eitaa logo
طب الرضا
846 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
75 فایل
مباحث آموزشی #رایگان حجامت ، ماساژ و مزاج شناسی انجام انواع حجامت تخصصی فصد زالو درمانی ماساژ درمانی #شهر_قدس ادمین کانال(مشاوره) : @Khademoreza888
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹توی همان ۴۵ روز زندگی مشترک مان راجع به خیلی چیزها حرف زدیم. وقتی نظرش را در مورد مجالس عروسی پرسیدم، گفت:«چه من این جا بودم و چه مأموریت، دوست ندارم پا توی مجلسی بذاری که براشون محرم و نامحرم مهم نیست یا ساز و آواز دارن. می خواد مجلس خودی باشه یا غریبه، فرقی نمی کنه!». 🔸همه حرفش هم با من نبود ؛ توی دورهمی های فامیلی که قوم و خویش جمع می شدند و حرف از جشن و عروسی می شد خطش را معلوم می کرد. می گفت:«حساب فامیلی و خواهر برادری به جای خود، حرمت مسلمونی و خونواده مذهبی بودن هم به جای خود. اگه قراره تو مجلس تون بزن وبکوب باشه، بهترین دور ما رو خط بکشید روی اومدن مون حساب نکنید. بعدش هم ناراحت و دلخور نشید که چرا اسماعیل و خانومش نیومدن!» ✍به روایت همسربزرگوارشهید 📎جانشین گردان‌امام‌حسین تیپ ۲۱حضرت‌قائم(عج) 🌷 ولادت : ۱۳۴۳/۷/۱۰ گرمسار ، سمنان شهادت : ۱۳۶۵/۱۲/۲۵ ماووت عراق ، عملیات بیت‌المقدس۳ @ayatollah_haqshenas
🌹رفتن به سوریه... نمی توانم در کنار همسر و فرزندانم باشم در حالی که در مقابل چشم کودکان 🇸🇾سوریه و عراق، والدینشان سربریده می‌شوند؛ آموخته‌های من از اسلام🕌 و تحصیل دروس حوزوی📚 چنین اجازه‌ای به من نمی‌دهد.🌷🌷🕊 🌷🕊 ولادت : ۱۳۶۴/۳/۲۶ کچور ، مازندران 🌹شهادت : ۱۳۹۴/۱/۳۱ درعا ، 🇸🇾سوریه @ayatollah_haqshenas
ایام ماه مبارک بود. در کشاکش نبرد با تروریست‌های تکفیری👹 در سوریه در شرایط آب و هوایی بسیار سختی که هوا، کار را بسیار سخت می‌کند و از لحاظ شرعی افطار♨️ جایز می‌شود، بود. یکی از همرزمانش👥 به او گفت که بیشتر ما تصمیم گرفتیم کنیم و تو؟! جواب داد افطار نخواهم کرد❌. بعد از پایان هنگامی که همه نشستند، دوستان شهیدش را به یاد آورد 💬و لبخند غریبی زد. از او پرسید: «راز این لبخندت ☺️چیست؟» «مهدی» پاسخ داد که من نفر بعدی هستم که خواهم شد. دوستش به شوخی😉 از او پرسید: «نظرت درباره در امشب یعنی شب نوزدهم ماه رمضان چیست؟» جواب داد: « نه...‼️ می‌خواهم در شب بیست و سوم باشد.» مهدی در شب23 ماه رمضان در نبرد رودررو با تروریست‌های تکفیری👿 و دشمنان قسم خورده‌ راه و نهضتِ ، با لبان تشنه و لحظاتی مانده به افطار به درجه رفیع نائل آمد. 🌹 @ayatollah_haqshenas
💞 عاشقانه های شهدا💞 📸دست نوشته شهید «مدافع حرم» برای همسرش در روز اعزام... 🌷 @ayatollah_haqshenas
