eitaa logo
طب الرضا
856 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃❤️ جان مے‌دهم ازحسرت دیدار تو چون صبـــــ 🌤ح باشدڪه چو خورشید درخشان به در آیے💐 ☺️❤️ @ayatollah_haqshenas
💔 اي شکسته تن شهيدِ من😔 شهيد شهر قصه ها روي شوُنه ميــبرن تن شکستَــتو فرشته ها🕊🕊🕊 اي برادر شهيد من ،شهيد برگ گل کفن بي تو لا له ها چه پَرپَرن پرنده ها چه بي صدا💔 بوُي تو بوُي خون بودُ فرياد خاک تو پاکِ مرگ تو ميلاد اي رفته با برگهاي زرد تا مرز باد تا خاک سرد بي تو بايد خون گريه کرد😭 بي تو بايد خون گريه کرد😔 شهر من شهامتُ از تو باوَر کرد✌️ قلب من در سوُگ تو مرثيه سَر کرد اي به غربت هميشگي سپُرده همزبون تو روي کوُمه ها شقايقي شکفته رنگ خون تو💔 اينجا پرنده بايد بميره😔 پرواز تلخت يادم نميره😭 تو قبله گاه هرچه روحِ آزاد تو سر پناه عشقو ،چَترفرياد با خون نوشته آخرين پيامو،☝️ به روي خاکو پَر کشيده با باد🕊  شهادتت_مبارک💔 به خون تپـيده هجرتت مبارک🕊 @ayatollah_haqshenas
🍃❤️ «اگر ما هوای نفس را کنار نگذاریم☝️ کارهایی ڪہ انجام میدهیم هیچ فایده‌ای نخواهد داشت ، چرا ؟🍃 چون ڪارمان درجهت رضای خدا نیست و ما خودمان را گم میکنیم»👌💔 📚به روایت همت ص۱۸۲ @ayatollah_haqshenas
شیشه ها از سرما یخ زده است❄️،موسی برف پاک کن ها را روشن میکند،اما آنها هم هیچکاری نمیتوانند بکنند ، کلید برف پاک کن را خاموش میکند🙂 و میگوید اینها برف پاک کن است، نه یخ پاک کن😒 سرما رفته رفته به درون استخوان ها نفوذ میکند😣 و آن سه نفر را در خود مچاله میکند که از ناراحتی سینوزیت رنج میبرد،دستش را روی پیشانی میگذارد😥،موسی متوجه میشود و چفیه اش را به او میدهد ببند دور پیشانی ات☺️،اگر گرم بشود،دردش ساکت میشود چفیه را میگیرد و آن را با دستهای لرزانش محکم به دور پیشانی اش میبندد😇 لندکروز از سربالایی جاده به سختی بالا میرود موسی لرزش تن را احساس میکند🙁، در حین گذر از پیچ جاده،پاهای یخ زده کسی را میبینند که از برف ها بیرون زده کاک سیروس و صحنه را میبینند، کاک محکم میزند رو داشبورد و میگوید نگه دار موسی میزند رو ترمز، و کاک سیروس از ماشین بیرون میپرند لوله سلاحی🔫 را میبیند که از زیر برف بیرون آمده، فوری برف هارا کنار میزنند و پیرمرد سلاح به دستی نمایان میشود✌️ کاک سیروس میگوید این کاک نایب است،نگهبان جاده صورتش را به سینه پیرمرد چسباند و به صدای قلبش گوش داد❤️، سپس شروع کرد به دادن نفس مصنوعی و میگوید باید زود برسانیمش بیمارستان زیر بغل های حاج نایب را میگیرد و از زمین بلندش میکند🙂 میخواهند اورا پشت لندکروز سوار کنند، اما اورا جلو میبرد و میگوید اگر پشت ماشین سوارش کنیم آنجا میمیرد😞،باید تا بیمارستان بدنش را گرم نگه داریم پشت ماشین🚕 سوار میشود موسی بلافاصله میگوید تو سینوزیت داری، همینجوریشم حالت خوب نیست😒، من میرم عقب ماشین میشینم میپرد وسط حرفهای موسی گفتم جان این پیرمرد در خطر است🙁، سوار شو و تا بیمارستان تخت گاز برو پشت ماشین مچاله شده است، هر لحظه لایه ای از برف بر سر و روی او مینشیند🌨 و اورا سفیدپوش میکند وقتی به بیمارستان میرسند موسی از ماشین پایین میپرد و به سراغ میرود، هرچه صدا میزند صدایی نمیشنود، روی را کنار میزند، یخ زده بود😔 در حالیکه از دلشوره بغض کرده بود پرستارها را صدا زد همچنان بستری بود و موسی به راز جذابیت او فکر میکرد☺️، اینکه چگونه عاشق میشوند❤️ صدای پا میاید، موسی به خود آمد و اسلحه اش را کشید🔫 و گفت کی هستی ؟ آرام بیا جلو چند مرد مسلح آمدند، یکی که از همه مسن تر بود با صدای بغض آلودی گفت من کاک نایبم👳، با پسرهایم آمده ایم سرباز کاک شویم☝️، آمده ایم صادقانه در رکابش بجنگیـم✌️❤️ کتاب فرماندهان، معلم فراری 🌹
