌های مرجعی که دیگران به تأسی از آنها می‌توانند یا می‌توانستند در انتخابات شرکت کنند هم رفتارهای یکسانی نداشتند. در میان اصلاح‌طلبان کسانی چون آقایان و اسماعیل‌زهی در انتخابات شرکت نکردند و یا مردم را از حضور منصرف کردند. دومی گفته بود: «مردم از انتخابات ناامید شده‌اند و معتقدند که انتخابات و صندوق رأی نمی‌تواند مشکلات کشور را حل کند. مردم هیچ انگیزه‌ای برای حضور در انتخابات ندارند و بسیار بعید می‌دانم که مردم در انتخابات آینده شرکت کنند». اما مردم نجیب سیستان و بلوچستان در عین اینکه شب قبل از انتخابات با سیل ویرانگری مواجه شدند که مشکلات آن هنوز باقی است، با شرکت پرشور در کارزار هر دو انتخابات مجلس شورا و خبرگان، نمایندگان شیعه و سنی خود را انتخاب کردند و به‌وضوح جواب دندان‌شکنی به شخص مزبور دادند. بگذریم که بعضی اصلاح‌طلبان بعد از رأی نیاوردن و بی‌اعتنایی مردم به آنها، در توییت‌های خودشان از این موضوع ابراز ناراحتی و گلایه کردند و البته برای آمدن خودشان در انتخابات به سر مردم منت هم گذاشتند! اما آقای خاتمی که کاملاً متوجه شده بود رأی‌دهندگان این دوره اقبال چندانی به او ندارند، حتی مانند یکی از دوره‌های گذشته به شهری بجز تهران هم نرفت و رأی نداد و بدین‌ترتیب یک بار دیگر بر محافظه‌کاری و ترسش از تندروهای اصلاح‌طلب صحه گذاشت. این ترس خاتمی مسبوق به سابقه است؛ او پیشتر هم حاضر نشد سالم بودن کلی انتخابات سال ۸۸ را، همان‌طور که خصوصی در یکی دو دیدار دانشجویان اعتراف کرده بود، اعلام کند چرا که از واکنش‌های تندروهای جریان اصلاحات می‌ترسید و این بار هم ترس خود را با شرکت نکردن در انتخابات نشان داد. @tdejakam
✳️ ‌دموکراسی این چیزها را هم دارد! - بخش دوم و آخر در مقابل، کسانی چون که پیر عرصه مبارزه است، با اینکه حتی چند سال پیش به زندان رفت و رد صلاحیت هم شد، باز هم نشان داد یک کنشگر فعال سیاسی است و می‌داند راه تغییر و اصلاح از میان عرصه‌های مدنی مهمی چون انتخابات می‌گذرد. رجوع کنید به خاطره نگارنده از ایشان در یادداشت قبلی تا معلوم شود برای اصلاح‌طلبی چون نبوی تا چه حد انتخابات جدی است و می‌داند حتی یک رأی هم می‌تواند موجب تغییر شود. در این انتخابات، این اتفاق افتاد. این تک‌رأی‌های حتی متفاوت و متناقض، رویداد شگفتی را رقم زد. مثلاً در تهران، اگر آقای را که نامش در همه فهرست‌ها بود و طبیعتاً باید بیشترین رأی را می‌آورد کنار بگذاریم، جوانی چون که مجری یک برنامه گفت‌وگومحور تلویزیونی بوده، براحتی جزو نفرات اول رأی پایتخت شده است. ممکن است بگویید رأی این افراد در مقایسه با کسانی که حق رأی داشتند کم است. بله، همین‌طور است. اما معنای دموکراسی و رأی همین است. دیگران هم مثل اصلاح‌طلبان پیش‌گفته می‌توانستند بیایند و رأی بدهند و نامزد خودشان را حائز اکثریت آرا کنند. وقتی عرصه را خالی می‌کنند، آنها که برای