💠در جزیره خالی از سکنه مینو گشت می زدیم . اهالی خانه هایشان را رها کرده و به جاهای امنی پناه برده بودند . 💠درِ نیمه باز خانه ای توجه ما را جلب کرد. داخل خانه شدیم . در گوشه ای از حیاط مرغی را دیدیم که روی تخم هایش نشسته و با دیدن ما وحشت زده شد . شروع به سر و صدا کرد. 💠جلوتر رفتیم ، تعداد زیادی تخم مرغ دیدیم . به محمد علی گفتم : « بیا اینها را با خودمان ببریم ، بچه ها خوشحال می شوند». 💠محمد علی با ناراحتی گفت : « هرگز این کار را نمی کنیم . اینها که مال ما نیست ، حرام است ! » به هرحال قرار شد دست به چیزی نزنیم تا پس فردا از امام جمعه بپرسیم . 💠روز جمعه بعد از نماز جمعه پرسیدیم : حاج آقا ما می توانیم این مدتی که اینجا هستیم از چیزهایی که توی خانه ها رها شده استفاده کنیم ؟ حاج آقا فرمود: بله ، چون میوه و خوراکی هایی که رها شده اند، خیلی زود فاسد می شوند و معلوم نیست که صاحبشان کی بر می گردد . اشکال ندارد.استفاده کنید . 💠با کنایه به محمد علی گفتیم : « حاج آقا می بینیم که نظرتان درست بود ! راست گفتی ، نباید استفاده می کردیم !!» . 💠گفت : از همان اول می دانستم که ایرادی ندارد. ولی دلم نمی آمد دست بزنم و هرگز هم از هیچ یک از اموال این مردم استفاده نمی کنم ؛ اما باهات می آیم ، هرچه خواستی برای خودت و بچه ها بردار. محمد علی تا لحظه شهادتش هرگز به میوه ها و خوراکی های آنجا لب نزد.. ✍به روایت همرزم شهید 🌷 ولادت : ۱۳۲۸/۹/۲۰ دلفان ، لرستان شهادت : ۱۳۶۰/۳/۲۵ جزیرهٔ مینو @ayatollah_haqshenas
🌹 ☘نوجوان که بود کلاس زبان میرفت ، هم از بقیه بچه ها قویتر بود و هم شاکرد اول مدرسه... دم درب خانه تابلویی زده بود و روش ندشته بود : کلاس تقویتی درس زبان در مسجد امام علی (ع)... ساعت دو تا چهار ، هزینهٔ هرساعت ۱۰ تا صلوات ؛ قبولی با خـــــدا .... علی بابرگزاری این کلاسها خیلی از بچه های محل رو جذب مسجد کرد... 📎جای خالیتان به این راحتیها پرنخواهدشد 🌹🕊 فرمانده قرارگاه فوق سری نصرت @ayatollah_haqshenas
🔹آخرین ڪلام قبل از لحظه شهادت🌹🌹🕊 دوستان می آید!🌸🌸 دکتر بهشتی پشت تریبون🎙 قرار گرفت و در بخشی از سخنان خود گفت: «ما اجازه نمی دهیم که استعمارگران برای ما چهره سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند.تلاش می کنیم که کسانی که متعهد به مکتب هستند انتخاب شوند.ما باید کاری کنیم که رئیس جمهور آینده ی ما مهره ی آمریکا نباشد» وقتی سخن به اینجا رسید ناگهان شهید بهشتی گفت: « 》🌸 که ناگهان صدای انفجار💣 و ریختن آوار،فضای جلسه را به هم ریخت و... 💥 📚منبع : خاطرات حجه الاسلام فردوسی پور مرکز اسناد انقلاب اسلامی @ayatollah_haqshenas
🔰اگه بخوایم پنج نفر رو تو انقلاب اسلامی الگوی جوان حزب اللهی بدونیم. یکی از اونا بدون شک شهید دیالمه است. 🔰عمرش کوتاه بود، عمقش زیاد. هم مبــارزه کرد، هم مناظره. هم با شاه هم با گروهک ها. هم کف خیابون، هم پشت تریبون. 🔰دیالمه یک بچه حزب اللهی تمام عیار در انتظارات امام و آقا بود. یعنی متخلق به اخلاق و تقوا، متنعم به آگاهی و بصیرت و متشخص به روحیه انقلابی... 🔰خیلی قشنگ لباس می پوشید؛ فوق العاده تمیز و مرتب. کت و شلوارش ساده، تمیز واتو کشیده بود. کفش هایشواکس خورده. محاسنش مرتب و زیبا و همیشه شانه زده. خودش همیشه معطر... 🔰دیالمه روی احساس بچه ها کار نمی کرد روی عقل و خرد آن ها کار می کرد. به همین خاطر آن ها آگاهانه راهشان را انتخاب می کردند و چون می دانستند چه کار دارند می کنند، محکم می ایستادند. 🌷 ولادت : ۱۳۳۳/۲/۴ تهران 🌹شهادت : ۱۳۶۰/۴/۷ تهران ، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی @ayatollah_haqshenas
