eitaa logo
طب الرضا
841 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
طب الرضا
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: آیا می‌توانیم سالم، بار به منزل ببریم و در عین‌حال به امور مسلمانان و
سلام وقت بخیر 👈 یک خانواده هستن که به علت فقرونبودکارمیخوان از هم جدابشن ودر ضمن یه بچه کوچولو هم دارن خواهشا هر کسی هر مقداری که توانایی داره بخاطر این بچه کمک کنه که این خانواده ازهم نپاشه کسانی که تمایل دارن کمک کنن به پی وی بنده مراجعه کنند اجرکم عندلله❤️
✨❤️✨ به هوای حرمش میگذرد ایامم کوه دردم که کند نام رضا آرامم 🌺🌺 ای اسوه ی احسان و کرم آقا جان دیوانه ام از شوق حرم آقا جان ای کاش که من خاک خراسان بودم تا پا بگذاری به سرم آقا جان🌸🌸🌸 @ayatollah_haqshenas
🌹ابراهیم در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت. از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود. همیشه میگفت دنبال ارتباط کلامی با جنس مخالف نرید. چون آهسته آهسته خودتون رو به نابودی میکشید. 🌹ابراهیم همیشه میگفت: اگر خانم‌ها حریم رابطه با نامحرم را حفظ کنند، خواهید دید که چقدر آرامش در خانواده ها بیشتر میشود و نامحرم جرأت پیدا نمیکند کاری انجام دهد. 🍃پیام شهدا: 🌸خواهرم؛ محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان میکُشید و با رفتار سنگینت، در مقابل نامحرم، بالاترین اسلحه‌ای است که در دست خواهی داشت. @ayatollah_haqshenas
طب الرضا
🌹ابراهیم در مقابل نامحرم به شدت حیا داشت. از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود. همیشه میگفت دنبال ارتب
🌷یک نمونه از امربه معروف های شهید: 🌻🌻🌻 ✅ عصر یکی از روزها بود. ابراهیم از سرکار به خونه می اومد. وقتی وارد کوچه شد برای یه لحظه نگاهش به پسر همسایه افتاد که با دختری جوان مشغول صحبت بود. پسر تا ابراهیم رو دید بلافاصله از دختر خداحافظی کرد و رفت . می خواست نگاهش به نگاه ابراهیم نیفته. ✅ چند روز بعد دوباره این ماجرا تکرار شد. این بار تا اون پسر خواست از دختر خداحافظی کنه، متوجه شد که ابراهیم در حال نزدیک شدن به اونهاست. دختر سریع به طرف دیگر کوچه رفت وابراهیم در مقابل اون پسر قرار گرفت. ابراهیم شروع کرد به سلام و علیک کردن و دست دادن. پسر ترسیده بود اما ابراهیم مثل همیشه لبخندی بر لب داشت. قبل از اینکه دستش رو از دست اون جدا کنه با آرامش خاصی شروع به صحبت کرد و گفت: ببین، تو کوچه و محله ما این چیزها سابقه نداشته، من تو و خانوادت رو کامل میشناسم، تو اگه واقعا این دختر رو میخوای من با پدرت صحبت میکنم که... پسر پرید تو حرف ابراهیم و گفت: نه، تو رو خدا به بابام چیزی نگو، من اشتباه کردم، غلط کردم، ببخشید و ... ابراهیم گفت: نه! منظورم رو نفهمیدی، ببین، پدرت خونه بزرگی رو داره، تو هم که تو مغازه اون مشغول کار هستی، من امشب تو مسجد با پدرت صحبت می کنم که ان شاء الله بتونی با این دختر ازدواج کنی، دیگه چی می خوای؟ جوون که سرش رو پائین انداخته بود خیلی خجالت زده گفت: بابام اگه بفهمه خیلی عصبانی میشه. ابراهیم جواب داد: پدرت با من، حاجی رو من میشناسم. آدم منطقی و خوبیه. جوون هم گفت: نمی دونم چی بگم. بعد هم خداحافظی کرد و رفت. ✅ شب بعد از نماز، ابراهیم تو مسجد با پدر اون جوون شروع به صحبت کرد. اول از ازدواج گفت و اینکه اگه کسی شرایط ازدواج رو داشته باشه و همسر مناسبی پیدا کنه باید ازدواج کنه. در غیر اینصورت اگه به حروم بیفته باید پیش خدا جوابگو باشه. حالا این بزرگتر ها هستند که باید جوون ها رو تو این زمینه کمک کنند. حاجی حرفهای ابراهیم رو تائید کرد اما وقتی حرف از پسرش زده شد اخم هاش رفت تو هم. ابراهیم پرسید: حاجی اگه پسرت بخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه نیفته، اون هم تو این شرایط جامعه، کار بدی کرده؟ حاجی بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه! فردای اون روز مادر ابراهیم با مادر اون جوون صحبت کرد و بعد هم با مادر دختر و بعد... ✅ یک ماه از اون قضیه گذشت، ابراهیم وقتی از بازار بر می گشت شب بود. آخر کوچه چراغونی شده بود. لبخند رضایت بر لبان ابراهیم نقش بسته بود. رضایت به خاطر اینکه یک دوستی شیطانی رو به یه پیوند الهی تبدیل کرده بود. این ازدواج هنوز هم پا برجاست و این زوج زندگیشون رو مدیون برخورد خوب ابراهیم با این ماجرا می دونند. 🌷 @ayatollah_haqshenas
