eitaa logo
تبیان
92 دنبال‌کننده
24 عکس
2 ویدیو
56 فایل
تبیان وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ تبیین اصول مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام در آثار آیت الله مرتضی رضوی پایگاه نشر آثار آیت اللّه رضوی : http://binesheno.com این کانال، ارتباطی با سایت تبیان ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 انسان و علوم انسانی در صحیفه سجادیه بخش ۱ ۱- نام و عنوان این کتاب «انسان و علوم انسانی در صحیفۀ سجادیه» است. این بدان معنی نیست که (فقط) بخش هائی یا مواردی از صحیفۀ مقدسه دربارۀ انسان و علوم انسانی است. بلکه صحیفه از آغاز تا پایان تنها به انسان‌شناسی و دیگر رشته‌های علوم انسانی، منحصر است، و غیر از این علوم به هیچ مطلب دیگری نپرداخته است. گر چه امام سجاد علیه السلام در خارج از صحیفه به دیگر علوم نیز پرداخته است و حتی سخن از مادّه تاریک و انرژی تاریک، گفته است و… ۲- مطابق فهم خودم، هر دعا را بخش-بخش کرده و به شرح هر بخش پرداخته ام. در آغاز هر بخش محورهای آن را عنوان کرده ام و عنوان ها را ردیف کرده ام. تنها در برخی از آنها عنوان «انسان شناسی» را آورده ام. این بدین معنی نیست که بخش های دیگر ربطی به انسان‌شناسی ندارند؛ بخشی، یا جمله ای و حتی کلمه ای در صحیفه نیست مگر اینکه به محور انسان‌شناسی است. در مواردی که یک نکتۀ دقیق یا یک اصل بزرگ از دقایق و اصول انسان شناسی بوده، آن را فراز کرده ام. @tebyan314
📖 انسان و علوم انسانی در صحیفه سجادیه بخش ۲ ۳- مبنای اساسی و به اصطلاح خشت اول این کتاب، «تعدد روح» در وجود انسان است که انسان، حیوان نیست بلکه علاوه بر روح غریزه یک روح دیگر نیز دارد بنام «روح فطرت». نویسنده فکر می کند که همۀ قرآن و احادیث دربارۀ انسان به محور همین «تعدد روح» می چرخد. و این تعدد را با آیه ها و حدیث ها روشن کرده و آن را «کلید طلائی» حلّ مشکلات اساسی علوم انسانی می داند. ۴- با هر میزان که با علوم انسانی غربی آشنا باشید به همان میزان به اهمیت این کتاب توجه خواهید داشت. و نیز به همان میزان در سنجش و نقد این کتاب توانمند خواهید بود. @tebyan314
📖 انسان و علوم انسانی در صحیفه سجادیه بخش ۳ امام سجاد عليه السلام در این کتاب به نمایندگی از کل انسان و جهان بشریت، با خداوند به گفتگو می پردازد. به نمایندگی از انسان در هر جا و مکان و در هر برهه از تاریخ و زمان. راه و رسم دعا و مناجات با خدا را مشخص می کند، آئین و قواعد رابطۀ عقلانی با خدا را بر اساس «بَيْنَ الْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ»، معرّفی و تعلیم می کند. هم نکات و عوامل خطیر صیانت و حفاظت از «جان و روان» انسانی را تبیین می کند، و هم نکات و عوامل ریز و ظریف آن را. آفت ها و آسیب ها را یک به یک شماره می کند. حفظ ها و صون ها و چگونه حفظ کردن و صیانت کردن ها را بیان می کند. نسخه های درمان را نیز ارائه می دهد. و در عرصۀ اجتماعی، جامعه را دارای «شخصیت» می داند، جان و روان جامعه را نیز در پیش روی خود و انسان ها گذاشته؛ به شرح حفاظت و صیانت و شمارش آفات و آسیب های آن می پردازد. و همچنین نسخۀ درمان هر درد از دردهای جامعه را می نویسد. هر از گاهی هم به عرصۀ علوم تجربی سر می زند و از آفرینش جهان، کیهان شناسی، چگونگی آفرینش آدم و انسان، آفرینش روح و پیدایش حیات، خلقت عقل، چیستی فکر و اندیشه، چیستی زیبائی و چرائی زیباخواهی انسان، و… را در زیر تیغ تشریح علمی قرار می دهد. @tebyan314
