✍ میرزا اسماعیل دولابی (ره) :
وقتی ذکر امام حسین(علیه السلام) را کردید، به اندازه ی پر مگس که این چشمتان تر شود، خداوند در هیچ کس نمی گذارد ذره ای از گناه باقی بماند الّا اینکه می بخشد. نمی دانم قلبت راحت می شود وقتی گریه می افتی یا نه؟ هیچ تجربه کردی برای امام حسین(علیه السلام) گریه می افتی، دیگر ذهنت هیچ جا نیست، جای آلوده نیست.
📚طریق محبت ص۸۸
💠 @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 483
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محرم را ول کردم برود. او داد میزد: «خفه شدم... خفه شدم...» میدانستم با لباسی که به تنش است هیچوقت خفه نمیشود.
ـ بذار هر چقدر میخواد داد بزنه!
جریان آب محرم را با خود برد...
آموزش تا ظهر طول کشید و نیروها از آب بیرون آمدند. همه به طرف چادرها رفتیم. به دلیل سیلاب غذایی در کار نبود، هر چقدر دلت میخواست عسل بود اما یک تکه نان نمیشد پیدا کرد. وضع طوری بود که بچه ها به جای ناهار با دست عسل میخوردند. هنوز از محرم خبری نبود ما هم دنبالش نرفتیم چون در حال آموزش بودیم و وظیفه محرم این بود که به هر ترتیب خودش را بیرون بکشد. تا عصر خبری از او نشد. کمکم نگرانش شدم.
ـ خدایا! پس این محرم کجا ماند؟
از آن طرف بنده خدا محرم داد و فریادکنان با جریان آب پیش رفته و به منطقه آموزش غواصی لشکر 25 کربلا رسیده بود. همینطور در مسیر آب از منطقه آموزش چند لشکر گذشته بود تا اینکه بالاخره قایق یکی از لشکرها او را از روی آب گرفته و فهمیده بودند نیروی لشکر عاشوراست. آن شب نگرانش بودم. ساعت حدود ده شب بود که او را آوردند. رفتم به احوالپرسی اش، وقتی مرا دید شروع کرد به بد و بیراه گفتن. عصبانی بود. میگفت: «آخه بگو بابات غواصه؟ ننه ت غواصه؟... منو آوردین اینجا که غواص بشم؟!»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 484
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
می خندیدیم و سعی میکردیم جلوی عصبانیت او را بگیریم. من اسم برادر شهیدش مجید را می آوردم بلکه به خاطر او بد و بیراه نگوید، اما محرم ملاحظه برادرش را هم نمیکرد. میگفت: « شما به من بگید بار یک تریلی را در عرض ده دقیقه خالی کن، میکنم! اما من زیر آب چه کنم؟ یه تیربار به من بدید تو خشکی با یه گروهان عراقی طرف بشم اما آخه زیر آب چه کنم. مگه من راستی راستی غواصم؟» سعی میکردم آرامش کنم، میگفتم: «آقا محرم! به هر حال موقع آمدن قرار مدارمان را گذاشتیم. قرار شده هر کی میاد آموزش غواصی ببینه!» محرم هم حرف خودش را میزد:اگه همهتون بمیرید، بازم من آموزش نمیبینم! انصافاً محرم خصلتهای خاصی داشت. مثلاً امکان نداشت در جایی که او بود ظرف کثیفی مانده باشد چون خودش همه را می شست، ما دوستش داشتیم و سعی میکردیم دلش را به دست بیاوریم. تا پاسی از شب آنقدر گفتیم و گفتیم که کمی قانع شد و آرام گرفت.
آن روزها در گروهان دو گردان حبیب بودم. اصغر علی پور، محمد سوداگر و عبدالعلی مطلق فرماندهان گروهانها بودند. فرج قلیزاده، علیرضا سارخانی و من مسئول دسته های گروهان بودیم.
چند روز بعد در ادامه آموزش، دسته علیرضا را پخش کردند و گروهان شد دو دسته، دسته آقا فرج و من. حسن حسین زاده و عده ای از نیروها به دسته فرج رفتند و خود علیرضا به همراه « حبیب رحیمی» و باقی نیروهای دسته به دسته ما آمدند. مسئولان تیمهای دسته ما شدند «حسین نصیری»، حبیب رحیمی و رحیم باغبان. حبیب معاون دوم من بود.