۱۴ تیر سالروز شهادت سردار رشید اسلام شهید سعید عالیانی گرامی باد 🌷🌷🌷 شهید عالیانی به نماز اول وقت خیلی اهمیت می دادند و همیشه می گفتند همه چیز از نماز شروع می شود خودشان هم در حال نماز به شهادت رسیدند 😭😭😭 خاطره ای از همسر شهید عالیانی : «همسرشان تعریف میکردند روزی با فرزندان مان زهرا و زینب به بیرون رفتیم. ایشان یکی از بچه هارا روی دوش و دیگری را بغل گرفتند و به من که ساکی در دست داشتم گفتند ساکتان را به من بدهید من گفتم آقا سعید مردم من را ببینند می خندند گفتن این حفظ چادر شمابیشتر ارزشمند هست. پس سعی کنید حجاب تان رو حفظ کنید.» شادی روح شهدا مخصوصا شهید عالیانی صلوات 🌹🌹🌹 @ayatollah_haqshenas
💠روزهای آخر مهدی با روزهای دیگرش تفاوت بسیار داشت یکبار من را صدا کرد و گفت مادر یک سوال می پرسم صادقانه جواب بده. پرسید اگر زمان امام حسین(ع) بود و من می خواستم بروم شما چه می گفتید گفتم یقینا صدتای تو فدای امام حسین(ع). 💠گفت مادر الان هم آن زمان است و هیچ فرقی نمی کند اگر ما نرویم گویی دوباره دست حرامی ها به حضرت زینب(س) رسیده است و او را به اسارت برده اند اگر امروز نرویم بر خلاف دستور رسول خدا(ص) عمل کردیم که فرمودند اگر صدای مظلومی را آن سوی عالم شنیدی و نروی کافری. با این حرف ها اجازه رفتنش را از ته دل دادم. 💠قبل از رفتن از پدر و مادر تنها یک چیز می خواست و آن اینکه بعد از خبر شهادتش آبرو داری کنند و نگویند ای کاش ... به پدر مادر گفت که با اختیار خود می رود و هیچ اجباری در رفتن نیست. 💠از مال دنیـــا چیزی نداشت جز یک موتور که آن را در ایام فاطمیه از وی دزدند. وی وقتی خبر دزدیده شدن موتورش را به مادر داد گفت" درویش بودیم و درویش تر شدیم"... 💠مهدی در ۳۱ سالگی و یک روز مانده به ماه مبارک کوله بار به سمت سوریه می بندد اما هنوز نام کسی به نام همسر در شناسنامه اش نقش نبسته بود. ما برای وی دخترشهیدی را پیدا کرده بودیم که از هر لحاظ مناسب بود اما مهدی می گفت "نه دست بردارید. آن بنده خدا چه گناهی کرده که هم فرزند شهید و هم همسرشهید باشد" ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 @ayatollah_haqshenas
🕊🌹پيچک یاد تـــو باز امشـــب پیچید به پای دل مـن .. .... 🌷 بربالین 🌷 🌹 ولادت : ۱۳۳۷/۶/۲۷ تهران شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳ حاج عمران ، عملیات والفجر۲ @ayatollah_haqshenas
