#روایت_موعظه
💠 شاید روایت زیر رو بارها شنیده یا خوانده ایم ولی این بار با دقت و تعمّق بیشتر از این روایت بهره ببریم
🔹🔷 مردى خدمت امام حسين عليه السلام آمد وعرض كرد:
♨️ من مردى گنهكارم و قدرت ترك گناه ندارم. مرا موعظه اى كن.
🔸🔶 سيدالشهدا عليه السلام فرمود: پنج كار انجام بده و هر چه مى خواهى گناه كن:
1️⃣ اوّل: رزق و روزى خدا را نخور، هر چه مى خواهى گناه كن.
2️⃣ دوم: از ولايت و قلمرو حكومت خدا بيرون برو، هر چه مى خواهى گناه كن.
3️⃣ سوم: جايى را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، هر چه مى خواهى گناه كن.
4️⃣ چهارم: وقتى فرشته مرگ (عزرائيل) براى قبض روح تو مى آيد، او را از خودت دور ساز، هر چه مى خواهى گناه كن.
5️⃣ پنجم: وقتى مالك دوزخ تو را وارد جهنّم مى كند، اگر مى توانى وارد نشو، و هر چه مى خواهى گناه كن
📗بحارالانوار، ج 75، ص 126
🏴 @telaavat
4_6010444544749864692.mp3
5.1M
🏴زینب زینب ای کنز وفا...
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#سلیم_موذن_زاده
🏴شب دوم محرم الحرام ۱۴۴۱
💠سیدمجید بنی فاطمه
🏴 @telaavat
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
🌸کلام امیر
💠 (شخصي از امام خواست تا ايمان را توصيف كند)و درود خدا بر او فرمود: فردا نزد من بيا تا در جمع پاسخ گويم، كه اگر تو گفتارم را فراموش كنی ديگری آن را در خاطرش سپارد، زيرا گفتار چونان شكار رمنده است، يكی آن را به دست آورد، و ديگری آن را از دست می دهد
(پاسخ امام در حكمت ۳۱ آمد كه ايمان را بر چهار شعبه تقسيم كرد.)
📒نهج البلاغه.حکمت266
🎇
🎇
🎇🎇🎇🎇
🏴 @telaavat
💠 شب چهارم محرم به نام حضرت حرّ علیه السلام
🔹 حرّ بن يزيد در روز عاشورا به حسين عليه السلام عرض كرد: خداوند مرا فداى تو كند، اى فرزند رسول خدا، منم آن همراه تو كه از بازگشت، جلو گرفتمت و در راه، گام به گام تو آمدم و در اين مكان تو را بازداشتم. به خدايى كه جز او خدايى نيست سوگند، هرگز گمان نمى كردم پيشنهاد تو را اين جماعت رد كنند... من در حالى به سوى تو آمدم كه از آن چه از من سر زد به خدايم توبه كنم و با جانم به تو يارى مى رسانم تا آن كه در برابر تو جان دهم، آيا اين عمل مرا، توبه مى بينى؟
🔸 حضرت عليه السلام فرمود: آرى، خداوند بر تو مى بخشد و مى آمرزدت، نامت چيست؟
🔹 گفت: حرّ بن يزيد.
🔸 فرمود تو حرّ و آزاده هستى، همان گونه كه مادرت ناميدت، تو به خواست خدا در اين سرا و آن سرا، آزادى؛ فرود آى.
🔹 او گفت: اى امام! اگر سواره باشم، براى تو بهتر از آنم كه پياده باشم. ساعتى با اسبم با آنها پيكار خواهم كرد و فرود آمدن من، پايان كار من خواهد بود.
🔸 امام حسين عليه السلام فرمود: رحمت خدا بر تو باد هرچه خواهى بكن.
📚 إعلام الورى، صفحه 239
🏴 @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 415
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر هم حاجتی برای رفع مشکلات زندگی خودمان داشتیم در درجه بعدی بود. ما در مقابل شهادت یا جانبازی عزیزانمان هیچوقت نمیتوانستیم سلامتی خودمان یا دنیا و مادیاتش را از خدا بخواهیم. برعکس همیشه عاجزانه دعا میکردیم خدایا ما را پیش دوستان شهیدمان شرمنده نکن.