یادآوری 🔶‍ علامه مجلسی فرمودند : شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم 🔶‍ بسم الله الرحمن الرحیم اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ  🔶‍ بعد یک هفته مجدد خواستم ، آنرا بخوانم ، که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم ، که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم... 📚‍ قصص العلماء ص 80 @ayatollah_haqshenas
26.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔دلت برای حرم گرفته گوش کن 🌹🌹 🎥مناجات و درد و دل زیبا با امام رضا علیه السلام❤️ حیدرخمسه @ayatollah_haqshenas
هدایت شده از طب الرضا
روزم را با نگاه مهربان تو آغاز میکنم ای ولیِّ خیر خواه من ، یاحضرت صاحب(عج) [ السّـلام علیـک یـاصـاحـب الـزمـان✋ ] #ولیِّ_‌خیر_خواه #آل_یاسین @ayatollah_haqshenas
نکات عالی 🔷 اهوازی ۲۰سال به عشق دیدن امام‌زمان مکه آمده بود،اما توفیق دیدار نصیبش نشده بود،سال بیستم ،همینطور که در مسجدالحرام نشسته بود،راهنمایی که از طرف حضرت آمده بود گفت علی بن مهزیار،چه میخواهی⁉️ ۲۰ساله اومدی،برای چه⁉️ گفت:«الإمام المَحجوب عن العالم»:من دنبال امامی هستم که محجوب از عالم هست. ♨️اون راهنما بهش گفت علی بن مهزیار،امامتون محجوب نیست ، «بل حَجَبَه سوءُ اعمالِكم»؛ اعمال بد شما مانع دیدار شده❗️ @ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بانویی که امام زمان(عج) بر پیکر او حاضر شدند... امروز21تیرماه سالروز کشتار معترضین به قانون کشف حجاب دردوران رضاشاه پهلوی وروز #عفاف و#حجاب #حجاب #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @ayatollah_haqshenas
🔵 عمل شجاعانه آيت اللّه «محمدتقي بافقي»(ره) و تأخیر 8 ساله قانون کشف حجاب 🌹🌹🌹 🔹 در شبِ اول فروردين سال 1306 ش، به هنگام تحويل سال، همسر رضاخان به همراه عده اى از زنان دربارى با وضعى زننده و دور از عفت، به آستانه حضرت معصومه (س) در قم رفته و در ايوان آينه جاى گرفتند. چون زنان دربارى بدون حجاب، وارد حرم شده بودند، يكى از وعاظ به طرز حجاب آنان اعتراض كرد. در اين حال، عالم پرهيزگار و شجاع. شيخ محمدتقى بافقى بر آنان شوريد و مردم را نيز عليه آنان وادار به اعتراض نمود. 🔹وقتى كه اين خبر را به رضاخان گزارش نمودند، وى در روز دوم فروردين با حالتى غضبناك به اتفاق عده اى از مسؤولان نظامى وارد قم شد و يكسره به سمت حرم رفته، دستور ضرب و شتم روحانيان و آيت اللّه بافقى را صادر كرد. رضاخان سپس دستور داد كه آيت اللّه بافقى را به شهر رى تبعيد نمايند. سرانجام چند سال بعد اين عالم مجاهد، پس از اخراج رضاخان از ايران به قم بازگشت. 🔹برخى از محققان، واكنش تند آيت اللّه بافقى را نسبت به حضور زنان بى حجاب در حرم حضرت معصومه (س)، سببِ نزديك به هشت سال تأخير در اعلام رسمىِ كشف حجاب مى دانند. همچنين، شجاعت آيت اللّه بافقى در رويارويى با رضاخان، تأثير شايانى در حوزه علميه قم بر جاى نهاد به طورى كه امام خمينى رحمه الله در درس اخلاقى كه در دهه 1310ـ1320 در قم مى دادند، آيت اللّه بافقى را نمونه اى ذكر مى كردند كه بايد سرمشق قرار گيرد. @ayatollah_haqshenas
