6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چرندوپرندهای_طبی (21)
🌐@tebona
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔹در این وانفسای بیکاری و گرانی، خدا را شکر که این آخوند_بلاگرهای طبی ما کاسبیشان با فروش حرز و پک باطل الطلسم رونق دارد! نام و نان و نوای مربوطه برقرار باد! 💰
🔸 امثال تو به جای اینکه ندای محکمِ «رُبَّ مشهور لا اصل له» سر دهد و عِرق این باورهای خرافی را از جسم و جان عوام بزداید، خود شده آتش بیار معرکه و پیشران قافله یافه و خرافه؟!
🔹 ترساندن مردم از جن و بیماریهای ماورائی و دلآشوب ساختن ملت از قمر در عقرب بس نبود که الان نان در آبگوشت نحوست صفر ترید میکنید؟ حناقتان نمیشود که به دروغ میگویید: «ماه صفر نحس است و این توی روایات ما هم آمده»!!! 😡
🔸 نه روایتی در نحوست صفر داریم و نه ماه صفر سنگین است و نه اگر قمر در عقرب درونش بیفتد نحستر و شومتر میشود! حاجت به هیچ حرز و پک و آویز و بخور و دخیلی هم نیست! بوی گند پیاز دروغ و عوامزدگی هم خفهمان کرد! 🤢
🔹 محرم و صفر فرصتی بس مغتنم است برای تقرب به الله و توسل به آل الله و شستن دل و جان از سیاهیها! این نیز سراسر سبکبالی است و آسودهروانی و خیر و برکت! 😇
🔸 آسیب این جماعت بیشتر از معنویتهای نوظهور و فرق انحرافی نباشد کمتر نیست! چرندهای این آخوند بلاگرهایِ اخباریِ کفِ اینستا و ایتا به پای دین و اهل بیت ع نوشته میشود!
🔹 این خوابزدگان متغافل را که نمیشود بیدار کرد! امید که معدود مسئولینی که در فکر عِرض اسلام و ایضاً زحمت امثال ما هستند دستی بجنبانند و هر چه سریعتر گوشی از این جماعت بپیچانند! 👂
تأسّف...!
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
⏮ مؤسسه طِبُنا
🌐 تلگرام | ایتا | سایت
🔰 تفاوت بین همجنسگرایی و همجنسبازی! ثم ماذا؟!
🔸 به آقای بروجردی باید گفت اولا اصل موضوع، در حال حاضر صرفاً یک نظریه است و نه یک فکت علمی! در مقابل هم نظریات محکم و متقنتری وجود دارد که ذاتی و ژنتیکی بودن تمایل به همجنس رد شده است.
🔹 آقای علوی بروجردی باید به خودشان و تیمشان زحمت بدهند و مروری بر آخرین مقالات تخصصی که در ژورنالهای معتبر مطالعات جنسی و روانشناسی جنسی منتشر شده و به نقد انگاره ذاتی بودن همجنسگرایی و برخی دیگر از اختلالات جنسی پرداخته، ببینند.
🔸 مرجعی که قرار است پاسخ به یک سوال تخصصی فقهپزشکی بدهد باید فرق فکت و فرضیه و نظریه را در موضوع مورد سوال بداند تا اینگونه در دام «لوهای» شرطیهای که با قصد و غرض و مرض مطرح میشود، نیفتد.
🔹 نشناختن موضوعات تخصصی و به عبارتی «موضوعشناس نبودن» که بلای جان عموم آقایان است. سادهترین مسائل موضوعی در فقه پزشکی را هم درست یا کامل جواب نمیدهند و خیلی از اوقات منشاء سوء استفاده قرار گرفته است.