🔷 سخن علامه مصباح در مورد 🌷شهید حجت الاسلام ردانی پور: 🔆 اين شهيد در کنار صداقت و ساده‌زيستي مثال زدني خود، ارادت ويژه‌اي به ❤️حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها داشتند، به طوري که آخرين بار که از جبهه به شهرشان آمدند، مقداري پول قرض کرده و به آرزوي محرميت با❤️ حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها با دختري سيده ازدواج کردند و پس از چند روز نيز به شهادت رسيدند. 🔹 شهيد رداني‌پور مرغي بهشتي بود که در اين عالم بيگانه بود، با چيزي انس نمي‌گرفت، او از کساني بود که ره صد ساله را يک شبه طي کردند. @ayatollah_haqshenas
**❤ *شهید محسن حججی در سال ۱۳۷۰ در شهر نجف‌آباد اصفهان به دنیا آمد و از جمله رزمندگان دلاور مدافع حرم بود که در خاک سوریه به شهادت رسید.*😔 *محسن حججی از جهادگران و اعضای فعال مؤسسه شهید احمد کاظمی بود که در عملیاتی مستشاری نزدیک مرز سوریه با عراق به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد و پس از دو رو به‌دست تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید.* *شهيد حججي دهمین عضو از لشکر زرهی ۸ نجف اشرف است که طی جنگ در خاک سوریه به شهادت رسيده‌اند*♥️ *این جهادگر فرهنگی از فعالان ترویج و تبلیغ کتاب بود و اقدامات جهادی را در اردوهای سازندگی برای خدمت به مناطق محروم انجام داده و از خادمین راهیان نور در مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس بود.💚* *شهید محسن حججی در سال 1391 ازدواج کرد، ثمر ازدواج وی پسری به‌نام علی است. وي روز دوشنبه 16 مرداد 1396 به اسارت دشمن درآمد و در روز چهارشنبه 18 مرداد 1396 در سوریه به درجه رفیع نائل شد😔* 🌹🕊 @ayatollah_haqshenas
شهید مدافع حرم مرتضی عطایی(ابوعلی) در لباس خادمی حرم مطهر رضوی ... 🌹بخشی از وصیتنامه شهید عطایی: برای فرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسیار دعا کنید که فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان (عج) میباشد... ❤️ شادی روح پرفتوح شهید عطایی @ayatollah_haqshenas
❂○° °○❂ سلام بر پدر و مادر دلسوز و مهربانم و برادران و خواهران.این نامه به منزله وصیت نامه من است و تا آنجا که می توانید به آن جامه عمل بپوشانید.تا آنجا که می توانید برایم گریه نکنید،تا روحیه ای باشد برای مردم حزب الله و مشتی زده باشید بردهان شرق و غرب انشاالله.امیدوارم آنطور مرا تربیت کرده باشید که بتوانم این راه را که راه انبیا و اولیا و ائمه اطهار (ع)است را تا آخر طی نمایم و با شهادت هم به پایان آن برسم و هم رنج هائی را که برای بزرگ کردن و تربیت نمودن من متحمل شده اید،جبران کرده باشم. 🌷 @ayatollah_haqshenas
طب الرضا
🌹🕊حبیب حرم سردار شهید حاج حسین همدانی