📖 انسان و علوم انسانی در صحیفه سجادیه بخش ۴ آیا این دعاست یا علم؟-؟ هر دو؛ هم دعاست و هم علم. و اولین چیزی که این منشور به ما یاد می دهد این است که: دعا؛ دعای کامل آن است که مبتنی بر علم باشد. و به همین خاطر به ما یاد می دهد که بهترین دعا، «دعای حمدی» است، زیرا حمد آن «ستایش» است که انگیزانندۀ آن، تفکر در قدرت و عظمت خداوند است؛ اندیشه در خلق و چگونگی خلقت عموماً، و اندیشه در کیفیت و چگونگی تک تک مخلوقات. دعا یا دعای حمدی است یا دعای استغفاری است و یا نعمت خواهی است؛ نوع اول بهترین و علمی ترین، نوع دوم ادای وظیفۀ بزرگ و ادب و شرف انسان است، نوع سوم نیز محصول آن دو است. در عین حال، این طومار همایونِ دعا و علم، در بستر منطق قرآن و اهل بیت علیهم السلام جاری است؛ به حدّی «امّی» و «مردمی» و فارغ از «جرّاحی» است که هر کسی در هر سطحی از معلومات می تواند با آن همزبان، و با آواز امام هم‌آواز شود، و با تناسب فهم خود از این دریای علوم بهره‌مند، و از این گفتمان صمیمانه با خداوند منتفع گردد. @tebyan314
اولین اصل در توحید و خداشناسی الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَه حمد خدای را است که «اوّل» است بدون این که پیش از او اوّلی باشد. و او آخر است بدون آن که آخری بعد از او باشد. لغت: اوّل این واژه سه کاربرد دارد: الف: چیزی که در ردیف و صف زمانی در آغاز قرار داشته باشد. و یا در ردیف و صف مکانی در آغاز باشد. ب: اول، یعنی آغاز یک شیئ نسبت به مراحل بعدی خودش. ج: در این کاربرد سوم، اوّل یعنی فقط و محضِ «پیش»، «قبل» که صرفاً یک «مفهوم ذهنی» می شود با صرفنظر از مراحل خود یک شیئ و با صرفنظر از ردیف و صف اشیاء متعدد در زمان یا در مکان. در این دعا مراد امام عليه السلام اول و آخر زمانی نیست، زیرا خود زمان مخلوق و پدیده است. می گوید: خدا اول و آخر است. همان طور که قرآن می گوید: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِر». غیر از خداوند «هیچ چیزی مجرد از زمان و مکان نیست» و همگی مکانمند و زمانمند هستند، حتی ملائکه، روح، عقل، هوش، فکر و اندیشه، مهر و محبت و هر چیز دیگر. پس: هر چیزی (غیر از خداوند) محکوم به اول داشتن و آخر داشتن به دو کاربرد و دو معنی مذکور، است. یعنی در این جهان- اعم از هفت آسمان، کهکشان ها، منظومه ها، کرات و همۀ عالَم ماده و انرژی، روح، ملائکه و… همگی اول و آخر ردیفی و صفی دارند، هم وجود خودشان اول و آخر دارد، و هم نسبت به همدیگر اول و آخر دارند. اما: اول و آخر با معنی و کاربرد سوم، فقط خداوند است؛ وقتی که به او اول یا آخر گفته می شود نه ردیف اشیاء در مکان یا زمان در نظر است و نه مراحل «بودِ» خود او. زیرا او متغیر نیست تا دارای مراحل باشد و مرحله ای از وجودش اول و مرحلۀ دیگر آخر باشد. جهان، اول نیست؛ زیرا قبل از او