در مشهد نتوانستم بیشتر از چهار پنج روز بمانم. حالم کمی بهتر شده بود. تصمیم گرفتم به تبریز برگردم. چون در آن ساعت اتوبوس مستقیم به تبریز نمیرفت به مقصد ترمینال خزانه تهران بلیت گرفتم. در ترمینال تهران به دستشویی رفتم و ساک را به جارختی زدم اما ساکم را دزدیدند! با خودم فکر میکردم اگر می فهمیدند لباسهایی که داخل ساک است مال کیست، ساک را نمی دزدیدند. آنجا بعضی از لباسهای امیر را، که همراه خودم به مشهد برده بودم، برای همیشه از دست دادم. هفت هزار تومان پول هم داشتم که رفت. دمغ شدم اما چاره ای نبود. جیب هایم را گشتم و حدود سی تومان پول پیدا کردم که با همان خودم را به منزل برادرم که آن روزها ساکن تهران بود، رساندم. جریان را که فهمیدند گفتند: «آنطرفها دزد زیاد است باید چارچشمی مواظب وسایلت باشی!» چقدر این پشت و آن جلو با هم فرق داشتند! ما سالها بود در منطقه جنگی زندگی میکردیم و در زندگی شهری چنان ناشی بودیم که زود سرمان کلاه میرفت.
آن شب خانواده برادرم تازه فهمیدند امیر شهید شده و باز ختم دیگری برای امیر عزیزمان برگزار شد.
چند روزی تا مراسم چهلم امیر مانده بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 416
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در این مدت پایم هم بهتر شده بود، اما دیگر نمی توانستم در شهر بچرخم. هیچ چیز در شهر آرامم نمیکرد. روزهای اول سال درست وقتی که بهار 1365 میخواست در تبریز خودنمایی کند عازم دزفول شدم.
فصل دوازدهم
کارخانه نمک
فرمانده گردان حضرت ابوالفضل، سید اژدر مولایی، را در اولین روز ورودم به دزفول دیدم. به محل گردان رفتم؛ گردانی که با شهادت اکثر نیروهایش در عملیات والفجر 8 از هم پاشیده بود. دیدن جای خالی بچه ها منقلبم میکرد. به آقا سید اژدر گفتم: «آگه قبول کنید میخوام به گردان امام حسین برگردم.»
ـ نه نمیشه!
ـ ولی من دیگه نمیتونم اینجا بمونم. میخوام برگردم گردان امام حسین.
از من اصرار و از او انکار. دیدم قبول نمیکند رفتم به ستاد و گفتم میخواهم به گردان امام حسین بروم اما گفتند چون از گردان ابوالفضل هستم باید همانجا برگردم!
در گردان ابوالفضل، به جز نیروهای تدارکات و پیکهای گردان، کس دیگری حاضر نبود. آنها روی هم کمتر از ده نفر بودند. سید اژدر تلاش میکرد گردانش را دوباره سازماندهی کند. از فرماندهان گروهان حاج قلی که همان شب شهادت امیر، زخمی شده بود هنوز برنگشته بود.
...ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️امروز چهارشنبه 13 شهریورماه 1398
🌞 اذان صبح: 05:09
☀️ طلوع آفتاب: 06:38
🌝 اذان ظهر: 13:04
🌑 غروب آفتاب: 19:32
🌖 اذان مغرب: 19:50
🌓 نیمه شب شرعی00:20
🏴 @telaavat
👈مربوط به غدیرخم
#تفسیرنور
⏪سوره مائده آيه 67
(بسم الله الرحمن الرحیم)
⤵️يَأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكَفِرِينَ
🔷ترجمه
⤵️اى پیامبر! آنچه را از سوى پروردگارت به تو نازل شده است (در مورد ولایت و جانشینى حضرت على) اعلام كن واگر چنین نكنى، رسالت الهى را نرسانده اى و (بدان كه) خداوند تو را از (شرّ) مردم (و كسانى كه تحمّل شنیدن این پیام مهم را ندارند) حفظ مىكند. همانا خداوند گروه كافران را هدایت نمىكند.
─┅─═ঊঈ💗ঊঈ═─┅─
🔷نکته ها
⤵️این آیه به دلایلى كه خواهد آمد مربوط به جانشینى حضرت على علیه السلام و نصب او به ولایت در غدیر خم به هنگام برگشت پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله از سفر حج در سال دهم هجرى است.
