eitaa logo
طب الرضا
785 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 🌹شهید مصطفی ردانی پور برای 🎊🎉عروسی اش علاوه بر میهمانان ، یک ✉️کارت دعوت نیز برای می نویسد و به ضریح حضرت معصومه سلام الله علیها می اندازد ، شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب می بیند که به 🎊🎉عروسی اش آمده ، شهید ردانی پور به ایشان می گوید:  خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می خواستم احترام کنم. حضرت زهرا سلام الله علیها پاسخ می دهند: «مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟»   شهید مصطفی ردانی پور دیگر تا صبح نخوابید نماز می خواند ، 🙏دعا می کرد، 😭گریه می کرد. میگفت من 🌷شهید می شوم.  دوستش گفته بود این همه گریه و زاری میکنی، می گی می خوام بشم دیگه زن گرفتنت چیه ؟ جواب داد : «خانمم سیده. می خوام اون دنیا به حضرت زهرا (س) محرم باشم . شاید به صورتم نگاه کنه !»🌺🌺 @ayatollah_haqshenas
تازه سه روز از اش گذشته بود که دست زنش را گذاشت توی دست مادر، سرش را انداخت پایین و گفت دلم می خواهد دختر خوبی برای مادرم باشی، بعد هم آرام و بی صدا رفت منطقه. وی که بارها در نبرد مجروح شده بود و اغلب تا سرحد شهادت نیز پیش رفته بود، در حقیقت شهید زنده‌ای بود که همواره به دنبال شهادت، تلاش می‌کرد. قبل از عملیات به برادرش گفت: می خواهم جایی بمانم که نه دست شما به من برسد، نه دست دشمنان! آن شب بدون عمامه، بدون سمت، مثل یک بسیجی، اول ستون راهی عملیات شد. بعد از مدتی نیروها از هر طرف محاصره شدند. مصطفی زیر لب قرآن می‌خواند و دشمن بالای تپه را بسته بود به رگبار. دستور عقب نشینی صادر می شود اما او همچنان می کند تا اینکه گلوله ای از پشت سر به جمجمه اش اصابت می کند. آن شب همه گریه می کردند. بچه ها یاد شب هایی افتاده بودند که مصطفی برایشان می‌خواند. هرکسی گوشه ای را گیر آورده بود، برایش زیارت عاشورا یا دعای توسل می‌خواند. هق‌هق گریه می‌کرد. فردا بچه ها را فرستاد بروند جنازه ها را بیاورند. دفعه انزده شهید آوردند، نبود. فردا صبح بیست و پنچ شهید دیگر آوردند، باز هم نبود. منطقه دست عراقی ها بود. چند بار دیگر هم عملیات شد اما از او خبری نشد. جنگ هم که تمام شد، دوستانش رفتند و دنبالش توی همان شیار همه جا را گشتند اما نبود! سه نفر همراهش را پیدا کردند اما از خودش خبری نشد. مصطفی همان طور که گفته بود برنگشت که نگشت. یادش با صلوات🌷  ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ @ayatollah_haqshenas
🌹کلام عالم ربانی ، در مجلسی که بعد از شهادت🌷 احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: “این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند. 🕊🕊🕊 رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟! " در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟" ترکش خمپاره درست از پهلوی چپ وارد و به قلب او اصابت کرد.کمکش کردم تا بلند شود به سختی روی پای خود ایستاد به اطراف نگاه کرد و رو به سمت کربلا قرار گرفت دستش را با ادب به سینه نهاد و گفت : السلام علیک یا اباعبدالله ... یکباره گردنش کج شد  به زمین افتاد ... احمد علی موقع خاکسپاری با اینکه 6 روز از شهادتش می گذشت ولی دستش هنوز به نشانه ادب بر سینه اش قرار داشت..."   🌷 @ayatollah_haqshenas
طب الرضا
🚩بوی ماه اسفند که می‌آید یاد بچه‌های بدر و خیبر ، دل را به سمت طلائیه و جزیره مجنون می‌کشاند. از بین