🔸 جدا از نقد انگاره ذاتی بودن همجنسگرایی، حالا باید پرسید که معظمله معتقد به ذاتی بودن همجنسگرایی هست یا خیر؟ اگر هست که قطعا بیراهه رفتهاند چون اساساً این مسئله فکت نشده است و تحقیقاتش در مراحل اولیه است. اگر مخالف هستند که خب تفاوت گذاشتن بین همجنسگرایی با همجنسبازی چه وجهی دارد؟
🔹 باید پاسخ بدهند که فرق گذاشتن بین همجنسگرایی با همجنسبازی در اصل قبح مسئله از جهت شرعی چه تفاوتی میکند؟ ایشان دقیقاً با تاکید به این مسئله به دنبال چه چیزی هستند؟ 🤔
🔸 مثل این میماند مرجعی بین تمایل به تجاوز داشتن با تجاوزبازی فرق بگذارد و بگوید تمایل به تجاوز یک حالت روانی است و با تجاوزبازی فرق دارد! خب الان چی شد؟ که چی مثلا؟ این تفکیک در اصل قبیح بودن این مسائل تفاوتی ایجاد میکند؟ 😏
🔹 کما اینکه در سکسولوژی و شناخت انواع و اقسام این اختلالات جنسی میشود دهها و صدها مثال مطرح کرد که آخر همه آنها اگر یک «گرایی» یا یک «بازی» بگذاریم با یکدیگر فرق میکند. خب حالا «گرایی» با «بازی» گذاشتن در پسوند انواع و اقسام انحرافات و اختلالات جنسی، چه فرقی در اصل قبح شرعی مسئله کرد؟ 😞
🔸 مرجع به جای اینکه فرض غلط سوال را به چالش بکشد و آن عمامهای که قرار است از آقایان بردارند را با زیرکی بفهمد، خودش افتاده در دام سوال! نه به قطعی نبودن این انگاره اشاره کرده و نه نقد و اشکالی به فرض غلط مسئله مطرح کرده و نه چهارتا تعریض و نهیب دینی زده و نه چندتا توجه اجمالی به آسیبهای اجتماعی و فرهنگی این مسئله داده! و نه خیلی «و نه»های دیگر!
کلا با یک خط، سر و ته استفتاء را هم آوردهاند و معلوم نیست دقیقا چه میخواهند بگویند و مقصودشان از لوازم این تفکیک چیست! 🧐
🔹 این چه شیوه پاسخ دادن است؟ الان جهان تشیع منتظر بود این یک خط از بیت آقای بروجردی صادر شود تا مسیر مسلمین و مسلمات همجنسگرا معلوم شود؟ آقایان قدری به خودشان زحمت بدهند و مسئولیت پذیرانهتر وارد موضوعات تخصصی شوند. یا استفتائات تخصصی را جواب ندهید و یا اگر جواب میدهید اولا درست موضوع را بشناسید و ثانیاً جوانب مسئله را تفصیلی روشن کنید. امید البته بر جوانان عیب نیست... 😞
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
⏮ مؤسسه طِبُنا
🌐 تلگرام | ایتا | سایت
◀️ مدح و توثیقهای بیحساب در آثار متأخران
✍ علی عادلزاده و عمیدرضا اکبری
🌐@tebona
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
🔹 قضاوت دربارۀ میزان اعتبار روایات و جایگاه راویان نیازمند توجه به همۀ جنبههای ضعف و قوت آنان است. توانمندی در توثیق راویان، نیازمند توانمندی در جرح و توجه به انواع آسیبها و اشکالات است. کسی که با خوشبینی اشکالات را نمیبیند، توثیقش چندان ارزشمند نیست؛ و برعکس، جرح کسی پذیرفتنیتر است که به قرائن قوت روایتگری راوی هم توجه کند و مثلا صرف انحراف راوی در یک جهت، بدبینی به او را در همۀ جهات رقم نزند.