🌹 اهل روضه ودلداده ... 🌷🌷🌷 🍂🍂پائیز سال 1361 بود. بار دیگر به همراه ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شدیم. این بار نَقل همه ی مجالس توسل های ابراهیم به حضرت زهرا علیها سلام بود. هرجا میرفتیم حرف از او بود! خیلی از بچه ها داستان ها و حماسه آفرینی های او را در عملیات ها تعریف می کردند. همه ی آن ها با توسل به حضرت صدیقه ی طاهره علیها سلام انجام شده بود. به منطقه ی سومار رفتیم. به هر سنگری می رفتیم از ابراهیم می خواستند که برای آن ها مداحی کند و ازحضرت زهرا علیها سلام بخواند. شب بود. ابراهیم در جمع بچه های یکی از گردان ها شروع به مداحی کرد.صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی  شدن مجالس گرفته بود! بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد. آن شب قبل از خواب ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، این ها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی کنم! هر چه می گفتم: حرف بچه ها را به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت را بکن، امافایده ای نداشت. آخر شب برگشتیم مقر، دوباره قسم خورد که: دیگر مداحی نمی کنم! ساعت یک نیمه شب بود.خسته و کوفته خوابیدم. قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان می دهد. چشمانم را به سختی باز کردم. چهره ی نورانی ابراهیم بالای سرم بود. من را صدا زد و گفت: پاشو الان موقع اذانه. من بلند شدم. با خودم گفتم: این بابا انگار نمی دونه خستگی یعنی چی؟! البته می دانستم که او هر ساعتی بخوابد، قبل از اذان بیدار می شود و مشغول نماز. ابراهیم دیگر بچه ها را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا علیها سلام!! اشعار زیبای ابراهیم اشک چشمان همه ی بچه ها را جاری کرد. من هم که دیشب قسم خوردن ابراهیم را دیده بودم از همه بیش تر تعجب کردم! ولی چیزی نگفتم. بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم. بین راه دائم در فکر کار های عجیب او بودم. ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟! گفتم: خب آره، شما دیشب قسم خوردی که... پرید تو حرفم و گفت: چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن. بعد کمی مکث کرد و ادامه داد: دیشب خواب به چشمم نمی آمد، نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه ی طاهره علیها سلام تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم. هرکه گفت بخوان تو هم بخوان دیگر گریه امان صحبت کردن به او نمی داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد. کتاب سلام بر ابراهیم – ص 190 زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی‌مزار شهید ابراهیم هادی @ayatollah_haqshenas
✅ رسیدن به مقام ولایت 📝 بعضی از مقاماتی که دارند، قابل تحصیل برای هیچ کسی نیست؛ مانند مقام و . اما مقاماتی هست که این بزرگواران دارند و البته برای دیگران هم قابل دسترسی است. مثلاً آن بزرگواران به مقام رسیدند. علیه‌السلام در مسیر عراق فرمودند: «رِضَی اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْت»؛ این رضای خدا را کسب کردن برای دیگران هم ممکن است. 📝 تمام انبیاء و اولیاء از صدر تا ذیل، مقام ولایت دارند؛ ولایت یعنی صاحب‌اختیاری. همۀ این بزرگان صاحب‌اختیار هستند. البته به درجات مختلف! این ولایت به مقدار زحمتی که می‌کشیم، برای ما قابل تحصیل است. 🔶 اگر ما خسته نشویم و نکنیم، می‌توانیم شویم. از کجا شروع کنیم؟ از چشم. اگر صاحب‌اختیار شویم، قدم بزرگی در صاحب‌اختیاری برداشتیم. قدم بعدی و است و همینطور بقیۀ اعضا. آدم اگر کند و به تن بدهد، می‌تواند صاحب‌اختیار خودش شود. 🔴 ما از همۀ دزدهای عالم، دزدتر است. دستورز که بالا می‌رود، دزدی‌اش بیشتر می‌شود. اگر ما صاحب اختیار همۀ اعضا بشویم، به جایی می‌رسد که صاحب‌اختیار خیال خود هم می‌شویم. 📝 صاحب‌اختیار دل شدن هم سخت است! به صلّی‌الله‌علیه‌وآله دستور داده شد که باید را از همۀ مخلوقات عالم بیشتر دوست بداری. دوست داشتن، بطور معمولی که اختیاری نیست! مثلاً ما دلمان می‌خواهد مدهوش امام حسین علیه‌السلام شویم. اما نمی‌شود. دست خودمان نیست. @ayatollah_haqshenas
🌸🌸🌸همیشه قبل هر حرفی برایت شعر میخوانم قبولم کن!!! من آداب زیارت را نمیدانم..... 🌺🌺🌺 اگر سلطان رضا باشد ابایی نیست میگویم که من یک شاعر درباری ام مداح سلطانم💐💐💐 سیدحمیدرضابرقعی @ayatollah_haqshenas