🍃جالب اینكه این آیه در میان دو آیهاى قرار گرفته كه مربوط به اقامه كتاب آسمانى است و شاید اشاره به این باشد كه میان رهبر معصوم و اقامه ى كتاب آسمانى، پیوند محكمى برقرار است.
🌸آرى، امام است كه مى تواند كتاب آسمانى را به پا دارد و این كتاب خداست كه مى تواند امام واقعى را معرّفى كند.
🍃همه ى مفسّران شیعه به اتكاى روایات اهل بیت علیهم السلام و نیز بعضى از مفسّران اهل سنت به عنوان یكى از مصادیق، آیه را مربوط به نصب حضرت على علیه السلام در غدیر خم به ولایت و امامت دانسته اند.
🌸جالب آنكه صاحب تفسیر المنار از مسند احمد و ترمذى و نسائى و ابن ماجه، حدیثِ «مَن كنتُ مولاه فعلىّ مولاه» را با سند صحیح و موثّق بیان كرده است و سپس با دو جمله به خیال خود در آن تشكیك نموده است:
🍃اوّل اینكه مراد از ولایت، دوستى است. (غافل از آنكه دوستى نیاز به بیعت گرفتن و تبریك گفتن و آن همه تشریفات در غدیر خم نداشت) دوّم آنكه اگر حضرت على علیه السلام امام و رهبر بعد از رسول اكرم صلى الله علیه وآله بود،
🌸چرا فریاد نزد و ماجراى نصب خود را در غدیر نگفت؟! (غافل از آنكه در سراسر نهج البلاغه و كلمات حضرت على علیه السلام ناله ها و فریادها مطرح است، ولى صاحب المنار گویا آن ناله ها و فریادها را نشنیده است.
🍃در تمام قرآن تنها در این آیه است كه پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله نسبت به كتمان پیام، تهدید شده كه اگر نگویى، تمام آنچه را كه در 23 سال رسالت گفته اى هدر مىرود. پس باید دید چه پیام مهمى است كه این گونه بیان مىشود؟
🌸پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله به حضرت على علیه السلام فرمود: «لو لمابلغ ما اُمرت به من ولایتك لحبط عملى» اگر آنچه درباره ولایت تو است به مردم نرسانم تمام اعمال من محو مى شود.
🍃در این آیه چند نكته است كه جهت گیرى محتوایى آن را روشن مىكند:
1-🌸 سوره مائده، در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده است.
2-🍃 در این آیه، بجاى «یا أیّها النّبى»، تعبیر «یا أیّها الرّسول» آمده است، كه نشانه ى یك رسالت مهم است.
3-🌸 به جاى فرمان «أبلغ»، فرمان «بَلّغ» آمده كه نشانهى ابلاغ قطعى ورسمى ومهم است.
4-🍃 پیامبر نسبت به نرساندن یك پیام مهم تهدید شده كه اگر نگوید، همهى زحماتش به هدر مى رود.
5 -🌸 رسول خداصلى الله علیه وآله از عواقب كارى هراس دارد كه خداوند او را دلدارى مىدهد كه ما تو را از شر مردم نگه مىداریم.
6-🍃 پیامبر، از جان خود نمىترسد. زیرا در روزگار تنهایى كه با بتها مبارزه مى كرد و در جنگها كه با مشركین درگیرى نظامى داشت، از خطرها نمىترسید. (در حالى كه سنگباران مىشد، و یارانش شكنجه مى شدند، حالا در اواخر عمر و در میان این همه یار بترسد؟!)
7-🌸 در آیه، پیامى است كه به لحاظ اهمیّت، با همه پیامهاى دوران نبوّت و رسالت، برابر است كه اگر این پیام به مردم نرسد، گویا همهى پیامها محو مىشود.
8 -🍃 محتواى پیام، باید مسألهاى اساسى باشد، وگرنه در مسائل جزئى و فردى، این همه تهدید و دلدارى لازم نیست.
9-🌸 پیام آیه، مربوط به توحید و نبوّت و معاد نیست، چون این اصول، در روزهاى اوّل بعثت در مكّه بیان شده و نیازى به این همه سفارش در اواخر عمر آن حضرت ندارد.