✒️ من رفتم خدمت آقا (رهبر معظم انقلاب) برای مجوز کاری که ایشان (شهید حسین همدانی) می‌خواست انجام بدهد، برای این رفته بودم مجوز بگیرم، چون آن وقت ما هنوز مجوز اینکه پاسدار داخل میدان ببریم نداشتیم. ما می‌خواستیم که پاسدار ببریم برای اینکه فوعه و کفریا را بتوانیم آزاد بکنیم؛ لذا آمدیم مجوز برای این کار را بگیریم. شهید همدانی هم چون فرمانده‌ی قرارگاه سیدالشهدا امام حسین (صلوت الله علیه) بود او هم در این کار متولی شد. او وقتی شنید که پاسدارها می‌آیند و پاسدارها باید بیایند و همه‌ی این حرف‌ها، اصلاً _چون خودش سال‌ها اینجا بود_ یک شوقی پیدا کرد. یعنی کلاً هوایی شد و گفت من اصلاً نمی‌مانم و به سمت آنجا آمد. آخرین لحظه‌ای که من شهید همدانی را دیدم، تقریباً چند ساعت قبل از شهادتش بود. یک حالت جوانی‌ای در او دیدم. من در آن لحظه‌ی آخر که شهید همدانی را دیدم، یک لحظه تکان خوردم. بعداً فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است. اینکه می‌گویم در یک شکل جوانی او را دیدم، چون آن حالت خاص را در او ندیده بودم، آن سکوت خاص را، خیلی بشاش و خندان بود؛ خیلی. آنجا با خنده به من گفت «بیا باهم یک عکسی بگیریم، شاید این آخرین عکس من و تو باشد.» او خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند و بخواهد مثلاً عکسی بگیرد؛ چه خودش، چه با کسی. وقتی این حرف را زد من تکان خوردم. خواستم بگویم شما نروید، چون از همان جایی که او می‌خواست برود، من داشتم برمی‌گشتم؛ ولی یک حسی به من گفت، چیزی نیست خبری نیست، لذا چیزی به او نگفتم. وقتی که این حالت را در شهید همدانی دیدم، این شعر در ذهنم آمد: چون رهد از دست خود دستی زند/ چون جهد از نفس خود رقصی کند. من این دست رقص را، این حالت پرواز را، این حالت اشتیاق را، این حالت عروج را در او دیدم. ✍ به روایت سپهبد شهید سلیمانی 📎بنیانگذار سپاه کردستان و همدان ، فرماندهٔ لشگر۳۲انصارالحسین، ۱۶قدس،قرارگاه نجف اشرف 🌷 ولادت : ۱۳۲۹/۹/۲۴ آبادان شهادت : ۱۳۹۴/۷/۱۶ حلب @ayatollah_haqshenas
🌷 توصیه های شهید حاج حمید مختار بند به دوستانش: 🌿 ولایت مانند ستونی است که همیشه و در همه بحرانها و مسائل پیش رو باید به او اقتدا کنیم و اگر در اقتدا به ولایت شک کردیم، همان کاری را انجام داده ایم که دشمن می خواهد و ایجاد شک و شبهه یعنی برانداختن تیرک خیمه جمهوری اسلامی. 🌿 شهید حاج حمید مختاربند در سال ۱۳۳۵ در شهرستان شوشتر متولد و نیز روز دوشنبه 20 مهرماه سال 1394 همزمان با چهارم محرم الحرام 1437 در سوریه به شهادت رسید. روحش شاد. @ayatollah_haqshenas
🌹🕊پای کلام شهید... دیروز از هرچه بود گذشتیم- امروز از هرچه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو می‌دهد. آنجا بر درب اتاقمان می‌نوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست؛ الان می‌نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید. الهی نصیرمان باش تا بصیرگردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم. ولادت : ۱۳۲۸/۱۲/۱۴ نیشابور شهادت : ۱۳۸۸/۷/۲۶ منطقهٔ پیشین سیستان و بلوچستان 🌷 @ayatollah_haqshenas
طب الرضا