خودشان و رأیشان ارزش قائل بوده‌اند مدعی می‌شوند و حق هم با آنان است. بالاخره دموکراسی این چیزها را هم دارد! یک نکته هم با مسئولان جمهوری اسلامی: آقایان! درست است که شرکت مردم در این انتخابات در شرایطی بود که آنان در این مدت با چندین فتنه بزرگ و خشن سالانه روبه‌رو بوده‌اند و میزان بمباران تبلیغاتی و ضد ایرانی دشمنان خارجی و داخلی در این چهار سال در کل حیات جمهوری اسلامی بی‌سابقه بوده است، و با این‌همه میزان شرکت در دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به نسبت دوره یازدهم تقریباً ثابت ماند، اما کسانی که به هر دلیل اعم از تبلیغات دشمنان و فتنه‌گری‌ها و حتی اختلافات داخلی و... در این میدان حاضر نشدند، عدد کمی نیستند و باید به‌طور جدی برای آن چاره‌ای اندیشید و از بار مشکلات یا ابهامات مردم کاست و دوز خدمت خالصانه و هوشمندانه را هم بالا برد. نقش‌آفرینی نسل جدید در انتخابات اخیر معانی زیادی دارد و همان‌طور که آنان امروز سراغ صاحب‌نامان این میدان رفتند، ممکن است فردا سراغ شما و دیگران هم بروند و تصمیم بگیرند در بقیه رده‌های مدیریتی هم تجدید نظر و جوان‌سازی کنند. نسل جدید برای بازگشت به آرمان‌های انقلاب، پرانگیزه، مصمم و بی‌رودربایستی است و «ما می‌توانیم» را جدی گرفته است. @tdejakam
خدا رحمت کنه حاج‌آقا مجتبی تهرانی «رضوان‌الله تعالی علیه» رو. گاهی بالای منبر می‌فرمود: - آهاای! ی نفس برت نداره... @tdejakam
این یادداشت در صفحات اول و دوم امروز دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ به چاپ رسیده است. @tdejakam
✳ در جست‌وجوی زمانِ ازدست‌رفته ۱. حبّ دنیا کمی وجود داشت، ۲. ذکر خیلی کم بود، ۳. توجه به نفس کم بود، ۴. قرآن اصلاً نخواندم، ۵. مراقبت در بعضی موارد از دست رفت، ۶. کنترل زبان در مواردی از دست رفت، ۷. نماز را با حضور قلب نخواندم و تعجیل در اتمام آن داشتم، ۸. یاد مرگ کم بود، ۹. چند مورد بزرگ کردن خود وجود داشت. ۱۰. حبّ جاه و مقام در بین مردم بر نفس تسلّط دارد و بیماری ریشه‌داری است. سه‌شنبه ۶۴/۲/۱۷ – علی بلورچی نمی‌دانم تا چه حد با دستنوشته‌های شخصی شهیدان دفاع مقدس آشنا هستید. خیلی از آنها با عمل به دستورالعمل معصومین «علیهم‌السلام»، در پایان هر شبانه‌روز به محاسبه اعمال و رفتار خود در آن مدت می‌پرداختند. آنها مانند شهید بلورچی که محاسبۀ فقط یک روز او را خواندید، این کار را از علما و معلمان اخلاق فرا گرفته بودند که انسان بخصوص انسان مؤمن، «محاسبه» داشته باشد و در پایان یک دوره (مثلاً شبانه‌روز) بنشیند و با قاضی کردن کلاه خودش، نگاه ‌کند که در این مدت چه کارهای خوبی کرده، چه اعمال ناشایستی داشته، چه موقعیت‌هایی برای کمک به خلق خدا را از دست داده یا از آنها استفاده کرده، از چه فرصت‌هایی برای یک بندۀ خوب خدا بودن بی‌اعتنا گذشته و مواردی از این‌دست. کم‌کم به پایان