10-🍃 پیام آیه، مربوط به نماز، روزه، حج، زكات، خمس وجهاد هم نیست، چون اینها در طول 23 سال دعوت پیامبر بیان شده و مردم نیز به آن عمل كرده اند و هراسى در كار نبوده است.
⚠️🔻ادامه دارد...
🏴 @telaavat
4_6014975237030937961.mp3
23.94M
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴موهامُ شونهکنید بابام داره میاد..
#زمینه
💠شب سوم محرم الحرام ۱۴۴۱
#سید_مجید_بنی_فاطمه
🏴 @telaavat
📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖📖
📖✂️ برشی از یک کتاب
#آهسته_آهسته_شِمر_میشویم
خیانت ، یک مسئله تدریجی است . شمر هم ناگهان شمر نشد . شمر از خط مقدم جبهه علی بن ابی طالب(ع) به خط مقدم جبهه یزید آمد . همه به تدریج شمر می شوند . همه ما این چنین هستیم و کم کم شمر می شویم ؛ بطوری که اگر از ابتدا به خود ما بگویند که شما بیست سال دیگر چنان آدمی خواهی بود ، خودمان هم باور نمی کنیم ؛ ولی بعد چنان می شویم و کم کم به راحتی باور هم می کنیم . (مسئله خیانت در انقلاب) ، غدّه بدخیمی است و آن موقع هم این گونه بود و هم الان نیز می تواند آن گونه باشد . این غدّه کم کم رشد می کند . هیچ کس خائن( به دنیا) نمی آید . همه کم کم خائن بار می آیند و خود نیز در این قضیه ، مقصر هستند و یک نمونه هم وقایع کربلاست .
📚 حسین ، عقلِ سُرخ ، حسن رحیم پور ازغدی ، ص ۳۳
🏴 @telaavat
⚫️وقایع چهارم محرّم سال 61هجری
♨️ابن زیاد بعد از جواب نامه ای که برای امام علیه السلام فرستاد،در روز چهارم محرم مردم را در جامع کوفه جمع نمودو به منبر رفت و گفت:
💠"ای مردم! شما آل ابوسفیان را شناختید و آنهارا آزمودید،این امیرالمومنین یزید است که خوش رفتار و بارعیت خوش رفتار است.
💠راهها در زمان او امن شده و پدرش معاویه هم در زمان خودش چنین بود،آنها شما را از مال بی نیاز میکنندو یزید به حقوق شما افزوده است و مرا دستور داده تا شمارا به جنگ دشمنش حسین بفرستم،از او بشنوید و اطاعت کنید...
🌀سپس از منبر پایین آمد و به مردم هدایای وافر بخشیدو دین آنها را خرید و به جنگ حسین علیه السلام فرستاد...
📛13هزار نفر در قالب 4گروه:
1-شمربن ذی الجوشن با چهارهزارنفر
2-یزیدبن رکاب کلبی با دوهزارنفر
3-حصین بن نمیر باچهارهزارنفر
4-مضایر بن رهینه مازنی باسه هزارنفر
به سپاه عمر ابن سعد پیوستند...
📗در کربلا چه گذشت، اثر مرحوم شیخ عباس قمی
🏴 @telaavat
🌸کلام امیر
🍃ای فرزند ادم!
زمانی که میبینی خداوند انواع نعمت ها را به تو می رساند،در حالیکه تو معصیت کاری، بترس!
📚نهج البلاغه.حکمت ۲۵
🏴 @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 417
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«سید مهدی حسینی» مسئول ستاد را دیدم. تا مرا دید پرسید: «برادرت شهید شده؟»
ـ بله!
آقای حسینی مثل خیلی های دیگر فکر میکرد امیر برادر من است. گفت: «کاش تو هم برگردی عقب. فعلاً که خبری نیست.» گفتم تصمیمم را گرفته ام و میخواهم در منطقه بمانم و گفتم که امیر برادرم نبود. جواب داد: «آگه هم دوستت بود برای تو از برادر نزدیکتر بود. من خودم دیده بودمتان. تو اونو ول نمیکردی!» حسینی اصرار داشت عقب برگردم. «ناصر برپور» را هم فرستاد با من به تبریز برود. از ستاد برای خانواده من و امیر برای تشویق چیزی در نظر گرفته بودند اما هر چه کردند برنگشتم. ناصر برپور خودش به تبریز رفته بود و با قدرت اشرفی به خانه امیر رفته بودند.