🌹🕊 🔰خودش را واسطه می‌دید. واسطه‌ای که باید کارش را کند، سختی‌ها را تحمل کند و بداند که نتیجه دست خداست. 🔰سختی‌های زیادی را تحمل می‌کرد. ما یک ماشین پاترول سفید 🚐داشتیم و هر کس که این ماشین را می‌دید به ما خرده می‌گرفت که الان زمان پاترول نیست، بنزین زیاد مصرف می کند، خرج دارد و کلی مشکلات دیگر. 🔰وقتی این حرف‌ها را شنید گفت: این پاترول توانسته چند نفر را که در جاده مانده بودند نجات دهد. گفت : ماشینی در جوی آب افتاده بود و او با این پاترول آن را بیرون کشیده است. ماشین یکی از همسایه‌هایمان در مسیر شمال خراب شده بود. مصطفی با همین پاترول این ماشین را حدود ۹۰ کیلومتر بکسل کرد تا بجای مطمئنی برسند. 🔰وقتی گفتم که چرا هنوز از این ماشین استفاده می‌کنی؟ گفت : که می‌خواهد با این ماشین به بقیه کمک کند. گفت: خدا این را به ما داده تا بتوانیم برای کمک به دیگران استفاده کنیم.🌷🌷 🔰همیشه به من می‌گفت که او را از زیر قرآن رد کنم. تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر قرآن رد کنم. ☘☘ 🔰وقتی تربت امام حسین(علیه السلام)❤️ را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی مصطفی که داخل قبر بود دادم. گفتم که این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارند و بردارند. 🌸🌸 🔰به محض اینکه قرآن📖 را روی صورت مصطفی گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم مصطفی بسته شد. همانجا گفتم: «می‌خواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که شهدا زنده هستند؟ ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ✍هرکس در ما را یاد کند ما هم او را نزد أباعبدا... یاد میکنیم (شهید مهدی زین الدین) @ayatollah_haqshenas
🚨 روزی که طیب حاج رضایی مقابل سرهنگ 👮‍♂دربار شاه پهلوی👑 ایستاد ☘روایتی از خاطرات سید ابوالفضل کاظمی درباره طیب: 🔹آن روزهای قبل از اعدام طیب رو به 👮‍♂سرهنگ نصیری گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتی‌گری، با بچه های حضرت زهرا ❤️در نمی‌افتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی افتم.من هميشه به مراجع تقليد اعتقاد داشتم و احترام مي گذاشتم. قبلاً هم 📸عکس آيت الله بروجردي را مي گذاشتم و حالا هم عکس آيت الله خميني را مي گذارم و باز هم اگر باشم از عکس آنها استفاده مي کنم 🔺بعد از اعلام حکم، ما را به بندهامون منتقل کردند. نصف شب، مأمور شهربانی آمد و زد به در زندان⛓ و گفت: محمد باقری! حاج علی نوری! اعلاحضرت👑 با یک درجه تخفیف، عفو ملوکانه به شما داده. 🔹اینها را گفتند تا طیب تو بزنه و از ترس اعدام، حرفش رو پس بگیره و بگه آقای خمینی منو تحریک کرد؛ اما طیب که تو یک سلول دیگه زندانی بود، بلند گفت: این حرفها رو برای ننه‌ات بزن! یک بار گفتم، باز هم می‌گم، من با بچه حضرت زهرا در نمی افتم. 🔺فردا شب، صدایی از سلول طیب آمد. فهمیدم دارن می برندشان برای اعدام. وقتی می‌رفتن،طیب زد به میله سلول من و گفت: محمد آقا! اگه یک روز خمینی رو دیدی، سلام منو بهش برسون و بگو خیلی‌ها شما رو دیدند و خریدند ، ما ندیده شما رو خریدیم.🕊🌹 🌹 امام خمینی بعد از باخبر شدن شهادت گفت: طیب! تو عاقبت به خیر شدی.🌷🌷🌷🌷 🗓 امروز۱۱ آبان سالروز شهادت شهید طیب حاج رضایی توسط رژیم منحوس پهلوی @ayatollah_haqshenas