❂○° °○❂ 🔺رسیدن به سعادت جز این نخواهد بود که باید رنج‌ها کشید گذشت‌ها کرد براستی اگر ما امید به عفو و رحمت الهی نداشته باشیم چه کنیم، آیا می‌توانیم خجل و سرافکنده در پیشگاهش حضور یابیم و بگوئیم که ما از بندگان توئیم . آیا می‌توانیم بر گناهانی که در این دنیا مرتکب شده‌ایم سرپوش گذاریم و یاری خواهیم که در آنجا نیز باز ستارالعیوب باشد…. 🔺ای عزیزان دست از اسلام برندارید و به آن وابسته‌تر گردید. از آنچه که شما را به راهی جز راه حق سوق می‌دهد دوری نمایید. راه تقواپیشگان را پیشه کنید و از آنچه که خدا روزی شما کرده، صدقه دهید. انفاق و احسان کنید. 🔺تو ای شریک زندگی و غم و شادیم ، مبادا پس از مرگم غمناک باشی و دلسرد گردی. بدان که خدا با توست رنج‌ها و مشکلاتی که در راه او متحمل می‌شوی در عدالتگاهش بی‌حساب نخواهد ماند. در هر سال پیشه کنید تقوی را، تقوی را، تقوی را. 📎فرماندهٔ گردان مالک‌اشتر لشگر۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ولادت : ۱۳۳۶/۱۲/۱۲ فیروزکوه ، تهران شهادت : ۱۳۶۲/۱۲/۴ جزیرهٔ مجنون ، عملیات خیبر @ayatollah_haqshenas
📎حاج قاسم ، اسم تیپ ما را امام حسین(ع)  گذاشت 🌹🌹 بهش گفتم : این بار، عملیات سراسری است ؛ برگشتی هم در کار نیست. لشکر ثارالله هم سه تا تیپ تشکیل داده؛ یکی تیپ امام صادق(ع)، یکی تیپ امام سجاد(ع)، یکی هم تیپ امام حسین(ع)، حاج قاسم سلیمانی، اسم تیپ ما را گذاشته تیپ امام حسین(ع) حالا تو دوست داری اسم تیپ ما چه باشد؟ هر کدام را که خودت دوست داری.» حاج یونس گفت: « ، اسم تیپ ما را تیپ امام حسین(ع) گذاشته، من هم می خواهم مثل امام حسین (ع) شهید بشوم. 🌷 ولادت : ۱۳۴۰ روستای زنگی‌آباد ، کرمان شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۲۵شلمچه ، عملیات کربلای ۵ @ayatollah_haqshenas
1.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸من حمید باکری هستم! 🎥 از معدود فیلم‌های موجود از شهید حمید باکری، جانشین لشکر ۳۱ عاشورا- آذربایجان-تبریز🌹 🗓 6 اسفند 1362 🕊 💔 @ayatollah_haqshenas
🔸بخشی از وصیت نامه شهید احمد مشلب : «خدا توراکمک کند ای امام زمان! ماانتظار او را نمی کشیم؛ او انتظار ما را می کشد و وقتی خودمان را درست کنیم واصلاح کنیم بعد ساعاتی ظهور می کند.»💔 @ayatollah_haqshenas
🌷🌹🌷🌹🌷 💠اهمیت زیادی به محاسبه و مراقبه می داد و می گفت‌که مادرم به من یاد داده خودم را قبل روز حساب، محاسبه کنم. در رابطه با اعمال خودش اهل حساب دقیق بود و در رابطه با اعمال دیگران می گفت: به عیب های دیگران نگاه نکن، به کارهای مثبت ان ها نگاه کن. 💠احمد این حدیث امام علی علیه السلام را همیشه برای من می خواند: “برای دنیای خودت چنان عمل کن که گویا تا ابد در دنیا زندگی می کنی و برای آخرت خودت چنان عمل کن که گویا همین فردا می میری.” ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ولادت : ۱۹۹۵/۸/۳۱ نبطیه ، لبنان (۱۳۷۴/۶/۹) شهادت : ۲۰۱۶/۲/۲۹ ادلب ، سوریه ( ۱۳۹۴/۱۲/۱۰) @ayatollah_haqshenas
4.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 سَر جُدا🌹🌹 🔴 راز داستان تولد در كربلا و امانت سلام الله علیها به مادر شهید... 🎤 حاج حسین یکتا @ayatollah_haqshenas
🌹یاد شهید بی سرحاج همت بخیر ... جز هوای عاشقی در سر نداشت نخل سبزی بود امّا « سَر » نداشت ! ✒️ از پشت تلفن می‌گفت اهلا و سهلا. تا از عملیات برمی‌گشت می‌رفت وضو می‌گرفت می‌ایستاد به نماز. پنج، شش ماه از ازدواجمان گذشته بود که رفتم به شوخی بش گفتم همه وقتت را نگذار برای خدا یه کم هم به من برس. برگشت نگاه خاصی کرد گفت: میدانی این نمازی که میخوانم برای چیه؟گفتم : نه. گفت: هربار که برمی‌گردم میبینم این‌جایی، هنوز این‌جایی، فکر می‌کنم دو رکعت نماز شکر به من واجب می‌شود. آمدن‌هاش خیلی کوتاه بود گاهی حتی به دقیقه می‌رسید. می‌گفت ببخش که نیستم، که کم هستم پیش‌تان. می‌گفتم توی همین چند دقیقه آن‌قدر محبت می‌کنی که اگر تا یک ماه هم نباشی احساس کمبود نمی‌کنم. می‌گفت راست میگویی، ژیلا؟می‌گفتم، ولله. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 @ayatollah_haqshenas
دنیا مشتش را باز کرد... تو بودی.. و من .. خدا تو را برد و زمان مرا... ای ... ما را دریاب🙏 @ayatollah_haqshenas