السـلامعلیکیـامولای یاصاحبالزمـان✨
-ما اینجا هیچ کدام
حالمان خوب نیست؛
بیکـس و کاریم...
برگرد :)😔💔!
#العجل..
@ayatollah_haqshenas
:.🍁🍂•°
خانومش پرسید:
به چی فڪر میڪُنی؟!
رجایی گفت:
امروز نمازِ اول وقتم عقب افتاد
فکر میڪُنم گیر کارم کجا بود..!
🌷شهیدمحمدعلیرجایی..
#مراقبتنمازاولوقت
@ayatollah_haqshenas
°.✨
شیعه خوب کسی ست که
حضور #امام_زمان ؏ـج را حس کند
و خود را در حضور او احساس نماید
این به انسان امید و نشاط میبخشد..!
✨#مقاممعظمرهبری حفظهالله
@ayatollah_haqshenas
🌷✨🌷✨🌷✨🌷
✨🌷✨🌷✨🌷
🌷✨🌷✨🌷
✨🌷✨🌷
🌷✨🌷
✨🌷
🌷
#درعا
#پارت_نوزدهم
خواهر خانم شهید :
تازه ازدواج کرده بودم که زمزمه خواستگاری فاطمه شد. یک روز رفتم منزل پدرم، متوجه شدم، قضیه جدیه و دو تا خانوادهها قرار گذاشتند تا جلسه معارفهای داشته باشند. سری اول و دوم پدر و مادر و خواهران حضور داشتند؛ اما برای بار سوم حسن آقا هم همراه خانواده بودند. بهمحض اینکه دیدمشان رفتم، آشپزخانه به فاطمه گفتم:
ـ آبجی، این آقا رو من یکجا دیدم. چهرهاش خیلی آشناست.
ـ نمیدونم، یعنی کجا دیدیش؟
نمیدونم؛ اما مطمئن هستم که این قیافه و این چهره را جایی دیدهام.❄️
چهره محجوبی داشت مستقیم به کسی نگاه نمیکرد. فاطمه چایی آورد و کنارِ من نشست یک نظر حسن آقا را دید، او هم مثل من تعجب کرد به نظر فاطمه هم آشنا میآمد.❄️
🌻همسر شهید:
بعد از عقد، بادقت نگاهش کردم، یکدفعه یادم افتاد. حسن را توی کلاس خطاطی دیده بودم. من یازده دوازدهساله و ایشان حدود چهاردهساله. نمیدانستم، آن روزها که با قلم، کلمات را روی کاغذ میکشیدم، در اصل زندگیام را در وجود نازنین حسن معنا میکردم و ای کاش! میدانستم و شاید خطهایم زیباتر میشدند. ❄️
بعد از ازدواج، وقتی صحبت از آشنایی شد، گفت:
ـ شما قدت بلندتر بود. تصور میکردم، از من بزرگتر هستید. یک روز که توی کوچه پیچیدید متوجه شدم که اهل همین محله هستید، بیشتر راغب شدم. همیشه میگفت:
ـ دیدی فاطمه؟! عشق من چقدر پاکه؟! همان موقع که دیدمت، عاشقت شدم و به عشقم رسیدم.
بهش گفتم:
ـ چطور من را دیدی، همش که سرت پایین بود همیشه هم پیراهن سفید یقه آخوندی میپوشیدی و من فکر میکردم، طلبهای یه چیزی هم برایم تعریف کرد که خیلی جالب بود. باورم نمیشد که حسن آقا از این شیطنتها داشته باشد. گفت:
ـ فاطمه، به خواهرم گفتم، به مامان بگو برام برید خواستگاری، آبجی رفت، موضوع را مطرح کنه، بدون اطلاعشون، ضبط گوشی را روشن کردم، گذاشتم کنارشون هرچی را گفته بودند، گوش کردم صحبتهاشون خیلی جالب و شنیدنی بود.❄️
🌷#شهید_مدافع_حرم_حسن_غفاری
✍هاجرپورواجد
@ayatollah_haqshenas
🌷✨🌷✨🌷✨🌷
✨🌷✨🌷✨🌷
🌷✨🌷✨🌷
✨🌷✨🌷
🌷✨🌷
✨🌷
🌷
#درعا
#پارت_بیست
🌻مادر خانم شهید :
هر روز سر راه مسجد میدیدمش میگفتم:
ـ فاطمه از این آقا پسر خیلی خوشم مییاد معلومِ بچه پاک و معصومیِ، چقدر هم شیکپوشه. خوش به حال خانوادهای که این دامادشونه.❄️
شب خواستگاری همین که چهرهاش از پشت دست گل بیرون آمد، ماتم برد. با خودم گفتم:
ـ خدای من، یعنی میشه؟ این، همان جوانی است که تو راه مسجد میدیدم و غبطهاش را میخوردم؟❄️
حاج خانم، مادر حسن آقا را میشناختم از زمانی که زهرا و فاطمه کوچک بودند و مسجد میرفتیم. بچهها دو طرف من مینشستند ایشان خیلی خوششان میآمد، یک روز از من پرسید:
ـ این دو فرشتههای کوچولو خودشان دوست دارند، بیان مسجد یا شما اصرار میکنید؟
ـ نه حاج خانم، خودشان علاقه دارند و اگر نیارمشون گریه میکنند.❄️
آشنایی ما از همان دوران کودکی بچههامون، البته در حد مسجد شروع شد. تا اینکه دخترام بزرگ شدند. زهرا خانم ازدواج کرد. فاطمه هم دانشجو شد. یک روز مادر حسن آقا گفت:
ـ اجازه میدید، بیاییم خواستگاری فاطمه خانم برای پسرم.
ـ خواهش میکنم، دختر مالِ خودتونه؛ اما اجازه بدید با پدرش مطرح کنم، بعد به شما خبر بدم.
وقتی ماجرا را به همسرم گفتم، گفت:
ـ چند جلسه باید با خود آقا پسرشان صحبت کنم. اگر صلاح دیدم تشریف بیارن.❄️
🌷#شهید_مدافع_حرم_حسن_غفاری
✍هاجرپورواجد
@ayatollah_haqshenas
.•:🌷.✨
امام صادق فرمود:
هرجا بهشتی روی زمین دیدید برید تفرّج کنید
گفتند آقا مگه روی زمین بهشت هست!!؟
فرمود :
هـرجـا نـام حسیـن مـا هسـت همـانجـا بهشـت اسـت
✨#اقامه_عزا
✨#شرکت_در_روضه
✨#پای_کار_حسین_ایستادهایم
@ayatollah_haqshenas
این عکس چند معنای اصلی دارد :👆
✅ ۱.عزاداری برای سیدالشهدا تعطیلی ندارد..
✅ ۲.امام مسلمین عزاداری برای اباعبدالله را وظیفه خود می داند ..
✅ ۳.سلامت مردم با توجه به سخنان کارشناسان پزشکی قابل چشم پوشی نیست ..
✅ ۴.امام مسلمین برای دستوری که می دهد خود عمل می کند..
#مکروبه
#کرونا
@ayatollah_haqshenas
Shab02Moharram1397[04].mp3
11.45M
خیمه زده خورشید میان اهل زمین
#میثممطیعی
شبدوممحرم
@ayatollah_haqshenas