🍃❤️
جان مےدهم ازحسرت
دیدار تو چون صبـــــ 🌤ح
باشدڪه چو خورشید
درخشان به در آیے💐
#شهیدمحمدابراهیم_همت
#روزتون_منور_بہ_نگاه_شهید☺️❤️
#به_یاد_شهید
@ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #سَرجُــــدا💔
🎙 روایت #حاجحسینیکتا
از راز داستان تولد #شهیدهمت در #كربلا و امانت حضرت زهرا(س) به مادر شهید
@ayatollah_haqshenas
#حاجهمت_شهادتت_مبارک💔
اي شکسته تن شهيدِ من😔
شهيد شهر قصه ها
روي شوُنه ميــبرن تن شکستَــتو فرشته ها🕊🕊🕊
اي برادر شهيد من ،شهيد برگ گل کفن
بي تو لا له ها چه پَرپَرن پرنده ها چه بي صدا💔
بوُي تو بوُي خون بودُ فرياد
خاک تو پاکِ مرگ تو ميلاد
اي رفته با برگهاي زرد
تا مرز باد تا خاک سرد
بي تو بايد خون گريه کرد😭
بي تو بايد خون گريه کرد😔
شهر من شهامتُ از تو باوَر کرد✌️
قلب من در سوُگ تو مرثيه سَر کرد
اي به غربت هميشگي سپُرده همزبون تو
روي کوُمه ها شقايقي شکفته رنگ خون تو💔
اينجا پرنده بايد بميره😔
پرواز تلخت يادم نميره😭
تو قبله گاه هرچه روحِ آزاد
تو سر پناه عشقو ،چَترفرياد
با خون نوشته آخرين پيامو،☝️
به روي خاکو پَر کشيده با باد🕊
#حاج_همت شهادتت_مبارک💔
به خون تپـيده هجرتت مبارک🕊
#شهید_همت
@ayatollah_haqshenas
🍃❤️
#ڪلامےاز_بهشــت
«اگر ما هوای نفس را کنار نگذاریم☝️
کارهایی ڪہ انجام میدهیم
هیچ فایدهای نخواهد داشت ، چرا ؟🍃
چون ڪارمان درجهت رضای خدا نیست
و ما خودمان را گم میکنیم»👌💔
📚به روایت همت ص۱۸۲
#شهید_ابراهیم_همت
@ayatollah_haqshenas
شیشه ها از سرما یخ زده است❄️،موسی برف پاک کن ها را روشن میکند،اما آنها هم هیچکاری نمیتوانند بکنند #همت ، کلید برف پاک کن را خاموش میکند🙂 و میگوید اینها برف پاک کن است، نه یخ پاک کن😒 سرما رفته رفته به درون استخوان ها نفوذ میکند😣 و آن سه نفر را در خود مچاله میکند #همت که از ناراحتی سینوزیت رنج میبرد،دستش را روی پیشانی میگذارد😥،موسی متوجه میشود و چفیه اش را به او میدهد ببند دور پیشانی ات☺️،اگر گرم بشود،دردش ساکت میشود #همت چفیه را میگیرد و آن را با دستهای لرزانش محکم به دور پیشانی اش میبندد😇 لندکروز از سربالایی جاده به سختی بالا میرود موسی لرزش تن #همت را احساس میکند🙁، در حین گذر از پیچ جاده،پاهای یخ زده کسی را میبینند که از برف ها بیرون زده کاک سیروس و #همت صحنه را میبینند، کاک محکم میزند رو داشبورد و میگوید نگه دار موسی میزند رو ترمز، #همت و کاک سیروس از ماشین بیرون میپرند #همت لوله سلاحی🔫 را میبیند که از زیر برف بیرون آمده، فوری برف هارا کنار میزنند و پیرمرد سلاح به دستی نمایان میشود✌️ کاک سیروس میگوید این کاک نایب است،نگهبان جاده #همت صورتش را به سینه پیرمرد چسباند و به صدای قلبش گوش داد❤️، سپس شروع کرد به دادن نفس مصنوعی و میگوید باید زود برسانیمش بیمارستان #همت زیر بغل های حاج نایب را میگیرد و از زمین بلندش میکند🙂 میخواهند اورا پشت لندکروز سوار کنند، اما #همت اورا جلو میبرد و میگوید اگر پشت ماشین سوارش کنیم آنجا میمیرد😞،باید تا بیمارستان بدنش را گرم نگه داریم #همت پشت ماشین🚕 سوار میشود موسی بلافاصله میگوید #ابراهیم تو سینوزیت داری، همینجوریشم حالت خوب نیست😒، من میرم عقب ماشین میشینم #همت میپرد وسط حرفهای موسی گفتم جان این پیرمرد در خطر است🙁، سوار شو و تا بیمارستان تخت گاز برو #همت پشت ماشین مچاله شده است، هر لحظه لایه ای از برف بر سر و روی او مینشیند🌨 و اورا سفیدپوش میکند وقتی به بیمارستان میرسند موسی از ماشین پایین میپرد و به سراغ #همت میرود، هرچه صدا میزند صدایی نمیشنود، روی #همت را کنار میزند، #ابراهیم یخ زده بود😔 در حالیکه از دلشوره بغض کرده بود پرستارها را صدا زد #همت همچنان بستری بود و موسی به راز جذابیت او فکر میکرد☺️، اینکه چگونه عاشق #همت میشوند❤️ صدای پا میاید، موسی به خود آمد و اسلحه اش را کشید🔫 و گفت کی هستی ؟ آرام بیا جلو چند مرد مسلح آمدند، یکی که از همه مسن تر بود با صدای بغض آلودی گفت من کاک نایبم👳، با پسرهایم آمده ایم سرباز کاک #همت شویم☝️، آمده ایم صادقانه در رکابش بجنگیـم✌️❤️
کتاب فرماندهان، معلم فراری
#شهید_ابراهیم_همت🌹
17اسفند سالروز شهادت سردار ❤️خوبی ها #شهید_همت
شادی روح شهید صلوات
@ayatollah_haqshenas
🌸 🌸 🌸
جولان جشن پنجمین مولاست امروز
عید علوم کل ما فیهاست امروز
امشب شب پیدایش بحر العلوم است
آکنده از شور و شعف، قلب عموم است
🎉ولادت امام محمدباقر(ع) پنجمین اختر تابناک امامت و ولایت بر عاشقان و پیروان راهش مبارک باد.
☺️انشاءالله چنین روزی در بقیع جشن میلاد بگیریم.
🔅امام باقر(ع) از معدود امامانی بود که شرایط زمان و جامعه اسلامی فرصتی ایجاد کرد تا با روشنگری و تعلیم و تربیت گسترده، دین ناب برای مردم تبیین شود. شاید بشود گفت تا قبل از ایشان _بخاطر خفقان شدید جامعه_ دین اسلام و مذهب تشیع، اینطور از حیث علمی و دقیق برای مردم تبیین نشده بود.
🔸یکی از سفارشهای همیشگی امام باقر(ع) به شیعیان، طلب علم و حرکت بر اساس دانش و بصیرت بود.
میفرمود:
"به فراگیری دانش بپردازید؛ زیرا تحصیل دانش #حسنه و طلب علم #عبادت و گفت وگو درباره مسائل علمی #تسبیح و تلاش برای یافتن معرفت #جهاد و تعلیم و آموزش آن به دیگران #صدقه و قرار دادن آن در اختیار دیگران، #مایه_تقرب_به_خداوند است."
😐اما خیلی جالبه!
امروزه تحصیل علم و دانش برای برخی از جوانان، کلا وسیلهای برای پُز دادن و کلاس گذاشتن😎 شده،
سالها مشغول درس و نمره و گرفتن مدرک میشه فقط برای اینکه به دیگران ثابت کنه دانشگاه رفته، 🤒 برای چندین سال تحصیل، خودشو خانودهاش رو به زحمت و هزینه میندازه، درحالیکه خیلی از رشتههای تحصیلی موجود هم نه به درد جامعه میخوره و نه حتی به درد خود اون فرد.
⚜بهرحال یک جوان مسلمان علاوه بر تحصیل در رشتههایی که نیازهای جامعه و خودش رو برطرف میکنه، باید به دنبال دانشی باشه که دنیا و آخرتش رو هم آباد کنه و او را به سعادت واقعی برسونه.
خصوصا عالم شدن به سه علم احکام و اخلاق و عقاید از توصیههای جدی اهل بیت(ع) به شیعیان خصوصا به جوانان است.
امام صادق(ع) فرمود: دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببينم: دانشمند يا دانشجو. اگر (جوانى) چنين نكند، كوتاهى كرده و اگر كوتاهى كرد، تباه ساخته و اگر تباه ساخت، گناه كرده است...
امروز از خود باقر العلوم(ع) مدد بگیریم تا مطالعاتمان را خصوصا در زمینه فهم دین و فرمایشات اهل بیت(ع) بیشتر کنیم.
هدیه نثار ائمه بقیع(ع) صلوات
#منبر_دو_دقیقه_ای
@ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پست اینستاگرامی معنادار سردار سلیمانی: شهید همت سوار بر موتور -نه سوار بر بنز ضدگلوله- به صورت ناشناس به شهادت رسید و تا ساعتها کسی نمیدانست او همت است...