سال نزدیک می‌شویم و خوب است هر کدام ما در کنار رسیدگی به حساب و کتاب سال جاری خود و جمع‌وتفریق کردن برای اینکه ببینیم در کسب‌وکار خود چقدر سود یا ضرر کرده‌ایم، به حساب نفس خودمان هم برسیم و ببینیم در این‌مدت چه سرکشی‌ها و طغیان‌هایی داشته و چه توفیق‌هایی را نصیب خود کرده‌ایم؛ چه موقعیت‌هایی برای انسان‌بودن، مؤمن‌بودن و انقلابی‌بودن داشتیم و آنها را از دست دادیم و از چه فرصت‌هایی به‌خوبی استفاده کردیم و چقدر حسرت یا شادمانی نصیبمان شده است. این‌کار هم برای زندگی شخصی ما لازم و ضروری است و هم برای زیست اجتماعی و حتی تشکیلاتی ما؛ در محیط کار و کنش سیاسی و حب و بغض‌ها و حرف‌زدن‌ها و سکوت‌کردن‌ها و بی‌پروایی‌ها و رعایت‌کردن‌ها. فرقی هم نمی‌کند که یک مغازه‌دار باشیم یا آهنگساز یا فعال فضای مجازی یا وزیر یا نماینده جدید مجلس، فرقی نمی‌کند دانشجو باشیم یا طلبه، مدیرکل باشیم یا کارمند ساده، سردبیر یک خبرگزاری باشیم یا مثل من ستون‌نویس یک روزنامه، همه و همه باید به حساب امسال خود برسیم و ببینیم با زبان و قلم و قدم خود چه تفرقه‌ها که در خانه و فامیل و اداره و فضای سیاسی کشور که ایجاد نکردیم و چقدر تحکیم وحدت داشتیم، چقدر امید دادیم و چقدر یأس و ناامیدی تزریق کردیم، آیا به فکر ستمدیدگان و مغضوبین زمین و یا حتی اطراف خود بودیم و برایشان دل سوزاندیم؟ نگاه کنیم ببینیم آیا به عنوان یک عنصر سیاسی آیا از هفتم اکتبر و شروع نسل‌کشی مسلمانان فلسطینی و بخصوص ده‌ها هزار زن و کودک مظلوم و بی‌پناه آن توسط دژخیمان اسرائیلی، یک کلمه یک جمله یک واکنش و حتی -به‌قول معروف- یک عطسه داشته‌ایم؟ یا نه؛ با جان و مال و فریاد و اِقدام و اَقدام و راهپیمایی و شعار و عمل از آنها حمایت و دفاع کرده‌ایم. در سیل و زلزله به یاری مردم زندگی از دست داده شتافتیم یا سرمان به خورد و خواب و تزئین بیشتر چرب و شیرین زندگی خودمان گرم بود، در عرصه‌های معنوی چقدر به خودسازی و پاکسازی باطن خود پرداختیم و چقدر وجود خودمان را نورانی کردیم یا به کدورت‌های آن افزودیم و در تنور شهوت و غضب دمیدیم. اینها و ده‌ها سوژه و مصداق دیگر، از مواردی است که می‌توانیم همین الان و همین امشب در خلوتی که برای خود می‌سازیم به آنها برسیم و به خودمان نمره بدهیم و ببینیم که در این آزمون‌ها قبول شده‌ایم یا رد؟ و نمره معدل ما چند است. اینکه می‌گویم همین امشب، چون علاوه بر اینکه در آستانه پایان سال و بهار طبیعت هستیم، از فردا ماه مبارک رمضان و بهار قرآن و معنویت و هنگامۀ شست‌وشوی سالانۀ روح و روان فرا می‌رسد و چقدر خوب که از همین ساعات و لحظات استفاده کنیم و با «محاسبه» دقیق اعمال و رفتار و گفتار خود، تصمیم بگیریم و باز هم به قول علمای اخلاق به «مشارطه» نفس بنشینیم و با او قرار بگذاریم که از فردا و حتی از همین لحظه، آنچه مورد خشم و سخط الهی است انجام ندهیم و به همه