🔸 از جرح و تعدیلهای ارزشمند متقدمانی مانند ابن الولید، ابن نوح، ابن غضائری و نجاشی و تلاشهای متأخرانی مانند مرحوم محقق شوشتری که بگذریم، رجال و تراجمنگاری ما -به ویژه در قرون اخیر- بسیاری اوقات دچار سهلانگاری و خوشخیالی شده و نیازمند نقادی جرّاحی اساسی است. بدون مقدمهچینی بیشتر به سراغ چند نمونه از نگاشتههای متأخران درباره افرادی میرویم که یا وجود خارجی نداشتهاند یا برای آنها مجهول مطلق بودهاند و یا واقعیت آنها با گمانههای تراجمنگاران از زمین تا آسمان فرق داشته است.
🔹 نمونه: الحسین بن بسطام
میرزا محمدباقر موسوى خوانسارى(۱۲۲۶- ۱۳۱۳ ق) در روضات الجنات (ج۲، ص۳۰۰) مینویسد:
«الشیخ المتطبب الجلیل حسین بن بسطام بن سابور الزیات، صاحب کتاب طبّ الأئمّه کان من أکابر قدماء علماء الإمامیّه ومحدّثیهم وأجلّاء روات أخبارهم فی طبقه الکلینى أو الشیخ أبى القاسم بن قولویه القمى، وکتابه المشار إلیه هو ما ألّفه بمعونه أخیه الشیخ أبى عتاب … إلّا أنّ فی مقدّمات «بحار» سمینا المجلسى- رحمه اللّه- ذکره بهذه الصوره: وکتاب طبّ الأئمّه من الکتب المشهوره لکنّه لیس فی درجه سائر الکتب لجهاله مؤلّفه …»
🔸 شیخ عباس قمی (د. ۱۳۵۹ ق) نیز به تبع او مینویسد:
«حسین بن بسطام بن سابور الزیات من اکابر قدماء العلماء الامامیه و محدثیهم صنف کتاب طب الأئمه باعانه اخیه ابى عتاب عبد اللّه بن بسطام.» (الکنى و الألقاب، ج۱، ص۲۲۶)
🔹 معلوم نیست به چه دلیل حسین بن بسطام به «جلالت» ستوده شده و از «بزرگان علمای امامیه و اجلای روات» به شمار رفته است!
تقریبا هیچ اطلاع روشنی درباره شخصیت الحسین بن بسطام وجود ندارد و چنان که شیخ عبد الله مامقانی تصریح کرده مدحی درباره او نیافته است (تنقیح المقال، ج۲۱، ص۳۴۵).
🔸 علامه مجلسی نیز مؤلف طب الأئمه را مجهول خوانده است (بحار الأنوار، ج۱، ص۳۰). نجاشی فقط ادعای ابن عیاش را درباره کتاب او و برادرش، نقل کرده، بدون هیچ مدح و توثیقی (رجال النجاشی، ص۳۹، ۲۱۸).
🔹 بیرون از گزارش کوتاه و مشکوک ابن عیاش و چند سند از کتابِ موجود طب الأئمه، ذکری از این دو برادر نیست تا در زمره «بزرگان علما و اجلای محدثین» خوانده شوند. اساساً حتی اینکه وجود خارجی داشتهاند محل تردید است! انتسابِ کتاب طب الائمه به این دو نیز قابل دفاع نیست. نام آن دو فقط در ابتدای برخی اسنادِ خاص از این کتاب آمده و به عنوانِ راوی همه اخبار آن در نظر گرفته نشدهاند.
🔸 در مقاله «سندسازیهای کتاب طب الأئمه» هم انتساب این کتاب به فرزندان بسطام نقد شده و هم الگوی جعل بسیار گستردۀ اسناد در کتاب و هم قرائن ارتباط آن با جریانِ غلو نشان داده شده است. چنانکه چند نقل دیگر از ابن عیاش از همان واسطۀ نقل طب الأئمه یعنی صالح بن الحسین النوفلی وجود دارد که همگی اختلال طبقاتی و جهالت دارند. (اکبری، «سندسازیهای کتاب طب الأئمه منسوب به فرزندان بسطام»)
🔹 به هر حال به جز متن کتاب منسوب به فرزندان بسطام و گزارش نجاشی، اطلاع دیگری درباره «الحسین بن بسطام» در دست نیست و این دو نیز نه تنها نشان نمیدهد که او از «بزرگان علمای امامیه و اجلای محدثین» بوده بلکه بیشتر موجب تردید در وجود خارجی او است!