🌷🌷«شهادت خوب است و تقوا بهتر، تقوایی که در قلب باشد و در رفتار بروز پیدا کند…»  💠روح‌الله دلش پر می‌کشید برای کمک به دیگران. انگار خدا او را آفریده بود تا بی‌وقفه دلش برای دیگران بتپد. با آن روحیه مردم دوستی که از روح‌الله سراغ داشتم، رفتنش به سوریه و دفاع از حرم برایم عجیب نبود. من در همین کوچه و خیابان ازخودگذشتگی‌های روح‌الله را با چشم دیده بودم. یکبار در حال عبور از بزرگراه شهیدهمت برای رفتن به محل کارمان بودیم که خودرویی را دیدیم که با یک موتورسوار برخورد کرد. 💠روح‌الله ترمز کرد و دیدم که به طرف موتورسوار می‌دود. هیچ‌کس از ماشینش پیاده نشد. روح‌الله سر موتورسوار را بست و تا اورژانس نیامد، برنگشت.🕊🌹 ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 شهادت : ۱۳۹۴/۸/۱۳ دمشق @ayatollah_haqshenas
طب الرضا
🌺جوانی که لقب را گرفت ☘پیش از 🔫عملیات خیبر، با شهید زین الدین و چند تا از دوستان دیگر رفتیم برای بازدید از منطقه ای در فکه. موقع برگشتن به اهواز، از شوش که رد می شدیم، آقا مهدی گفت: «خوب، حالا به کدام🏫 میهمانخانه برویم؟!» گفتیم: «مهمانخانه ای هست بغل سپاه شوش که بچه ها خیلی تعریفش را می کنند.» رفتیم. وضو که گرفتیم، آقا مهدی گفت: «هر کس هر غذایی دوست داشت سفارش بدهد.» 🌷بچه ها هم هر چی دوست داشتند سفارش دادند. بعد رفتیم بالا، نماز جماعتی خواندیم و آمدیم نشستیم روی میز.آقا مهدی همین طوری روی سجاد نشسته بود، مشغول تعقیبات. بعضی از مردم و راننده ها هم در حال غذا خوردن و گپ زدن بودند. موی بدنمان سیخ شد. این مردم هم با ناباوری چشمهاشان متوجه بالکن بود که چه اتفاقی افتاده است! شاید کسانی که درک نمی کردند، توی دلشان می گفتند مردم چه بچه بازیهایی در می آورند! خدا شاهد است که من از ذهنم نمی رود آن اشکها و گریه ها و «الهی العفو» گفتن های عاشقانه آقا مهدی که دل آدم را می لرزاند.❤️ 🌹شهید زین الدین توی حال خودش داشت می آمد پایین. شبنم اشکها بر نورانیت چهره اش افزوده بود با تبسمی شیرین آمد نشیت کنارمان. در دلم گفتم: «خدایا! این چه ارتباطی است که وقتی برقرار شد، دیگر خانه و مسجد و مهمانخانه نمی شناسد!» 🍲غذا که رسید، منتظر بودم ببینم آقا مهدی چی سفارش داده است. خوب نگاه می کردم. یک بشقاب سوپ ساده🍜 جلویش گذاشتند. خیال کردم سوپ چاشنی پیش از غذای اصلی است! دیدم نه؛ نانها را خرد کرد، ریخت تویش، شروع کرد به خوردن.... از غذا خوری که زدیم بیرون، آقا مهدی گفت: «بچه ها طوری رانندگی کنید که بتوانم از آنجا تا اهواز را بخوابم.» بهترین فرصت استراحتش توی ماشین و در ماموریتهای طولانی بود!☺️ 📎فرمانده لشگر ۱۷ علی‌ابن ابیطالب 🌷 ولادت : ۱۳۳۸/۷/۱۸ تهران شهادت : ۱۳۶۳/۸/۲۷ سردشت @ayatollah_haqshenas