#شهید_همت
@ayatollah_haqshenas
طب الرضا
...: ﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِس
...:
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_سوم
《 آتش 》
🖇چند روز به همین منوال میرفتم مدرسه … پدرم هر روز زنگ میزد خونه تا مطمئن بشه من خونهام … میرفتم و سریع برمیگشتم …
مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن☎️ نیومدن من، یه بهانه میآورد … تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت …
🔻با چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون میزد … بهم زل زده بود … همون وسط خیابون حمله کرد سمتم …موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو …😡😱
🔷اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم🚶♀🚶♀… حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه … به زحمت میتونستم روی صندلیهای چوبی مدرسه بشینم …
هر دفعه که پدرم میفهمید بدتر از دفعه قبل کتک میخوردم … چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم⛓⛓ … اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود …
بالاخره پدرم رفت و پروندهام رو گرفت … وسط حیاط آتیشش زد🔥 … هر چقدر التماس کردم … نمرات و تلاش های تمام اون سالهام جلوی چشمهام میسوخت👀🔥💥 …
🔸هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت … اون آتش داشت جگرم رو میسوزوند … تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم … خیلی داغون بودم …😔
بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن👰 من شروع شد … اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود … و بعدش باز یه کتک مفصل … علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش میاومد … ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم … ترجیح میدادم بمیرم اما ازدواج کنم …❌
تا اینکه مادر علی زنگ زد …☎️
✍ ادامه دارد ...
@ayatollah_haqshenas
🔅بخشی از وصین نامه شهید حجت الله رحیمی
🔸پیامبر اکرم (ص)میفرماید:هر کس صادقانه آرزو شهادت کند خداوند ثواب شهادت را به او میدهد هر چند به شهادت نرسد
@ayatollah_haqshenas
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️
سالروز شهادت حضرت امام هادی
علیه آلاف التحیه و الثناء
بر عاشقان امامت و و ولایت
تعزیت باد.
امشب و فردا
یکی از بهترین اوقات خواندن و فهمیدن و لذت بردن از
بزرگ ترین میراث حضرت هادی ع
یعنی
#جامعه_کبیره
است.
امام و امامت را بهتر بشناسیم...
@ayatollah_haqshenas
زیارت جامعه کبیره.pdf
270.4K
زیارت جامعه کبیره خدمت شما خوبان
ما رو هم دعا کنید ...🙏🙏🙏
YEKNET.IR - narimani.mp3
4.05M
🔅غم تو توی قلبم زده آقا شراره
حرمت مثل بقیع بغضمو در میاره
🎙مداحی زیبای امام هادی (علیه السلام)
🔸سید رضا نریمان
#شور
#مداحی
@ayatollah_haqshenas
دلتنگم آهای سامرا / دلتنگ آن صحن و سرا /ای کاش میخواندی مرا / با هر نسیم از صحن تو / عطر عجیبی میوزد / از گوشه سرداب تو
@ayatollah_haqshenas
سفارش جامع
برخی از اصحاب امام هادی علیه السلام برای آن حضرت نامه نوشتند و از ایشان دعای جامعی که فراگیرنده دنیا و آخرت باشد، درخواست کردند. #امام_هادی علیه السلام در پاسخ نوشت: «استغفار و حمد خدای را بسیار به جای آورید؛ چرا که با آن دو، همه نیکی و سعادت را به دست خواهید آورد».
@ayatollah_haqshenas
طب الرضا
...: ﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِس
🌹گــمــنــــــام🌹:
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی و دخترشان زینب
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_چهارم
《 نقشه بزرگ 》
🖇 به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم. التماس میکردم.
✨🍃خدایا! تو رو به عزیزترینهات قسم. من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده. هر خواستگاری که زنگ میزد، مادرم قبول میکرد.
زن صاف و سادهای بود. علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه.
تا اینکه مادر علی زنگ زد☎️ و قرار خواستگاری رو گذاشت.
شب که به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد.
_طلبه است. چرا باهاشون قرار گذاشتی؟ ترجیح میدم آتیشش🔥 بزنم اما به این جماعت ندم.
عین همیشه داد می زد🗣 و اینها رو می گفت.
مادرم هم بهانه های مختلف میآورد. آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره. اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون. ولی به همین راحتیها نبود.😳
من یه ایده فوق العاده داشتم. نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم. به خودم گفتم. خودشه هانیه. این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی. از دستش نده.✨
🔹علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود. نجابت چهرهاش همون روز اول چشمم👁 رو گرفت. کمی دلم براش میسوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه.😉 یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم. وقتی از اتاق اومدیم بیرون، مادرش با اشتیاق خاصی گفت:
_به به. چه عجب! هر چند انتظار شیرینی بود اما دهنمون رو هم میتونیم شیرین کنیم یا...🍰
🔸مادرم پرید وسط حرفش:
_حاج خانم، چه عجلهایه. اینها جلسه اوله همدیگه رو دیدن. شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد.
_ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم. اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته.➕
این رو که گفتم برق⚡️ همه رو گرفت. برق شادی خانواده داماد رو. برق تعجب پدر و مادر من رو❗️
پدرم با چشم های گرد😳، متعجب و عصبانی زل زده بودتوی چشم های من. و من در حالی که خندهی پیروزمندانهای روی لبهام بود بهش نگاه میکردم. میدونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده.😖
✍ادامه دارد
@ayatollah_haqshenas