👇 متن کامل یادداشت: https://deraayaat.ir/new-tawthiq
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
⏮ مؤسسه طِبُنا
🌐 تلگرام | ایتا | سایت
4_5976518263071315623.mp3
505.4K
◀️ سیصدمین مورد از اباطیل و اکاذیب بندانی نیشابوری منتشر شد!
🔹 منبع: منبر ۱۷ خرداد ۱۳۹۷، ۲۳ ماه رمضان ۱۴۳۹، در غمخانه بیبی شهربانو.
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
🔰 عبارت بندانی نیشابوری:
«آن عبارت را آورده علامه مجلسی هم، سند آوردند، فرمود: این سر پیکان تو پای بابات پشت اکحل مانده، رگ اکحل، بزرگ، اینجا. فرمود: پدرم وارد نماز میشود، شما بروید از پایش دربیاورید. امام صادق ع میفرماید: جد ما مشغول نماز شد، طبیب آورد امام مجتبی. درآوردند، بستند، بعد نماز، حضرت ...»
1⃣ در هیچ منبعی این روایت از امام صادق ع نقل نشده است و بندانی طبق معمول هر چه شنیده و نشنیده به امام صادق ع نسبت میدهد!
2⃣ سندی برای این روایت وجود ندارد بلکه چنان که محققان نشان دادهاند این داستان از میان صوفیان اهلسنت برخاسته و قدیمیترین منابع یافتشده برای آن به قرن ۶ ق. بازمیگردد (نک: محمد غفوری، آسیبشناسی مناقبنگاری اهل بیت ع، مطالعه موردی: گزارش بیرون کشیدن تیر).
3⃣ علامه مجلسی این روایت را در کدام کتاب نقل کرده است؟ در حال حاضر چیزی یافت نشد!
4⃣ در هیچ یک از نقلها، به «رگ اکحل» اشاره نشده است! اساسا اکحل رگی در دست است نه پا! این بدیهیات طبی را هم بندانی نمیداند و طبق معمول عادت دارد همه چیز را با هم مخلوط کند.
🔸 منبع کانال تلگرامی:
@Bandani1
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
⏮ مؤسسه طِبُنا
🌐 تلگرام | ایتا | سایت
◀️ توحید منسوب به مفضل بن عمر!
🔰 بخشی از بیانات استاد سید احمد مددی
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
🔸 در کتابخانه های دنیا رساله های بسیاری هست که به افراد نسبت داده شده و ثابت هم نیست. الان رسائل زیادی، حدود هشت رساله به مفضل بن عمر نسبت داده اند که چاپ شده، یکی هم رساله توحید مفضل است که اگر اضافه کنیم نه تا می شود.
🔹 توحید مفضل در فهرست نجاشی هم نیامده است؛ ایشان نوشته کتاب فکِر چون یک قسمت از کتاب توحید اینگونه است که فَكِّرْ يَا مُفَضَّل ...، آقای خوئی و دیگران گفتند: این فَکر همان توحید مفضل است و إلا به اسم توحید در کتاب نجاشی نیامده است.
🔸 احتمال می دهم این کتاب در قرن 4 در ایام خلافت فاطمیین مصر نوشته شده باشند. لسان این کتاب لسان علوم تجربی است. از سالهای 200 علوم غربی ترجمه شد به جهان اسلام و اخذ و رد. در میان فرق اسلامی فرقه ای که خیلی به علوم طبیعی اعتناء داشت اسماعیلی ها بودند. جابر بن حیان که می گویند پدر علم شیمی است، نیز گفته شده اسماعیلی بوده است.
