🌹دیدار علامه جعفری از شهید هادی 🌹
🌷داشتم از كنار خيابان آيت الله سعيدی رد می شدم یک ماشين لندور برايم بوق زد! برگشتم و ديدم كه يكی از رفقا پشت فرمان ماشين نشسته و گفت: ميای ملاقات آقا ابرام؟
گفتم: بله و پريدم بالا.
همينکه به عقب نگاه كردم، خيلی خجالت كشيدم. باادب سلام كردم. علامه محمد تقی جعفری پشت سرم نشسته بود.
وقتی به منزل ابراهيم رفتيم، بعد از تعارفات معمول، ابراهيم شروع به صحبت كرد و گفت: «استاد، ما توی جبهه به خيلی از مسائل يقين پيدا می كنيم.»
🌷بعد دستش را شبيه يک دايره كرد و گفت:
«اگر دنيا مثل اين كُره باشد، امام زمان(عج) مانند اين دست های من به دنيا احاطه دارد.
خداوند نيز بر تمام دنيا شاهد و ناظر است.»
علامه در سكوت، به اين تعابير عرفانی ابراهيم فكر میكرد. بعد هم ابراهيم، شروع به بيان خاطراتی از معجزات و امدادهای غيبی كرد.
📚کتاب سلام برابراهیم ۲/ روای علی کلیج
#ابراهیم_هادی
#قلم_های_شهیدپرور
@ayatollah_haqshenas
🌹کلام عالم ربانی #آیت_الله_حق_شناس، در مجلسی که بعد از شهادت🌷 احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند:
“این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.
🕊🕊🕊
رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!
" در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟"
#مشق_عشق
ترکش خمپاره درست از پهلوی چپ وارد و به قلب او اصابت کرد.کمکش کردم تا بلند شود به سختی روی پای خود ایستاد به اطراف نگاه کرد و رو به سمت کربلا قرار گرفت دستش را با ادب به سینه نهاد و گفت : السلام علیک یا اباعبدالله ... یکباره گردنش کج شد به زمین افتاد ...
احمد علی موقع خاکسپاری با اینکه 6 روز از شهادتش می گذشت ولی دستش هنوز به نشانه ادب بر سینه اش قرار داشت..."
#شاگردان_آیتالله_حقشناس
#عارفشهید_احمدعلی_نیّری🌷
#سالروز_شهادت
#سخن_بزرگان
#قلم_های_شهیدپرور
@ayatollah_haqshenas