💠آرامگاه جعفر بن ابی طالب در کشور اردن 👆 🔹 ۶ جمادی الاول شهادت حضرت جعفر بن ابی طالب علیهما السلام 🔸جعفر بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب مشهور به جعفر طیار و ذوالجناحین، سومین فرزند ابوطالب، پسرعموی پیامبر اكرم (ص)، برادر بزرگ‌تر امام علی(ع) و از صحابی رسول خدا(ص). جعفر نزد پیامبر اکرم(ص) مقام و منزلت فراوانی داشت و رسول خدا(ص) او را به سرپرستی کاروان مسلمانان در مهاجرت به حبشه برگزید. پیامبر(ص) پس از بازگشت جعفر از حبشه به او نمازی آموخت که به نماز جعفر طیار مشهور است. جعفر در جنگ موته به شهادت رسید و مزار او هم‌اکنون در اردن است.🌷🌷 @ayatollah_haqshenas
🌷پس از پایـان جنگ ۳۳ روزه ... مادر حاج عماد مغنیه از او پرسیده بود که آیا این همه ویرانی را می توان درست ڪرد؟ حاج عماد در جواب گفته بود یک نفر قرار است بیاید که کار خودش را خوب بلد است. " شهیـد حسـن شــاطری " که در لبنان به نام "حسام خوشنویس" معروف شد و سالها بدون هیچ مرزی در میان اهل تسنن و تشیع آذربایجان ، ڪردستان و کشورهـای افغانستان و عـراق ، در زیـر باران خطرهـا ... جاده کشیده بود و مدرسه ساخته بود ، برای این کار انتخاب شده بود ... سید حسن نصرالله میان مردم رفت و گفت لبنان را از آن چیزی که بود زیباتر خواهیم ساخت "اجمل مما کانت ..." به تعبیر سردار بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی ؛ حسام خوشنویس یا همان سردار شاطری ما تنها لبنان را نساخت بلکه دلهای مردم لبنان و منطقه را از مسیحی و سنی و .. را فتح نمود و پیروزی دنیای اسلام را تکمیل نمود. حسن شاطری: ملقب به حسام خوش نویس شهادت: ۱۳۹۱/۱۱/۲۴ محل شهادت:جاده دمشق.بیروت.سوریه🕊🌹 @ayatollah_haqshenas
🔰 | 🔻 ‌۷مهر ماه سالروز شهادت فرمانده‌ی سپاه خرمشهر شهید محمد جهان آرا گرامی باد 🔅 او سال ۱۳۳۳ در خانواده تهی‌دست، ولی با ایمان در خرمشهر متولد شد. از ۱۵ سالگی به صف مبارزه بر ضد طاغوت پیوست و در سال ۱۳۴۹، به عضویت گروه حزب الله خرمشهر درآمد و تلاش وسیعی را در براندازی رژیم پهلوی آغاز کرد. 🌟 محمد جهان آرا از بزرگ مردانی بود که نقش بسیار مهمی در تشکیل سپاه پاسداران خرمشهر ایفا کرد و به فرماندهی سپاه خرمشهر منصوب گردید و در این سمت، بسیاری از توطئه هایی را که بر ضد نظام اسلامی طراحی می شد، خنثی کرد. فداکاری و از جان گذشتگی این سردار شهیدْ در جریان رزم خونین خرمشهر زبانزد همگان و نام او، تداعی کننده استقامت و پایداری در برابر تجاوز بعثیان بود* . 📍 و سرانجام پس از مجاهدت های فراوان در ۷مهرماه سال ۱۳۶۰ در حالی که سرداران و سربازان فاتح ارتش اسلام پس از رزمی بی امان با بعثیان متجاوز، با سرافرازی از جبهه نبرد حق علیه باطل بر می گشتند، هواپیمایی که این عزیزان را به تهران می آورد، درحوالی کهریزک دچار سانحه غم انگیزی گشته و سقوط کرد و ایشان به همراه سایر فرماندهان به فیض شهادت نائل گردید. @ayatollah_haqshenas