🔹 قبل از 298 تا 150 سال تاریخ اسماعیلی ها ابهام دارد چون ائمة آنها در این بازه زمانی ائمة ستر هستند و باعث شد که شیعه و عامة در نسب اساعیلی ها طعن بزنند که این ها از سادات نبودند و اثار روایی آنها موجود نیست. از زمان محمد بن اسماعیل آغاز میشود و تا دوران عبیدالله مهدی نیز ادامه دارد. رساله ای هست به اسم رسائل «اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا» در قرن 3 که هنوز ریاضی و فیزیک و .. در دنیای اسلام جا نیفتاده بود، هرچند ترجمه شده بود ولی جا نمی افتاد. اسم های مؤلفین این رسائل را مخفی نگه می¬داشتند و یا اسم رمزی می گذاشتند؛ رساله اخوان الصفا نیز از همین گروه بود و این رسائل را به آنها نسبت دادند. اسم پنج نفر از مولفین رسائل اخوان الصفا در کتب اسماعیلیه آمده است و در کتب تاریخ نیست. اسماعیلیه معتقدند که اخوان الصفا را ائمه ستر نوشته اند.
🔸 بعد از گرفتن مصر خلافتشان قوی بود و خلافت بغداد را کاملا می لرزاند، یکی از نقاط قوتشان اهتمامشان به فیزیک و امثال آنها بود و لذا احتمال می دهم که توحید مفضل را همین ها جعل کرده باشند. یکی از آقایان بزرگوار هم به نظرم دل خوش بودند که گفتند: ما باید افتخار کنیم که اسم ارسطو را معصوم برده است!
🔹 اگر کتاب را علان کلینی نقل کرده باشد احتمال دارد متعلق به بعد از تأسیس دولت فاطمی هم باشد. اسماعیلی ها شیعه هایی بودند که تحرک سیاسی داشتند، از علان کلینی به عنوان یک چهره سیاسی و فعال سیاسی نام برده می شود. اگر در دولت فاطمی ها باشد به مراتب کارش مشکل تر می شود و اگر متعلق به ائمه ستر باشد علت جهالت روشن می شود اجمالا.
🔸 اندلسی ها هم اموی بودند (در آن زمان سه حکومت رسمی مهم بود: فاطمیون مصر، بغداد و اموی ها در اندلس.) در سال 378 هجری به نام حضرت زهرا سلام الله علیها مسجد جامع الازهر را ساختند و مدت های در آن جلسات درس تشکیل می شد و بعدا عنوان حوزوی گرفت و بعدها جامع الازهر یک بخش علوم درست کرد و اسمش جامعة الازهر گذاشتند و حدود 70 سال قدمت دارد. چیزی که فاطمی ها درست کردند جامع الازهر است که مسجد جامع بود نه جامعة و دانشگاه.
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
🔰 جهت مطالعه بیشتر:
1️⃣ مقاله نصیری و صالحی _ «بررسی اعتبار کتاب توحید مفضل»:
http://tebona.ir/990/990/
2️⃣ مقاله محمد کاظم رحمتی _ «بررسی انتساب کتاب التوحید به مفضل بن عمر»:
http://tebona.ir/1002/1002/
3⃣ مقاله قناعتگر و سید شبیری _ «اعتبارسنجی محتوایی توحید مفضل با رویکرد عرضه بر روایات شیعی»
https://vsh.journals.hozehkh.com/article_161.html
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
⏮ مؤسسه طِبُنا
🌐 تلگرام | ایتا | سایت
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چرندوپرندهای_طبی (22)
#اسماعیلی (2)
🌐@tebona
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
🔹حقیقتاً باید سر و صورت و دل را خراشید برای این اوضاع! هنوز اولیات کتابشناسی را نمیدانند و چنین مناقب و محامدی را برای کتابکی ناگوار میسرایند! اشارات سقیم و عقیمی که برای بر کُرسی نشانیدن «اذن و اذنبازی» بَرنموده است نیز، هیچ مویدی در روایات ماثور اهلبیت ع ندارد!