17اسفند سالروز شهادت سردار ❤️خوبی ها شادی روح شهید صلوات @ayatollah_haqshenas
📢فوری 🔻توصیه ای برای گشایش رزق و روزی توصیه ایت الله جاودان @ayatollah_haqshenas
🌸 🌸 🌸 جولان جشن پنجمین مولاست امروز عید علوم کل ما فیهاست امروز امشب شب پیدایش بحر العلوم است آکنده از شور و شعف، قلب عموم است 🎉ولادت امام محمدباقر(ع) پنجمین اختر تابناک امامت و ولایت بر عاشقان و پیروان راهش مبارک باد. ☺️ان‌شاءالله چنین روزی در بقیع جشن میلاد بگیریم. 🔅امام باقر(ع) از معدود امامانی بود که شرایط زمان و جامعه اسلامی فرصتی ایجاد کرد تا با روشنگری و تعلیم و تربیت گسترده، دین ناب برای مردم تبیین شود. شاید بشود گفت تا قبل از ایشان _بخاطر خفقان شدید جامعه_ دین اسلام و مذهب تشیع، این‌طور از حیث علمی و دقیق برای مردم تبیین نشده بود. 🔸یکی از سفارش‌های همیشگی امام باقر(ع) به شیعیان، طلب علم و حرکت بر اساس دانش و بصیرت بود. می‌فرمود: "به فراگیری دانش بپردازید؛ زیرا تحصیل دانش و طلب علم و گفت وگو درباره مسائل علمی و تلاش برای یافتن معرفت و تعلیم و آموزش آن به دیگران و قرار دادن آن در اختیار دیگران، است." 😐اما خیلی جالبه! امروزه تحصیل علم و دانش برای برخی از جوانان، کلا وسیله‌ای برای پُز دادن و کلاس گذاشتن😎 شده، سال‌ها مشغول درس و نمره و گرفتن مدرک میشه فقط برای اینکه به دیگران ثابت کنه دانشگاه رفته، 🤒 برای چندین سال تحصیل، خودشو خانوده‌اش رو به زحمت و هزینه می‌ندازه، درحالیکه خیلی از رشته‌های تحصیلی موجود هم نه به درد جامعه می‌خوره و نه حتی به درد خود اون فرد. ⚜بهرحال یک جوان مسلمان علاوه بر تحصیل در رشته‌هایی که نیازهای جامعه و خودش رو برطرف می‌کنه، باید به دنبال دانشی باشه که دنیا و آخرتش رو هم آباد کنه و او را به سعادت واقعی برسونه. خصوصا عالم شدن به سه علم احکام و اخلاق و عقاید از توصیه‌های جدی اهل بیت(ع) به شیعیان خصوصا به جوانان است. امام صادق(ع) فرمود: دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببينم: دانشمند يا دانشجو. اگر (جوانى) چنين نكند، كوتاهى كرده و اگر كوتاهى كرد، تباه ساخته و اگر تباه ساخت، گناه كرده است... امروز از خود باقر العلوم(ع) مدد بگیریم تا مطالعات‌مان را خصوصا در زمینه فهم دین و فرمایشات اهل بیت(ع) بیشتر کنیم. هدیه نثار ائمه بقیع(ع) صلوات @ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پست اینستاگرامی معنادار سردار سلیمانی: شهید همت سوار بر موتور -نه سوار بر بنز ضدگلوله- به صورت ناشناس به شهادت رسید و تا ساعتها کسی نمیدانست او همت است... @ayatollah_haqshenas
هدایت شده از طب الرضا
صـبـح هایـم را مـے سـپـارم بـه نـگـاه مـهـربـان تــــو دسـت مــےگـذارم روی قلبـم❤️ و سـلامـت مـے دهـم... | الـسـلام عـلـيـك يـا صاحـب الـزمـان✋| #امروز_به_نیت_ظهورت_گناه_نمیکنم #صبـحـتــون_امـام_زمـانـــے @ayatollah_haqshenas