به رغم نظر سید اژدر مولایی و کارگزینی ستاد، به گردان امام حسین رفتم و مرا به گروهان علی چرتاب دادند. قبلاً علی را فقط در اردوگاه شهدای خیبر دیده بودم. بدون اینکه معرفی نامه یا چیز دیگری داشته باشم به گروهان رفتم. قبلاً دو سال متوالی در گردان امام حسین بودم و نیروهای قدیمی گردان مرا می شناختند. در بدو ورود علی چرتاب اصرار کرد با آنها بمانم اما مایل بودم به دسته بروم. در آن مرحله، آرامش در لشکر برقرار بود. تحولات زیادی بود و گاهی گردانهایی را به خط میفرستادند. چند روز بعد گردان امام حسین خط را تحویل گرفت.
در آن شرایط به دسته سه رفتم که هنوز مسئولی نداشت.
.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 418
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی دو نفر آشنا دیدم؛ «قادر غفاری»، «حیدر مهدیخانی» و «رحیم غفاری». یک نفر به نام مجید هم بود که معاون یکی از گروهانهای گردان سید الشهدا بود. او هم از زخمی های بدر بود که دهانش متلاشی شده بود، من و او از نظر وضعیت چهره شبیه هم بودیم! در دسته، سه نفر دیگر بودند که هر سه از مسئولان نهضت سوادآموزی بودند؛ «صادقی»، «مجید پورناجی» و «کریمی». «جواد بخت شکوهی» هم بود که از شلوغترین بچه های دسته بود. «رسول زارع زاده» هم آنجا بود ولی شوخی و شلوغی آنها از ناراحتی من کم نمیکرد و خودشان هم متوجه شده بودند. از زور ناراحتی خیلی کارها میکردم. شنیده بودم هر کس هفت شب پی در پی چهل بار سوره اخلاص یا هفت بار فلان سوره را بخواند، در شب هفتم هر کس را که بخواهد در خواب میبیند. هر شب این سوره ها را میخواندم و خدا خدا میکردم امیر به خوابم بیاید. بعضی وقتها او را میدیدم و خیلی وقتها نمیدیدم.
حدود ده روز بود که به گردان امام حسین رفته بودم و سید اژدر هنوز متوجه نشده بود. حضور در جمع بچه های مهربان و شلوغ دسته سه، رفته رفته در من تأثیر می گذاشت. اغلب روزهایمان را با فوتبال سپری میکردیم. بیشتر بچه های دسته را برای بار اول میدیدم اما از اول هر کس قیافه ام را میدید و از بعضی بچه های قدیمی سرگذشتم را می شنید، به من نزدیک می شد. گاهی از شهدا صحبت میشد یکی میگفت فلانی بچه محل ما بود و من اگر میشناختمش از خاطرات آن روزها میگفتم. بچه ها مایل بودند از عملیاتهای گذشته و شهدا بیشتر بگوییم.
...ادامه دارد...✒️
👇👇👇
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️امروز پنجشنبه 14 شهریورماه 1398
🌞 اذان صبح: 05:11
☀️ طلوع آفتاب: 06:39
🌝 اذان ظهر: 13:03
🌑 غروب آفتاب: 19:27
🌖 اذان مغرب: 19:44
🌓 نیمه شب شرعی00:20
🏴 @telaavat
👆ادامه آیه ۶۷ مائده
#تفسیرنور
⤵پس، محتواى این پیام مهم كه در اواخر عمر شریف پیامبرصلى الله علیه وآله نازل شده چیست؟
💠روایات مىگوید: آیه مربوط به هجدهم ذیحجه سال دهم هجرى در سفر حجةالوداع پیامبر اسلام است، كه آن حضرت در بازگشت به سوى مدینه، در مكانى به نام «غدیر خم» به امر الهى فرمان توقّف داد و همه در این منطقه جمع شدند.
🚩مكانى كه هم آب و درخت داشت و در گرماى حجاز، كارساز بود و هم محلّ جداشدن كاروانهاى زائران مكّه بود و اهل یمن، عراق، شام، مدینه و حبشه از هم جدا مىشدند.
