eitaa logo
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
17.8هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
2.1هزار ویدیو
46 فایل
کانال رسمی و اطلاع رسانی سازمان دارالقرآن الکریم پایگاه اطلاع رسانی: www.telavat.ir شماره تماس سازمان: ۰۲۱۶۶۹۵۶۱۱۰ آدرس: تهران.خیابان حافظ.پایین تر از طالقانی.خیابان رشت.شماره ۳۹
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 🖼️امروز دوشنبه 22مهرماه 1398 🌞 اذان صبح: 04:45 ☀️ طلوع آفتاب:06:09 🌝 اذان ظهر: 11:51 🌑 غروب آفتاب: 17:32 🌖 اذان مغرب: 17:50 🌓 نیمه شب شرعی23:09 @telaavat
💠امام صادق عليه السلام: 🔺كانَ فيما وَعَظَ بِهِ لُقمانُ ابنَهُ : لا تَكُن في هذِهِ الدُّنيا بِمَنزِلَةِ شاةٍ وَقَعَت في زَرعٍ أخضَرَ فَأَكَلَت حَتّى سَمِنَت، فَكانَ حَتفُها عِندَ سِمَنِها 🔰ـ در بيان نصايح لقمان عليه السلام به پسرش ـ در اين دنيا،همانند گوسفندى مباش كه در كشتزار سرسبزى وارد شود و آن قدر بخورد تا چاقى اش مايه مرگش شود . 📙بحارالأنوار، ج 13 ص 425 🆔 @telaavat
🍃✼🌼✼🍃 ⏪سوره مائده آيه 112, 113 (بسم الله الرحمن الرحیم) ⤵️إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَعِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِّنَ السَّمَآءِ قَالَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ‏ آیه🔻 ⤵️قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَ نَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّهِدِينَ ‏ ترجمه🔻 ⤵️(یاد آور) زمانى كه حواریون گفتند: اى عیسى بن مریم! آیا پروردگارت مى‏ تواند (با دعاى تو) از آسمان، خوانى (از غذا) براى ما فرود آورد؟ عیسى گفت: ⤵اگر مؤمنید، از خدا پروا كنید! گفتند: (ما نظر بدى نداریم و بهانه جو نیستیم بلكه) مى ‏خواهیم از آن بخوریم و دلهایمان اطمینان یابد و بدانیم كه به ما راست گفته‏اى و بر آن مائده‏ى آسمانى از گواهان باشیم. ┅═══🍃✼🌼✼🍃═══┅ نکته ها🔻تفسیرنور☀️ ⤵نام گذارى این سوره به «مائده»، به خاطر همین درخواست مائده‏ى آسمانى است. 🍁«مائده» هم به معناى غذاست، هم سفره‏اى كه در آن غذا باشد. 🍁چون حواریّون شیوه‏ى سؤالشان از عیسى علیه السلام كمى بى ‏ادبانه بود، به جاى «یا رسول اللّه»، گفتند: 🍁«یا عیسى» و به جاى «آیا خدا لطف مى‏ كند» گفتند: «آیا مى‏‌تواند؟» و به جاى «پروردگار ما»، گفتند: «پروردگارت»، جواب «اتّقوا اللّه» شنیدند. ┅═══🍃✼🌼✼🍃═══┅ پيام ها ⚡📬 1-🔻 اى پیامبر! از مردم خیلى توقّع نداشته باش! حواریّون عیسى هم با آنكه به آنان الهام مى‏شد و اقرار به ایمان و اسلام داشتند، باز معجزهاى دلخواهشان را مى‏ خواستند. «اذ قال الحواریّون...» 2-🔻 تردید در قدرت خداوند «هل یستطیع ربّك» با دیدن آن همه معجزه از حضرت عیسى در گهواره و زنده كردن مرده و درخواست معجزه‏ى مجدّد، در شأن حواریّون نبود. «اتّقوا اللّه» 3-🔻 اگر سوء نیّت هم نداشته باشیم، باید در خطاب‏ها و گفتگوها حریم افراد را حفظ كنیم. «اتّقوا اللّه» 4-🔻 مؤمن، نباید خدا را آزمایش كند. «هل یستطیع ربّك... اتّقوا اللَّه ان كنتم مؤمنین» 5 -🔻 تقوا، نشانه‏ى ایمان است. «اتّقوا اللّه ان كنتم مؤمنین» 6-🔻 اطمینان قلبى، مرحله‏اى بالاتر از ایمان است. «اتّقواللَّه ان كنتم مؤمنین قالوا نرید أن نأكل منها و تطمئنّ قلوبنا» حضرت ابراهیم نیز در پاسخ سؤال خداوند كه فرمود: «أو لم تؤمن»، مى‏‌فرماید: «بلى و لكن لیطمئنّ قلبى» 🍃 @telaavat 👆👆👆
👌 داستــان ڪوتاهـ پادشاهـے وزیرے داشت كہ هـر اتفاقے مے افتاد ،مے گفت: خیراست!! روزے دست پادشاہ درسنگلاخ هـا گیركرد و مجبور شدند انگشتش را قطع كنند،وزیر در صحنہ حاضر بود و گفت:خیر است! پادشاہ از درد بہ خود مے پیچید،از رفتار وزیر عصبے شد،او را بہ زندان انداخت،یڪ سال بعد پادشاہ كہ براے شكار بہ كوہ رفتہ بود،در دام قبیلہ اے گرفتارشد كہ بنا بر اعتقادات خود،هـر سال یڪ نفر را كہ دینش با آن هـا مختلف بود،سر مے بریدند و لازمہ اعدام آن شخص این بودكہ بدنش سالم باشد . وقتے دیدند اسیر،یكے از انگشتانش قطع شدهـ، وے را رهـا كردند . آنجا بود كہ پادشاہ بہ یاد حرف وزیر افتاد كہ زمان قطع انگشتش گفتہ بود:خیر است! پادشاہ دستور آزادے وزیر را داد . وقتے وزیر آزاد شد و ماجراے اسارت پادشاہ را از زبان اوشنید،گفت:خیر است! پادشاہ گفت:دیگر چرا؟؟؟ وزیر گفت: از این جهـت خیراست كہ اگر مرا بہ زندان نینداختہ بودے و زمان اسارت بہ هـمراهـت بودم،مرا بہ جاے تو اعدام مے كردند... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 @telaavat