طب الرضا
...: ﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِس
...: ﷽ شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 آتش 》 🖇چند روز به همین منوال می‌رفتم مدرسه … پدرم هر روز زنگ می‌زد خونه تا مطمئن بشه من خونه‌ام … می‌رفتم و سریع برمیگشتم … مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن☎️ نیومدن من، یه بهانه می‌آورد … تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت … 🔻با چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می‌زد … بهم زل زده بود … همون وسط خیابون حمله کرد سمتم …موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو …😡😱 🔷اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم🚶♀🚶♀… حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه … به زحمت می‌تونستم روی صندلی‌های چوبی مدرسه بشینم … هر دفعه که پدرم می‌فهمید بدتر از دفعه قبل کتک می‌خوردم … چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم⛓⛓ … اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود … بالاخره پدرم رفت و پرونده‌ام رو گرفت … وسط حیاط آتیشش زد🔥 … هر چقدر التماس کردم … نمرات و تلاش های تمام اون سالهام جلوی چشم‌هام می‌سوخت👀🔥💥 … 🔸هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت … اون آتش داشت جگرم رو می‌سوزوند … تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم … خیلی داغون بودم …😔 بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن👰 من شروع شد … اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود … و بعدش باز یه کتک مفصل … علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می‌اومد … ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم … ترجیح می‌دادم بمیرم اما ازدواج کنم …❌ تا اینکه مادر علی زنگ زد …☎️  ✍ ادامه دارد ... @ayatollah_haqshenas
امروز هجده اسفند سالروز سردارشهید ❤️حجت الله کربلایی رحیمی❤️ یادشان کنیم با ذکر صلوات🌹 👇👇👇👇👇 👈سهم شما صد صلوات از طرف شهیدمون هدیه به امام هادی (علیه السلام) ☝️☝️☝️☝️☝️
🔅بخشی از وصین نامه شهید حجت الله رحیمی 🔸پیامبر اکرم (ص)میفرماید:هر کس صادقانه آرزو شهادت کند خداوند ثواب شهادت را به او میدهد هر چند به شهادت نرسد @ayatollah_haqshenas
الاحقر حجت الله رحیمی دل نوشته ای برای دل تو ... @ayatollah_haqshenas
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ سالروز شهادت حضرت امام هادی علیه آلاف التحیه و الثناء بر عاشقان امامت و و ولایت تعزیت باد. امشب و فردا یکی از بهترین اوقات خواندن و فهمیدن و لذت بردن از بزرگ ترین میراث حضرت هادی ع یعنی است. امام و امامت را بهتر بشناسیم... @ayatollah_haqshenas
زیارت جامعه کبیره.pdf
270.4K
زیارت جامعه کبیره خدمت شما خوبان ما رو هم دعا کنید ...🙏🙏🙏
هدایت شده از طب الرضا
سـلام آقـای عـالـَم سـلام ای آخـریـن حـجـت خـــــدا ایـن روزها بـیـشتـر از پـیـش دلـتنـگـتـیم بیا💔 [الـسـلام علـیـک یـا ابـا الـصالـح الـمـهـدی✋] #امروز_به_نیت_ظهورت_گناه_نمیکنم #صـبـحتـــــون_امــام_زمـانــــــــی @ayatollah_haqshenas
