eitaa logo
تلک الایام
1.5هزار دنبال‌کننده
27 عکس
2 ویدیو
1 فایل
این روزها که می گذرد هر روز.... در انتظار آمدنت هستم @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
سال هاست چراغ های هیئت را که روشن می کنند گریه کن های تو بیشتر شده اند @telkalayyam
1. . . . ما گم شده بودیم و آن جا یک جاده بود... ... @telkalayyam
2. . . . ما دلتنگ بودیم و آن جا یک جاده بود ... @telkalayyam
3. . . . ابرها جلوی خورشید را گرفته بودند و آن جا یک جاده بود ... @telkalayyam
4. آن جا یک جاده بود که دیگر خار نداشت و پاهای بسیاری که بی هراس قدم می زدند ... @telkalayyam
5. . . . همه ی ما یک کوله پشتی و یک پرچم داشتیم ... @telkalayyam
6. ما زبان آن ها را نمی فهمیدیم ولی آن ها خیلی وقت بود که ما را می شناختند ... @telkalayyam
7. ... . . . پرچم های کوچک به سمت پرچم بزرگ می وزیدند و باد کاره ای نبود ... @telkalayyam
8. . . . آن ها اصرار می کردند که ما آب بنوشیم آن ها خیلی تشنه بودند ... @telkalayyam
9. . . . صدا ما را بی تاب می کرد و آرامش می داد... ... @telkalayyam
10. . . . صدا قلب ها را آتش می زد و خنک می کرد... ... @telkalayyam
11. . . . ماه بر جاده می تابید بچه ها توی موکب به خوابِ آرام فرو رفته بودند... ... @telkalayyam
12. آن ها تاول های ما را با اشک شستشو می دادند و ما از خسته شدن لذت می بردیم... ... @telkalayyam
13. من در آن جا چهره ی گریانی را دیدم که پیاده می رفت و پا نداشت ... @telkalayyam
14. شب بود خورشید در آسمان می درخشید از کلیسا صدای قرآن می آمد ... @telkalayyam
15 آن ها مقابل موکبشان گهواره ای خالی گذاشته بودند... جاده پر بود از مادرها و کالسکه ها... @telkalayyam
16. و پیرمردی را دیدم که داشت خارها را جمع می کرد @telkalayyam
17. ... آن ها به مهمان نوازی شهرت داشتند @telkalayyam
18. ... آن ها مهمان نواز بودند و سادات را بر همه مقدم می داشتند @telkalayyam
19. ... آن ها به مهمان هایشان آب می دادند @telkalayyam
20. عابرها به دختربچه ها گل سر هدیه می دادند... @telkalayyam
21. با اشاره ی دست، قلب خواهرش را آرام کرد... . . . از دور صدای دسته های سینه زنی می آمد @telkalayyam
22. صدا، تشنه بود و به پیاده ها آب تعارف می کرد @telkalayyam
23. صدا، نزدیک تر می شد و جاده بوی سیب می داد... @telkalayyam