💠در آنجا، پیامبر خدا در میان انبوه یاران، بر فراز منبرى از جهاز شتران قرار گرفت و خطبهاى طولانى خواند. ابتداى خطبه، توحید، نبوّت و معاد بود كه تازگى نداشت.
🚩سخن تازه از آنجا بود كه پیامبر، خبر از رحلت خود داد و نظر مسلمانان را نسبت به خود جویا شد. همه نسبت به كرامت و عظمت و خدمت و رسالت او در حد اعلا اقرار كردند.
💠وقتى مطمئن شد كه صدایش به همه ى مردم، در چهار طرف مىرسد، پیام مهم خود را نسبت به آینده بیان كرد. و فرمود: «من كنت مولاه فعلىّ مولاه» هر كه من مولاى اویم، این علىّ مولاى اوست و بدین وسیله جانشینى حضرت على علیه السلام را براى پس از خود به صراحت اعلام داشت.
🚩امّا پس از وفاتش، وقتى حضرت زهراعلیها السلام به در خانه هاى مردم مى رفت و مى گفت: مگر نبودید و نشنیدید كه رسول خدا در غدیر خم چه فرمود؟
💠مى گفتند: ما در غدیر خم، در فاصله دورى بودیم و صداى پیامبر را نمى شنیدیم!! اللّه اكبر از كتمان، از ترس، از بى وفایى و از دروغ گفتن به دختر پیامبر خدا.
🚩آرى، مردم با دو شاهد، حقّ خود را مى گیرند، ولى حضرت على علیه السلام با وجود دهها هزار شاهد، نتوانست حقّ خود را بگیرد. امان از حبّ دنیا، حسادت و كینه هاى بدر و خیبر و حنین كه نسبت به حضرت علىّ علیه السلام در دل داشتند.
💠امام باقرعلیه السلام فرمودند: «بُنى الاسلام على خمس على الصلاة و الزّكاة و الصوم و الحج و الولایة و لم یناد بشىء كما نودى بالولایة فاخذ النّاس باربع و تركوا هذه»، اسلام بر پنج چیز استوار است:
🚩بر نماز، زكات، روزه، زكات و ولایت اهلبیت و چیزى به اندازهى ولایت مورد توجّه نبود، امّا مردم چهارتاى آن را پذیرفتند و ولایت را ترك كردند!
💠امام رضاعلیه السلام فرمود: بعد از نزول این آیه كه خداوند ضامن حفظ رسول اكرم صلى الله علیه وآله شد، «واللَّه یعصمك من النّاس» پیامبر هر نوع تقیّه را از خود دور كرد.
┅════🍃✼🌹✼🍃═══┅
پيام ها ⚡📬
1-🌾 نوع خطاب، باید با نوع هدف، هماهنگ باشد. چون هدف، رسالت و پیام رسانى است، خطاب هم «یا أیّها الرّسول» است.
2-☘ انتخاب رهبر اسلامى (امام معصوم) باید از سوى خداوند باشد. «بلّغ ما انزل الیك من ربّك»
3-🌾 گاهى ابلاغ پیام الهى باید در حضور مردم و مراسم عمومى و با بیعت گرفتن باشد، ابلاغ ولایت با سخن كافى نیست، بلكه باید با عمل باشد. «و ان لمتفعل» به جاى «ان لم تبلغ»
4-☘ احكام و پیامهاى الهى، همه در یك سطح نیست. گاهى كتمان یك حقیقت، با كتمان تمام حقایق برابر است. «و ان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته»
5 -🌾 اگر رهبرى صحیح نباشد، مكتب نابود و امّت گمراه مىشود. «فمابلّغتَ رسالته»
6-☘ ركن اصلى اسلام، امامت و حكومت است. «وان لمتفعل فما بلّغتَ رسالته»
7-🌾 انكار ولایت، نوعى كفر است. «انّ اللّه لایهدى القوم الكافرین»
8 -☘عنصر زمان و مكان، دو اصل مهم در تبلیغ است. (با توجّه به اینكه این آیه در هجدهم ذىالحجّه و در محل جدا شدن كاروانهاى حج نازل شد)
🏴 @telaavat
1_98365607.pdf
254.2K
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
💠متن زیارت عاشورا
#التماس_دعا
🏴 @telaavat