🔸 اولاً سِر المُستتر از شیخ بهایی نیست! شخصی که از طلسمات و جفر و خوابنامه مطلع بوده، کتابکی مُلفَق کرده و بعداً به اشتباه به نام شیخ بهایی شهرت یافته است! تنی چند از کتابشناسان باریکبین و ناقدان آثار نیز، به صراحت این کتابَکِ ناگوار را از آثار مجعول بر شیخ بهایی دانستهاند! (نمونه)
🔹 ثانیاً معایب و مثالب این رساله مجعول حقیقتاً قابل احصاء نیست. حاشا که چنین کتابکی، «اسرار علوم اهلبیت ع» خوانده شود! کما اینکه آیت الله مکارم شیرازی نیز تصریح کردهاند که مطاوی کتاب سِر المُستتر «چندان اعتباری ندارد» و «مورد تایید نیست و به دنبال آن نروید»! (منبع)
🔸 ثالثاً بر فرض محال، اگر این اثر از شیخ بهایی باشد، باید گفت ایشان هم اشتباه کردهاند با شما! سخن عالم «یستدل له و لا یستدل به»! این بساط اذن گرفتن، جزو عندیات عُرفا و سلوک صوفیان است و هیچ ارتباطی با اهلبیت ع ندارد! (توضیح بیشتر)
🔹 مَخلص کلام! فریب ادعاهای حکیمان خودخوانده طبی را که ناهراسان از کیفر محاسبان، در حال افاضهفروشی در فجازی هستند را نخورید که گفت: «هر کجا خبری هست ادعایی نیست»!
تأسّف...!
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
⏮ مؤسسه طِبُنا
🌐 تلگرام | ایتا | سایت
◀️ کتابشناسی شیخ بهایی، سید محسن ناجی نصرآبادی، صفحه 628
🌐@tebona
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
🔹 از جمله محققانی که به صراحت انتساب کتاب سر المستتر به شیخ بهایی را مردود دانسته جناب سید محسن ناجی نصرآبادی است.
🔸 تمام محققین و کتابشناسان برجسته، انتساب این اثر را به شیخ بهایی مردود میدانند. خلاصه نکات این محققین از این قرار است:
1. انتساب این کتاب به عنوان اثر مستقلی از شیخ بهایی قطعاً مردود است.
2. جامع این کتاب، جناب محمد رضا سقازاده بوده است نه شیخ بهایی.
3. با توجه به اینکه در صفحه عنوان این کتاب، نام شیخ بهایی نوشته شده، چنین برداشت شده که این اثر از شیخ بهایی است.
4. قرائن داخلی کتاب نیز گویای این است که این اثر از شیخ بهایی نیست.
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
⏮ مؤسسه طِبُنا
🌐 تلگرام | ایتا | سایت
✅ پرهیز از مطالب کتاب سِر المُستتر
📝 نظر آیت الله مکارم شیرازی درباره کتاب «سِر المُستتر»
🌐@tebona
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
◀️ سوال: عمل به دستورات وارد شده در کتاب سر المستتر شیخ بهایی چه حکمی دارد؟
🔸 پاسخ: مطالب آن چندان اعتباری ندارد و با توجه به اینکه علم جفر به طور کامل نزد غیر معصومین نیست و ناقص آن هم اثر چندانی ندارد، مورد تایید نیست و به دنبال آن نروید.
منبع:
https://old.makarem.ir/main.aspx?typeinfo=21&lid=0&mid=279717&catid=-2
•┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈•
⏮ مؤسسه طِبُنا
🌐 تلگرام | ایتا | سایت