🌸کلام امیر ✨وَمَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ ✨ 💠هرکس که به اندازه کفایت از دنیا بردارد به آسایش دست یابد ،و آسوده خاطر گردد. 📚نهج البلاغه.حکمت ۳۷۱ @telaavat
15-Vahed - Hajmahdirasuli - Arbaeen.mp3
21.85M
🏴تاریخ جاویدانوو قوربان اولوم حسین ... موجز نما بیانوو قوربان اولوم حسین... 💠مداح: حاج مهدی رسولی #جانم_به_قربانت_حسین_علیه_السلام #یا_مهدی #واحد #مداحی_آذری 🏴 @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 497 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دیگر نمیتوانستم لرزش بدنم را کنترل کنم. گاهی فکر میکردم حرکت کنم و خودم را به جایی برسانم اما بعد با خودم میگفتم هر کس مرا در این وقت شب با این لباس ببیند، میترسد و بعید نیست بلایی به سرم بیاید. راه برگشت از خشکی را هم چون با ماشین آمده بودیم، خوب بلد نبودم. ناچار همانجا ماندم، بالا و پایین می پریدم و نرمش میکردم بلکه بدنم را کمی گرم نگه دارم. بعید میدانستم آن شب از شدت سرما از بین بروم اما تحمل آن ساعات انصافاً سخت بود. بالاخره در روشنایی اول صبح صدای قایقی هشیارم کرد. ظاهراً بچه ها به آقا سیدفاطمی گفته بودند که من در راه مانده ام و او قایقی را دنبالم فرستاده بود. وضعم آنقدر بد بود که به تنهایی قادر به حرکت نبودم؛ بچه ها کمک کردند و مرا به چادر رساندند اما تا ظهر زیر چند پتو یخ من آب نشد! از آن طرف بچه ها فکر کرده بودند من دَر رفته ام! می گفتند: «در رفتنِ همه را دیده بودیم الا مسئول دسته که اینجا آن را هم دیدیم!» ـ بابا به خدا دَر نرفته بودم! پام گرفته بود. کاش با همان پای گرفته با شما می آمدم، از طناب میگرفتم و شما منو می کشیدید اما تا صبح اون بیرون یخ نمیزدم! فصل چهاردهم زخم کربلای 4 در روزهای پایانی آموزش مرحله توجیه نقشه عملیات فرا رسید. تا زمانی که نقشه را ندیده بودیم، فکر میکردیم مثل عملیاتهای دیگر است؛ مثل بدر یا والفجر 8 اما در توجیه مراحل عملیات دیدیم کربلای 4، عملیات متفاوتی است. از آنچه در نقشه میدیدیم معلوم بود ده تا پانزده لشکر وارد عمل خواهند شد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران 📖 شماره صفحه: 498 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به ما می گفتند شما گردان غواصی هستید ولی زیاد وارد کیفیت محل عبور نیروها نمیشدند. با این همه به نقشه که نگاه میکردیم خوف به دلمان میافتاد. نه خوف از دشمن بلکه خوف از موقعیت سخت منطقه. معتقد بودیم یک جان داریم و هر جا خدا بخواهد میگیرد، این ترس، ترس عدم موفقیت در انجام کار بود. تنگه ای را روی نقشه میدیدیم که میگفتند عرضش یکصدوپنجاه متر است و هر دو طرف ساحل آن عراقیها هستند. ما باید از کنار نهر «عرایض» در خرمشهر حرکت میکردیم و در حدود هفت کیلومتر در آب پیش میرفتیم تا به پتروشیمی بصره برسیم. در صورتی که بدون درگیری به ساحل میرسیدیم وظیفه گردان حبیب تصرف پتروشیمی بود؛ جای باعظمتی که روی نقشه کوچک به نظر میرسید. پشت پتروشیمی سومین خط عراق بود که بعد از تصرف آنها باید به طرف جزیره ماهی که سمت ایران بود، حرکت میکردیم و آنجا به گردانهای لشکرهای دیگر محلق میشدیم. توجیه کلی عملیات که تمام شد من از آقا سید پرسیدم: «ما که حدود شش کیلومتر وسط دشمن پیشرَوی میکنیم اگر ما را دیدند و زدند، اگر کسی زخمی شد و سروصدا کرد و دشمن متوجه شد آیا اجازه درگیری در وسط آب را داریم!» در جلسه اول پاسخ من منفی بود. ـ آقا سید! اینطوری که اونا ما رو میزنند. ـ بعداً جواب میدم. نقشه باید بیشتر توجیه میشد. تا حد امکان به کمک دوربینها و اگر شده باید جلو میرفتیم و محل حرکتمان را میدیدیم. از همان جلسه اول فکرم مشغول شد. 👇👇👇 ✅ @telaavat
﷽ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 🖼️امروز سه‌شنبه 23مهرماه 1398 🌞 اذان صبح: 04:47 ☀️ طلوع آفتاب:06:10 🌝 اذان ظهر: 11:50 🌑 غروب آفتاب: 17:29 🌖 اذان مغرب: 17:50 🌓 نیمه شب شرعی23:08 @telaavat