▪️سالروز شهادت حضرت امام هادی علیه آلاف التحیه و الثناء بر عاشقان امامت و و ولایت تعزیت باد. @ayatollah_haqshenas
YEKNET.IR - narimani.mp3
4.05M
🔅غم تو توی قلبم زده آقا شراره حرمت مثل بقیع بغضمو در میاره 🎙مداحی زیبای امام هادی (علیه السلام) 🔸سید رضا نریمان #شور #مداحی @ayatollah_haqshenas
دلتنگم آه‌ای سامرا / دلتنگ آن صحن و سرا /‌ای کاش می‌خواندی مرا / با هر نسیم از صحن تو / عطر عجیبی می‌وزد / از گوشه سرداب تو @ayatollah_haqshenas
سفارش جامع برخی از اصحاب امام هادی علیه السلام برای آن حضرت نامه نوشتند و از ایشان دعای جامعی که فراگیرنده دنیا و آخرت باشد، درخواست کردند. علیه السلام در پاسخ نوشت: «استغفار و حمد خدای را بسیار به جای آورید؛ چرا که با آن دو، همه نیکی و سعادت را به دست خواهید آورد». @ayatollah_haqshenas
طب الرضا
...: ﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِس
🌹گــمــنــــــام🌹: ﷽ شهید سیدعلی حسینی و دخترشان زینب •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 نقشه بزرگ 》 🖇 به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم. التماس می‌کردم. ✨🍃خدایا! تو رو به عزیزترین‌هات قسم. من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده. هر خواستگاری که زنگ می‌زد، مادرم قبول می‌کرد. زن صاف و ساده‌ای بود. علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه. تا اینکه مادر علی زنگ زد☎️ و قرار خواستگاری رو گذاشت. شب که به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد. _طلبه است. چرا باهاشون قرار گذاشتی؟ ترجیح میدم آتیشش🔥 بزنم اما به این جماعت ندم. عین همیشه داد می زد🗣 و اینها رو می گفت. مادرم هم بهانه های مختلف می‌آورد. آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره. اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون. ولی به همین راحتی‌ها نبود.😳 من یه ایده فوق العاده داشتم. نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم. به خودم گفتم. خودشه هانیه. این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی. از دستش نده.✨ 🔹علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود. نجابت چهره‌اش همون روز اول چشمم👁 رو گرفت. کمی دلم براش می‌سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه.😉 یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم. وقتی از اتاق اومدیم بیرون، مادرش با اشتیاق خاصی گفت: _به به. چه عجب! هر چند انتظار شیرینی بود اما دهنمون رو هم می‌تونیم شیرین کنیم یا...🍰 🔸مادرم پرید وسط حرفش: _حاج خانم، چه عجله‌ایه. اینها جلسه اوله همدیگه رو دیدن. شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد. _ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم. اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته.➕ این رو که گفتم برق⚡️ همه رو گرفت. برق شادی خانواده داماد رو. برق تعجب پدر و مادر من رو❗️ پدرم با چشم های گرد😳، متعجب و عصبانی زل زده بودتوی چشم های من. و من در حالی که خنده‌ی پیروزمندانه‌ای روی لبهام بود بهش نگاه می‌کردم. می‌دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده.😖 ✍ادامه دارد @ayatollah_haqshenas