👇👇👇
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️️امروز سهشنبه 16 مهرماه 1398
🌞 اذان صبح: 04:41
☀️ طلوع آفتاب:06:05
🌝 اذان ظهر: 11:52
🌑 غروب آفتاب: 17:39
🌖 اذان مغرب: 17:57
🌓 نیمه شب شرعی23:10
@telaavat
🍃✼💠✼🍃
#تفسیرنور
#تفسیرنورالثقلین
⏪سوره مائده آيه 105
(بسم الله الرحمن الرحیم)
⤵️يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
ترجمه 🔻
⤵️اى كسانى كه ایمان آورده اید! بر شما باد (حفظ) خودتان. چون شما هدایت یافتید، آن كه گمراه شد زیانى به شما نمى رساند.
💝 بازگشت همهى شما به سوى خداست، و او شمارا به آنچه مى كردید، آگاه مى سازد.
┅═══🍃✼💠✼🍃
نکته ها🔻تفسیرنور☀️
⤵️بعضى این آیه را دستاویز قرار داده و مى گویند: وظیفهى هر كس تنها حفظ خود است، و ما مسئول گناه دیگران و امر و نهى آنان نیستیم! در پاسخ آنان مى گوییم:
💙با وجود آیات و روایات متعدّد كه همه نشان از وجوب امر به معروف و نهى از منكر دارد، باید گفت: مراد این آیه رها كردن این دو وظیفه نیست، بلكه مراد آن است كه اگر امر و نهى صورت گرفت، ولى اثر نكرد شما دیگر وظیفه اى جز حفظ خود ندارید.
🌙 علاوه بر آنكه حفظ جامعه از گناه به وسیلهى امر به معروف و نهى از منكر، یكى از مصادیق «حفظ خویشتن» است.
💙این مضمون را در حدیثى از پیامبرصلى الله علیه وآله نیز مى خوانیم.
📗 تفسیر نورالثقلین.
┅═══🍃✼💠✼🍃═══┅
پيام ها ⚡📬
1- در راه حقّ، از تنهایى نترسیم. «علیكم أنفسكم لایضركم»
2- اگر حریف دیگران نمىشویم، حریف نفس خود باشیم. «علیكم أنفسكم...»
3- انحراف جامعه، مجوز گناه كردن افراد نیست. «علیكم انفسكم لایضرّكم...»
4- در قیامت، هر كس مسئول كار خویش است. «علیكم أنفسكم»
5 - در پى كشف و افشاى عیوب دیگران نباشیم. «علیكم انفسكم»
6- اوّل خودسازى، سپس جامعه سازى. «علیكم انفسكم»
7- اهل ایمان بر رفتار و كردار نارواى گمراهان و عقائد باطل آنان مؤاخذه نخواهند شد. «علیكم انفسكم»
8 - در راه نجات دیگران، خودتان غرق نشوید. «علیكم أنفسكم لایضرّكم»
9- چنان باید تربیت شویم كه فساد محیط و جامعه در ما تأثیر نگذارد. «لایضرّكم»
10- از خارج، كسى به شما آسیب نمى زند. اگر شكست بخورید، از خودتان است. «علیكم انفسكم لایضرّكم من ضلّ»
11- روحیّهى خود را به خاطر انحراف دیگران از دست ندهیم. «علیكم انفسكم لایضرّكم من ضلّ»
12- راه اسلام چنان منطقى و استوار است كه شبهه و انحراف دیگران به آن خلل نمى رساند. «لایضرّكم من ضلّ اذا اهتدیتم»
13- گرچه منحرفان در كمین هستند، امّا راه مصونیّت یافتن، هدایت پذیرى است. «لا یضرّكم من ضلّ اذا اهتدیتم»
14- ایمان به معاد، عامل خودسازى است. «الى اللّه مرجعكم»
15-پیروى از نیاكان و تقلید كوركورانه از دیگران، در قیامت نجاتبخش انسان نیست، بلكه هر كس باید پاسخگوى راه و عمل خویش باشد. «علیكم انفسكم... فینبّئكم»
16- رفتار و كردار انسان در دنیا، فرجام او را در قیامت روشن مىكند. «فینبّئكم بما كنتم تعملون»
📚 تفسیر نورالثقلین.