🌺امتحانات و حیرت شیعیان در زمان غیبت امام زمان علیه السلام🌺 ✅ امام صادق علیه السلام فرمودند: 🔸 و اللهِ لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنيا إلّا يَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذَلِكَ اليَوْمَ حَتَّى يَخْرُجُ قَائِمُنَا أهْلَ الْبَيْتِ إلّاّ أنَّ الشِّيعَة يَقَعُونَ فِى فِتْنَة وَ حَيْرَة فِى غَيْبَتِهِ. هُناكَ يُثَبِتُ اللهُ عَلَى هَذا المُخْلَصِينَ. اللهُمَّ أعِنْهُمْ عَلى ذَلِكَ. 🔹 سوگند به خدا كه اگر از عمر دنيا نمانده باشد مگر فقط يك روز، خداوند آن روز را به قدرى طولانى خواهد نمود كه قائم ما اهل بيت خارج شود و ظهور كند. 🔹 و بدان كه شيعيان ما در امتحانات شديد و حيرت عجيبى در زمان غيبت او واقع شوند امّا خداوند بندگان مخلَصين خود را از شيعه ما بر اقرار و اعتراف به امامت او ثابت خواهد نمود. بار پروردگارا شيعيان ما را در صبر و ثبات در غيبت او يارى فرما. 📚 ، ج4، ص225. عجل الله فرجه @ayatollah_haqshenas
هدایت شده از طب الرضا
دیشب کجا آه ای مسافر بار بستی؟ دیشب کجا احیا گرفتی با که هستی؟ دیشب کجا بغض غریبی را شکستی؟ یا بین مابودی ولی تنها نشستی؟ هرجا که هستی مضطرم ، قرآن ناطق دستی بکش روی سرم قرآن ناطق | السلام علیک یاابا صالح المهدی(عج)| #امروز_به_نیت_ظهورت_گناه_نمیکنم #صبـحـتــون_امـام_زمـانـــے @ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاه پناهم بده ، کلیپ زیبای ولادت امام رضا(ع) عید بر عاشقان ولایت وامامت مبارک باد🌹 #ولادت_امام_رضاعلیه_السلام @ayatollah_haqshenas
💠امام رضا (علیه السلام): رَحِمَ اللهُ عَبْداً أحْیی أمْرَنا، قیلَ: كَیْفَ یُحْیی أمْرَكُمْ؟وَ قالَ(ع) : یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَیُعَلِّمُها النّاسَ. 🍃 رحمت خدا بر كسی باد كه أمر ما را زنده نماید، سؤال شد: چگونه؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد.  📚بحارالأنوار، ج 2، ص 30، ح 13 @ayatollah_haqshenas
🌺صحبت گنجشک با امام رضا علیه السلام🌺 🍃راوی: سلیمان (یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام ) 🔹حضرت رضا علیه السلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاه گاهی برای استراحت به باغ می رفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته می شد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش می رسید. انگار با جیک جیک خود، چیزی می گفت. 🔸امام علیه السلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند: « سلیمان! ... این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!... ☘با شنیدن حرف امام در حالی که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله های لب ایوان برخوردکرد و چیزی نمانده بود که پرت شوم... 🍀با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه می گوید؟» امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافی نیست؟!» 📚بحار الانوار ج۴۹ ص۸۸ ح۸ @ayatollah_haqshenas
🔸اشعار شیخ بهایی(ره) در مدح امام رضا علیه السلام . ای خاک دَرَت، سرمۀ ارباب بصارت در تأدیتِ مدحِ تو خم، پشت عبارت... @ayatollah_haqshenas
🌹 یادی از سردار شهید حاج عبدالحسین برونسی... 💐🌷🌺🌸💐🌷🌺🌸💐🌷 شبی که فردایش قرار بود برود جبهه، با هم رفتیم خانه تک تک فامیل؛ از همه حلالیت طلبید. دست آخر هم بردمان حرم خدمت امام رضا(علیه‌السلام). خودش یکی یکی بچه‌ها را برد دور ضریح طواف داد. از حرم که آمدیم بیرون گفت: «امشب سفارش تون رو به امام رضا(علیه‌السلام) کردم. به آقا گفتم "من دارم میرم جبهه". شما به بچه‌های من سری بزنید. گفتم "بیان از شما خبر بگیرن". اگه یک وقتی کاری داشتید، برید به امام رضا(علیه‌السلام) بگید. من شما رو سپردم دست امام رضا(علیه‌السلام)» 🎤 راوی: همسر سردار شهید 🌷نثار روح مطهر سردار شهید "حاج عبدالحسین برونسی" @ayatollah_haqshenas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا