eitaa logo
طب الرضا
841 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷✨🌷✨🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷✨🌷 🌷✨🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 🌻خواهر همسر شهید : حسن آقا مایه دلگرمی من بود، همیشه در شرایط سخت زندگی به من امیدواری می‌داد. در ماجرای فتنه 88، بیمارستان کار می‌کردم خیلی نگران بودم؛ اما حسن آقا حرف‌های امیدوارکننده می‌زد. می‌گفت: ـ آبجی زهرا نگران هیچی نباش، باحوصله و دقت کارِ خودت را انجام بده و نگاه نکن زیردستت کیه خدمتت برای رضای خدا باشه.❄️ واقعاً آن روزها اوضاع بدی بود. خیابان‌ها شلوغ، پلیس‌ها آماده باش، ماجرا چند‌ماه طول کشید. شب و روز کار می‌کردیم. بعدها که آب‌ها از آسیاب افتاد و آرامش برگشت، یادم افتاد که شوهر خواهرم چقدر به من روحیه می‌داد. طوری صحبت می‌کرد که انگار پشتش به یک نیرویی گرم، محکم بود. گویا تکیه‌گاه ماورایی داشت که فقط خودش از آن باخبر بود و می‌گفت: ـ مملکت ما صاحب دارد هیچ اتفاقی نمی‌افتد.❄️ تنها یک‌بار مضطرب و نگران بود. تیرماه 1393، من و همسرم رفتیم بوسنی، یک سفرِ سیاحتی بود. فاطمه گفت: ـ آبجی، حسن آقا خیلی نگران شما بود بیشتر به‌خاطر بچه‌ای که تو راه داشتید. می‌گفت، آبجی زهرا هشت سالِ بچه‌دار نشده، حالا با این وضعیت رفتند، سفر خارج از کشور؛ باید مراقب این بچه باشن این فرشته خدا یک هدیه است. می‌گفت: ـ فاطمه، دو تا آرزو دارم. یکی اینکه خدا یه بچه به عباس آقا بده و یک پسر به من، دیگه هیچی نمی‌خوام.❄️ از بچه‌دارشدن ما خیلی خوشحال بود. می‌گفت: ـ آبجی زهرا، حالا خوب می‌فهمی که شیرینی بچه، یعنی چه.❄️ راست می‌گفت، وقتی مادر شدم، تازه فهمیدم که حسن آقا حق دارد. شیرینی بچه توصیف‌شدنی نیست. به آدم امید زندگی‌کردن می‌ده، وقتی‌که امید به زندگیت بیشتر بشه، محکم‌تر قدم برمی‌داری. قبل از شهادت حسن آقا، حس می‌کردم، تمام زیبایی‌های زندگی در چشمان بچه جمع شده. بعد از شهادتش فهمیدم، دنیا، زیبایی‌های دیگری هم داره لذت و شیرینی‌هایی که حتی به‌خاطرش آدم از بچه‌اش هم می‌گذره. می‌گذره و می‌ره. روزی که داشت، می‌رفت، تنها ترسش از چشمان معصوم علی بود؛ یکسالش تازه تمام شده بود که باباش رفت. نمی‌خواست، به چشمان علی نگاه کنه، خودش می‌گفت: تنها چیزی که ممکنه، مرا از رفتن بازداره، همین نگاه معصوم است.❄️ وقتی به عمقِ حرفش، خوب فکر می‌کنم، می‌بینم، ایمان قوی و اراده محکم می‌خواهد که یک پدر بگذرد و برود. انگار خدای مهربان، افرادی را که تصمیم‌های بزرگ و الهی دارند، کمکشان می‌کند. همان‌طور که شایستگیش را دارند، به مقصد، مقصود می‌رسند.❄️ حسن آقا هرچه که می‌خواست، با کمک و لطف خدا به‌نتیجه می‌رسید. می‌خواست خانه حیاط‌دار داشته باشد که بچه‌ها توی حیاط بازی کنند، شد. می‌خواست، خونه دوبلکس داشته باشد که فاطمه راحت باشد، شد. خواست پسر داشته باشد که مرد خانه‌اش شود، شد. از خداوند شهادت در راه بی‌ بی زینب(س) را خواست، آن هم شد. ازشون یاد گرفتم؛ اگر با خدا باشی، زندگی‌ات رنگ خدایی پیدا می‌کند. سرشار از لطف و محبت الهی.❄️ 🌷 ✍هاجر‌پورواجد @ayatollah_haqshen