🍃 @telaavat
👆👆👆
کانال رسمی سازمان دارالقرآن الکریم
پیام تسلیت مهدی قره شیخلو رئیس سازمان دارالقرآن الکریم در پی درگذشت استاد و پیشکسوت قرآن کریم، مرحوم
تجلیل از مرحوم استاد محمدکاظم محمدزاده در ششمین همایش ملی تکریم چهره های قرآنی(بهمن ماه 1390)
👇👇👇
✅ @telaavat
😔🏴اربعین مےرسد و دیدہ ی گریان دارم
خوف جاماندن ازاین سیل خروشان دارم
دوستانم همہ آمادہ رفتن شدہ اند
راهیم ڪن بہ ڪراماٺ تو ایمان دارم
#یا_عباس
#اربعین_حسینی
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا
@telaavat
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🌸کلام امیر
✨وَمَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إلاَّ تُرِکَ بِهَا سُنَّةٌ فَاتَّقُوا الْبِدَعَ، والْزَمُوا الْمَهْيَعَ، إنَّ عَوَازِمَ الاُْمُورِ أَفْضَلُهَا،
🔷هیچ بدعتی در دین ایجاد نمی شود ، مگر آن که سنّتی ترک گردد پس ، از بدعت ها بپرهیزید ، و با راه راست و جادّه آشکار حق باشید.
📚 نهج البلاغه.خطبه ۱۴۵
@telaavat
👆👆👆
Shab07Safar1398[04].mp3
7.13M
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🎙ای آقا عمود چندمی؟ (زمزمه اربعین)
🔺با نوای: میثم مطیعی
#اربعین
#دلتنگ_کربلا
#سه_شنبه_های_دلتنگی
☑️ @telaavat
👆👆👆
#توهمشهیدخواهیشد
خاطراتی از #شهید_سیدمحمدعلی_جهان_آرا
زندگی مشترک
آن روزها بین ما، حرفی از زندگی مشترک مطرح نبود. حرف های ما درباره انقلاب و جریان های سیاسی روز بود. موضوع زندگی مشترک نه در ذهن من بود و نه در ذهن محمد. او بعدها، یعنی اواخر مرداد ماه سال 1358 مسئله ازدواج را مطرح کرد که با توجه به ویژگی های محمد که بالاتر از همه آنها تقوای ایشان بود، قبول کردم.
در این مدت این خصلت را به طور روشن و بارز در وجود محمد دیده بودم. آن سال ها در جلسه های مختلف با افراد زیادی روبه رو شده بودم، ولی محمد تقوای دیگری داشت. به همین خاطر ازدواج با ایشان را پذیرفتم. فکر می کنم بهترین انتخاب من در آن زمان همین بود.
روایتگر : همسر شهید
#ادامه_دارد
🌸 شادی روح شهید صلوات 🌸
✨ @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 485
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دسته سی و پنج نفری ما با آمدن نیروهای دسته دیگر به چهل وپنج نفر رسید. از بین بچه های آن دسته غواصی حمید غم سوار، سعید پیمانفر، «محمد صدقی»، «رضا جودت»، «غلامرضا جشنی پور»، «مازیار نوری»، «رشید رنجبر»، «پرویز جودت»، «ایوب نصیراوغلی» و «اسماعیل اندروا» را خوب به یاد دارم.
بین بچه ها سعید پیمانفر صدای خوبی داشت. معمولاً وقتی نیروها از چادرها بیرون می آمدند و به ستون می شدند تا کنار آب برویم سعید را جلوی ستون می گذاشتم و میگفتم: «بخوان!» سعید با آهنگ خوشی شعر معروف شهریار در مدح حضرت علی(ع) را، که آن روزها به شکل سرود از رادیو پخش میشد، میخواند.
علیای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
او میخواند و بعضی قسمتها را بچه ها با هم تکرار میکردند. وقتی پای آب میرسیدیم گاهی با دسته فرج قلیزاده مسابقه میگذاشتیم. آقا فرج دسته خودش را میبرد و من بچه های دسته خودم را و سعی میکردیم از هم جلو بزنیم. این حالت رقابت و مسابقه تأثیر خوبی بر روحیه بچه ها داشت. بچه ها مشتاقانه و با غیرت در آموزشها حاضر میشدند، شرایط غواصی در آن هوا باورنکردنی بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 486
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در بعضی نقاط رودخانه کارون، گرداب بود و ما سعی میکردیم نیروها به گرداب نیفتند، چون بیرون آمدن از آن واقعاً کار سختی بود. گرداب با نیروی شدیدی آدم را پایین میکشید و بچه ها که با طناب و پشت سر هم حرکت میکردند ممکن بود همه پایین بروند. بعضی گردابها طوری بود که حتی اگر قایق اسیر آن میشد، نمیتوانست بیرون بیاید. کمی دورتر از ما نیروهای یگان دریایی و گردان امام حسین هم مستقر بودند. در آن سمت گردابی بود که همه از آن وحشت داشتیم.
به تدریج قلق کار دستمان آمده بود. وقتی بچه ها به خط میشدند تا وارد آب شوند سه چهار نفر از بچه های زرنگ را که قدرت بدنی خوبی داشتند، جلو، وسط و عقب ستون میگذاشتیم. یکی از بچه هایی که او را جلو میگذاشتیم دوست حمید غم سوار بود. قدرت بدنی خوبی داشت و روی او حساب باز کرده بودم اما بعدها فهمیدم اشتباه کرده ام.
حرکت در طول رودخانه و همسو با جریان آب زیاد سخت نبود، اما اگر میخواستیم در عرض رودخانه غواصی کرده و به سمت ساحل بیاییم کار سخت میشد. روزهای اول معمولاً در جهت جریان شنا میکردیم. پیاده در ساحل جلو میرفتیم تا وارد آب شده و با غواصی به طرف محل اولمان برگردیم. آنجا از آب خارج میشدیم و دوباره پیاده میرفتیم تا از نقطه ای دیگر وارد آب شویم. در این بین خارج شدن از آب سخت ترین مرحله بود. پاهای قدرتمندی میخواست که فین بزند و به کناره آب برسد. به تدریج لِم این کار هم دستمان آمد؛ نباید همه از یک نقطه بیرون می آمدیم بلکه نیروها باید در یک ردیف به ساحل نزدیک میشدند.
👇👇👇
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️️امروز چهارشنبه 17 مهرماه 1398
🌞 اذان صبح: 04:41
☀️ طلوع آفتاب:06:05
🌝 اذان ظهر: 11:52
🌑 غروب آفتاب: 17:39
🌖 اذان مغرب: 17:57
🌓 نیمه شب شرعی23:10
@telaavat
🍃✼🦋✼🍃
#تفسیرنور
⏪سوره مائده آيه 107
(بسم الله الرحمن الرحیم)
⤵️فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّآ إِثْماً فََاخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيَنِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَدَتُنَآ أَحَقُّ مِن شَهَدَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَيْنَآ إِنَّآ إِذاً لَّمِنَ الظَّلِمِينَ
ترجمه 🔻
⤵️پس اگر معلوم شد كه آن دو شاهد (غیر مسلمان در سفر) گناه و خیانت كرده اند (و سوگندشان ناحقّ بوده)،
🌾دو نفر دیگر كه (مسلمان هستند و شهادت بر ضررشان تمام شده و به میّت نزدیكترند) برخاسته و به خدا سوگند یاد نمایند كه قطعاً گواهى ما (وارثان مسلمان) از گواهى آن دو (غیر مسلمانى كه خیانتشان آشكار شده) به حقّ نزدیكتر است (و بگویند) ما (از حدّ و حقّ) تجاوز نكردهایم كه اگر چنین كنیم قطعاً از ستمكارانیم.
┅═══🍃✼🦋✼🍃═══┅
نکته ها 🔻تفسیرنور☀
⤵️كلمهى «عثور» به معناى آگاهى بدون تجسّس است.
مخفى نماند كه گواهى و سوگند اولیاى میّت،
📜 بر اساس اطلاعى است كه از قبل، دربارهى اموال او هنگام سفر یا غیر سفر داشتهاند.
براى كلمه «اَوْلیان» در آیه دو معنا مىتوان كرد:
الف: دو نفر وارث كه گواهى بر ضررشان داده شده ولى بخاطر وارث بودن به میّت نزدیكتر و اولى هستند.
ب: مراد همان دو گواهى هستند كه میّت از آنان درخواست گواه شدن كرده و لحظه مرگ حاضر بودهاند و به خاطر همین حضور یا درخواست، اولویّت پیدا كرده اند. بنابراین ترجمه چنین مىشود:
📜اگر معلوم شد كه دو نفر اوّل مرتكب گناه شدند پس دو نفر دیگر به جاى آنان به گواهى دادن قیام كنند كه آن دو نفر از كسانى باشند كه دو شاهد نخست علیه آنان مرتكب گناه شدهاند.
📜شهادت و گواهى باید از هر دو نفر و با اسم مبارك اللَّه باشد و محتواى سوگند همان باشد كه در آیه آمده است كه اولاً سوگند ما راست است و ما قصد تجاوز به حقوق مردم را نداریم ثانیاً اگر سوگند ما دروغ بود اقرار به ستمگرى خود داریم.
┅═══🍃✼🦋✼🍃═══┅
پيام ها ⚡📬
1- شما حقّ تجسّس وكنجكاوى ندارید، ولى اگر اطلاعى پیدا شد، وظیفه عوض مىشود. «فان عُثر...»
2-شهادت دروغ، نوعى تجاوز وظلم به حقوق مردم است. «اعتدینا... لمن الظالمین»
🍃 @telaavat
🌸کلام امیر
✨وَ نَاظِرُ قَلْبِ اللَّبِيبِ بِهِ يُبْصِرُ أَمَدَهُ، وَ يَعْرِفُ غَوْرَهُ وَ نَجْدَهُ
💠عاقل با چشم دل، پايان کار را مى نگرد و اعماق و بلندى هاى آن را درک مى کند»
✍اشاره به اين که انسان عاقل به ظواهر امر قناعت نمى کند; بلکه سعى مى کند فراز و نشيب ها و عواقب کار را بنگرد و مسير خود را به درستى تعيين کند; از بيراهه نرود و در کنار پرتگاه ها گام بر ندارد.
📘نهج البلاغه.خطبه ۱۵۴
@telaavat
👆👆👆
#توهمشهیدخواهیشد
خاطراتی از #شهید_سیدمحمدعلی_جهان_آرا
دامادم میگوید شبهایی که در خرمشهر مستقر بودیم، یک شب نوبت سیدمحمد بود که دو ساعتی پاس دهد، علیرغم وضع جسمی نامناسب عازم محل نگهبانی شد، در همان حال فردی از بچه های بسیجی با او همکلام میشود از او میپرسد جهان آرا کیست؟ تو او را میشناسی و سیدمحمد جواب میدهد پاسداری است مثل تو، او میگوید نه جهان آرا 45 روز است که با تعداد کمی نیرو جلوی دشمن را گرفته است و سیدمحمد جواب میدهد گفتم که او هم یک پاسدار معمولی است، فردای آن روز آن فرد برای گرفتن امضا برگه مرخصی اش راهی اتاق فرماندهی میشود میبیند که او همان پاسدار در حال پاس شب گذشته است.
روایتگر : پدر شهید
#ادامه_دارد
🌸 شادی روح شهید صلوات 🌸
✅ @telaavat
مداحی آنلاین - باید که اربعین کنارت باشم - بنی فاطمه(1).mp3
7.02M
🔳 واحد احساسی #اربعین
🌴هر جای دنیا هم باشم میدونی
🌴باید که #اربعین کنارت باشم
💠سید مجید بنی فاطمه
#اللهم_الرزقنا_کربلا
🏴 @telaavat
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 487
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سطح آب بالا آمده و شروع به پیشرَوی در منطقه کرده بود. جایی که نیروهای یگان دریایی و نیروهای اطلاعات بودند، پر از آب شده و چادرهای گردان هم در محاصره آب بود. خبر دادند آب به طرف چادرها پیش می آید. تلاش میکردیم چهار طرف چادرها را با خاک محصور کنیم تا آب به طرف چادرها نیاید. هر کس فانوسی برداشته بود و با بیل و کلنگ و هر چه که قابل استفاده بود به اطراف چادرها میدوید. در جریان طغیان قبلی فقط با بشقاب و قابلمه خاکها را جابه جا میکردیم. این بار هم بیل خیلی کم بود و بچه ها به زحمت خاک را در گونیها و نایلونها میریختند تا جلوی آب را سد کنند. آن شب تا صبح همه کار کردیم تا در قسمتی که آب از خاکریز کم ارتفاع گذشته و وارد محوطه مقر شده بود، کانالی حفر کنیم و آب را به کارون برگردانیم. در منطقه ما خاکریزها در قسمتهای زیادی مانع پیشرَوی آب شده بودند. آن شب تا صبح بچه ها زیر نور فانوس و چراغ قوه کار کردند. یکی از کسانی که آن شب خیلی زحمت کشید محمد سوداگر بود، او با اینکه فرمانده گروهان بود در کوچکترین کارها پا به پای نیروها کار میکرد.
آموزش غواصی در شرایط سختی ادامه داشت. شرایط جوی و سرمای پرسوز هوا و دشواری آموزش از یک طرف و نرسیدن امکانات غذایی در دو هفته اول آموزش باعث شده بود یکی از سخت ترین دوره های آموزشی سپری شود. در طی آموزش غواصی اتفاقاتی می افتاد که در شرایط دیگر تصور آن غیر ممکن بود. معمولاً با پوشیدن لباس غواصی و چندین ساعت حضور درون آب سرد، کنترل ادرار از دست میرفت و بارها دفع ادرار صورت میگرفت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 نام کتاب: نورالدین پسر ایران
📖 شماره صفحه: 488
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لباس غواصی طوری بود که آب به درون نفوذ نمیکرد، اما در برخی لباسهای کهنه آب به درون نفوذ میکرد، از طرف دیگر سر و روی بچه ها در حین غواصی و آمدن به ساحل گِلی میشد برای همین بچه ها وقتی میخواستند از آب بیرون بیایند روی پل هایی که در مجاورت ساحل بود، لباس غواصی را میکندند و دوباره وارد آب میشدند تا خودشان را تمیز و پاک کنند. دشواری فرو رفتن در آب سرد را با هیچ کلمه ای نمیتوانم بیان کنم.
در طول چهل و پنج روزی که در آموزش بودیم حمام نداشتیم و همیشه باید در همان آب سرد شست و شو میکردیم. آب آنقدر سرد بود که با همه وجود میلرزیدیم، خیلی وقتها همانجا میشد صدای به هم خوردن دندانهای بچه ها را شنید. در آن شرایط نیروهای تدارکات سعی میکردند آتشی درست کنند، روی لاستیک تایر و شاخه های خشک و هر چیزی که بتواند برای مدتی بسوزد نفت میریختند و آتش میزدند تا بچه ها کنار آن کمی گرم شوند. آنها هسته خرما را درمی آوردند و گردو میگذاشتند تا وقتی بچه ها از آب بیرون می آیند در دهانشان بگذارند اما در غواصها گاهی حتی این قدرت نبود که دهانشان را باز کنند. بارها دیده بودم بچه های تدارکات خودشان دهان بچه های غواص را باز میکردند و خرما میگذاشتند. شرایط من هم در آن وضع نورعلی النور بود. مضاف بر همه مسائلی که همه درگیرش بودیم، به دلیل جراحتهای قبلی ام دچار مشکلات خاصی شده بودم. در طول دوره غواصی، دو بار فکم از شدت سرما قفل شد و هر بار دو هفته طول کشید تا خوب شوم!
👇👇👇
✅ @telaavat
﷽
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
🖼️️امروز پنجشنبه 18مهرماه 1398
🌞 اذان صبح: 04:43
☀️ طلوع آفتاب:06:06
🌝 اذان ظهر: 11:51
🌑 غروب آفتاب: 17:36
🌖 اذان مغرب: 17:54
🌓 نیمه شب شرعی23:10
@telaavat