خداوند ازلی بود. و جهان، آخر نیست زیرا خداوند ابدی است. و خداوند انتها، ندارد تا جهان یا (هر چیز دیگر) بعد از او باشد. اول، آخر، پایان، شروع، انتها، همگی از خواص ماده و انرژی هستند. و غیر از خداوند هیچ چیزی فارغ از ماده یا انرژی نیستند، زیرا همگی «متحرک، متغیر» و زمانمند ومکانمند هستند و هر چیز زمانمند و مکانمند یا ماده است و یا انرژی، حتی روح و ملائکه. وچیزی به نام «مجرّدات» که در اصطلاح ارسطوئیان آمده، برای توجیه «صدور» است که آنان مخلوق اولیه را «صادر شده از وجود خدا» می دانند که نادرستی اصل صدور، در ادامه از بیان امام عليه السلام و نیز با ادلّة عقلی خواهد آمد. @tebyan314
بداء این اصل که «خداوند هر چه را بخواهد تغییر می دهد و هر چه را بخواهد ثابت می دارد» یعنی اصل «محو و اثبات»، در مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام «بداء» نامیده می شود. خدای ارسطوئیان «موجَب» است؛ از هر تصمیم و اراده عاجز است؛ نمی تواند در برنامه و کار خود تغییری ایجاد کند. مانند خورشید است که نور و گرما می دهد و نمی تواند ندهد، کار می کند و انرژی می دهد امّا هیچ اراده ای ندارد و از هر تصمیمی ناتوان است. حتی کار او بر خود او مسلط است همان طور که سوختن بر هیزم سوزان مسلط است. و به قول «رنان»: خدای ارسطو نشسته بر تخت، بر صدور اشیاء از وجود خود تماشا می کند. خدای قرآن و اهل بیت علیهم السلام فعال ما یشاء، «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْن» و خدای محو و اثبات است. دعا: دعا یعنی دعا کننده تغییری را در روند زندگی خود می خواهد. و استجابت دعا یعنی ایجاد تغییر در روند زندگی دعا کننده. خدای ارسطوئیان عاجز و ناتوان از استجابت دعا است. و برخی از نویسندگان اهل سنت با وجود مشاهدۀ این همه آیه های قرآنی، اصل اهل بیتی بداء را انکار می کنند و آن را بر شیعه ایراد می گیرند، می گویند: انسان ها در برنامۀ خود تغییر می دهند زیرا که می فهمند برنامة پیشین غلط داشته است و برای اصلاح آن، آن را تغییر می دهند. خداوند چرا باید در برنامه اش تغییر دهد؟ او که منزه از هر اشتباه است. و در بیان تخصصی تر، می گویند: خداوند حکیم است و هر کار او حکیمانه است، اگر در برنامه اش تغییر دهد یا صورت قبلی غیر حکیمانه بوده و یا صورت بعدی غیر حکیمانه است. اینان معنی حکمت را دریافت نمی کنند؛ حکمت خدا را بر خود خدا مسلط می کنند به طوری که حکمتش دست او را ببندد و هر اراده ای را از او سلب کند. در حالی که ذات خدا بی نهایت است، و صفاتش عین ذاتش است، پس حکمتش نیز بی نهایت است؛ «كرم الله سبحانه لا ينقض حكمته» اگر با لطف و کرمش (و نیز با غضبش) سرنوشت کسی را عوض کند صورت تعویض شده نیز حکیمانه است. این دوآلیسم که «یا صورت اول درست بوده و یا صورت دوم»- یا صورت اول حکیمانه بوده و یا صورت دوم- یک قاعدۀ درستی است اما فقط دربارۀ کارهای انسان، نه دربارۀ کارهای خداوند. و نباید قاعدۀ بشری را بر خداوند شمول داد که «كَيْفَ يَجْرِي عَلَيْهِ مَا هُوَ أَجْرَاه» این قاعدۀ مخلوقات است و خود این قاعده یک مخلوق و یک پدیده است و چگونه بر می گردد و بر خالق خود شامل می شود؟ @tebyan314