تکالیف انسان‌بودن و همه وظایف بندگی خداوند عمل کنیم. و البته باز هم به توصیه علمای اخلاق پس از این تصمیم، «مراقبه» داشته باشیم و مواظبت کنیم که از مسیر خارج نشویم و اگر خارج شدیم و به مال‌رو افتادیم، سریع برگردیم و خودمان را به بزرگراه و صراط مستقیم برسانیم. برای همه دوستان و عزیزان و خوانندگان، ماه مبارک خوب و پربار و سالی سرشار از شادی و معنویت و آینده‌ای خورشیدی آرزو می‌کنم. به امید آنکه سال جدید، سال آمدن «ربیع الانام» و بهارآفرین قرن‌ها خزانِ همه بشریت باشد؛ عجل الله تعالی فرجه الشریف. @tdejakam
سلام و نور این یک کانال کتاب است که تاکنون کاغذی منتشرنشده و در مورد زندگی شهید سیدمجتبی صالحی خوانساری است. سپاسگزار لطف شما خواهم بود، اگر با ارسال این بخش در گرو‌ه‌ها، کانال‌ها و صفحات خود در شبکه‌های اجتماعی، قدمی برای آشنایی دیگران با این شهید بردارید. 🌷 شهدا هرگز شما را فراموش نخواهند کرد، چرا‌ که: بَل أَحياءُ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون. زهره شریعتی https://eitaa.com/azkhodemaan
حالا دغدغه مسلمین جهان برای جزء‌های عقب‌افتاده‌شان از ختم رمضانی قرآن، بیش از نگرانی‌شان برای وعده‌های عقب‌افتاده غذایی در نوار غزه است. واللّه نگرانی زنان خانه‌هامان برای انتخاب غذایی برای پخت سحری فردا، بیشتر از نگرانی‌شان برای مادران غزه شده که گوشت‌های سوخته اطفالشان را در پلاستیک جمع می‌کنند. امروز صیام و گرسنگی مردان در سراسر بلاد اسلامی، آنها را به یاد ساعت‌های باقی‌مانده تا افطار می‌اندازد اما به‌یاد گرسنگی مسلمین غزه نه. والدینِ بچه‌های ناز لطیفی که هنوز به تکلیف نرسیده‌اند، وقتی اندک زحمت و اذیت‌ کودکشان در روزه‌ کله‌گنجشکی را می‌بینند، تاب نمی‌آورند و اصرار می‌کنند که غذا بخور، ولی لحظه‌ای برای ماه‌ها گرسنگی اطفال غزاوی بغض نمی‌کنند. جوان‌ها کتب اخلاقی می‌خوانند؛ شیعیان ابوحمزه و سنیان رکعت‌به‌رکعت تراویح می‌خوانند، اما کسی برای نوامیس مسلمین زیر یوغ یهود فریادی برنمی‌کشد. قحطی شده. امکانات پزشکی نیست. خانه‌ها تخریب شده. مساجد خاکستر شده. همه اما کنج محرابند. جهان اسلام مرده؛ در تابوت خفته؛ و حتی غیورمردی نیست که بر جنازه‌اش نماز بگذارد. نه دول اسلامی رگ غیرتی برای حمایت و نطق کشیدن دارند و نه حتی عموم مسلمین مواسات و همدردی با مسلمان‌های زیر بمب و آوار غزه. فراموش شده‌اند. انگار که هرگز نبوده‌اند. نه دیگر تیتر خبرهایند و نه موضوع یادداشت‌ها. نه در دعاهای جمعیِ مساجد می‌شود یافتشان، و نه در محتوای مجازی تایم‌لاین جهان اسلام. سفره‌های افطار در پنجاه‌ودو مملکت اسلامی، روی خون اطفال غزه پهن‌ شده انگار. هیچ‌کس به یادشان نیست؛ هیچ‌کس. چه خوب گفته بود آن خبرنگار فلسطینی: «این بدترین ماه رمضانی نیست که بر امت مسلمان می‌گذرد؛ بلکه بدترین امت مسلمان است که ماه رمضان بر او می‌گذرد!»
با یاد پیر سفرکرده آیت‌الله و خاطره شب‌های قدر مسجد جامع بازار تهران ۱ دستیم به دامن عبایت، ای پیر شعریم سروده در رثایت، ای پیر اشکیم که می‌چکیم بر دامن خاک با یاد صدای گریه‌هایت، ای پیر ۲ بی‌باور را دلیلِ باور بودی مؤمن را حجتی فراتر بودی منبر بی ‌پیر چیست؟ چوبی خشک است ای پیر، تو آبروی منبر بودی ۳ کار از دل استوار برمی‌آید ز آیینهٔ بی‌غبار برمی‌آید بی‌همت نردبانِ آهت، شب قدر از نالهٔ ما چه کار برمی‌آید ۴ حق است که سازهای ما ناسازند این حنجره‌های خام بی‌آوازند وقتی تو نباشی که بگویی آمین مرغان دعای خلق بی‌پروازند ۵ آیا به حضیضِ روضه‌خوان‌های حقیر؟ یا عربده‌های اوج‌فرسای اخیر؟ می‌بندی بار و، این جوان می‌پرسد ما را به که باز می‌سپاری؟ ای پیر ۶ اشراقی سرد، اشتیاقی خاموش روشن شد، گُر گرفت داغی خاموش ای چشم و چراغ شهر، بعد از تو همین: تهران و شبی کور و چراغی خاموش @OmidMahdinejad
این یادداشت در صفحات اول و سوم امروز سه‌شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۳ به چاپ رسیده است. @tdejakam
✳ سرشار از امید سال‌های اولی که با مجلس حاج آقا مجتبی آشنا شده بودم، راستش از مباحث ایشان گاهی به وحشت می‌افتادم. به نظرم می‌رسد که آن‌سال‌ها حاج آقا بیشتر خوفی صحبت می‌کرد تا رجایی؛ بیشتر از قیامت و روز حساب می‌ترساند تا امیدوار کند؛ شاید هم من این وجه از صحبت‌های ایشان را جدی‌تر می‌گرفتم؛ شاید هم حال‌وروز آن‌موقع من جوری بوده که روی این بخش از صحبت‌های ایشان تمرکز بیشتری می‌کردم. اما هرچه بیشتر می‌گذشت، وجه رجایی و امیدوارانهٔ سخنان و مباحث ایشان -حداقل برای من- بیشتر و بیشتر می‌شد. انگار با خدای مهربان‌تری مواجهیم که منتظر بهانه‌های کوچکی است تا ببخشد. فکر می‌کنم این وجه، در بازسازی رفتاری کسانی چون من بیشتر تأثیرگذار می‌بود. فارغ از مباحث طول سال، اما در شب‌های قدر و اِحیا، حاج‌آقا مجتبی یک حاج‌آقای دیگر می‌شد؛ جوری که مطلقاً - دقیقاً مطلقاً- هیچ حرف و پیام و اشاره و کنایه‌ای به انتقام الهی و عذاب‌ و وجوه خوفی آیات و روایات نمی‌کرد و تماماً امید می‌شد و رجا. حتی اگر اشتباه نکنم گاهی در شب‌های قدر صریحاً می‌گفت اگر کسی فکر می‌کند خدا امشب او را نمی‌آمرزد پا شود و از مجلس بیرون برود! تا این حد. یک راه سریع‌الوصول‌تر هم می‌گفتند و آن اینکه امشب، تمام کسانی که به شما بدی کرده‌اند را حلال کنید و به خدا بگویید ببین! من همه را بخشیدم؛ اگر مرا نبخشی من الان از تو بخشنده‌ترم! و خداوند حتماً بهترین بخشندگان است و نمی‌شود که کسی روی دست او در بخشندگی بلند شود. پس قطعاً بخشیده شده‌ای؛ خیالت راحت! ایشان در شب بیست‌وسوم تأکید فوق‌العاده‌ای به توسل به حضرت زهرا «سلام‌الله علیها» داشتند و می‌فرمودند: حضرت زهرا باطن لیلةالقدر هستند؛ به ایشان متوسل بشوید و حضرت امام زمان «علیه‌السلام» هیچ‌گاه درخواست مادرشان حضرت زهرا را رد نمی‌کنند. پس حاجت‌هایتان را به این شیوه بگیرید. آری، این‌گونه بود که در شب‌های قدر، مسجد جامع چهل‌ستون بازار تهران و شبستان‌های چندگانه و حیاط بزرگ آن و تمام راهروهای بازارهای نوروزخان و بازار شیرازی و بازارهای اطراف تا خود خیابان ۱۵ خرداد، مملو از جمعیت زن و مردی می‌شد که برای شنیدن نصایح این مرد بزرگ خدا خود را به آنجا رسانده بودند. و بدین‌ترتیب بزرگترین مجلس شب احیا در تهران رقم می‌خورد. این سال‌ها و این روزها ما به اکسیر معجزه‌آسای «امید» بخصوص برای جوانان کشورمان بشدت نیازمندیم؛ اکسیری که در اکثر سخنرانی‌ها و رهنمودهای این ایام رهبر عزیز انقلاب به آن اشاره و تأکید می‌شود. جای خالی حاج‌آقا مجتبی تهرانی این معلم بزرگ دین و اخلاق در این روزگار واقعاً خالی است. روحش شاد و درجاتش متعالی. @tdejakam