eitaa logo
تلک الایام
1.5هزار دنبال‌کننده
27 عکس
2 ویدیو
1 فایل
این روزها که می گذرد هر روز.... در انتظار آمدنت هستم @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
9. . . . صدا ما را بی تاب می کرد و آرامش می داد... ... @telkalayyam
10. . . . صدا قلب ها را آتش می زد و خنک می کرد... ... @telkalayyam
11. . . . ماه بر جاده می تابید بچه ها توی موکب به خوابِ آرام فرو رفته بودند... ... @telkalayyam
12. آن ها تاول های ما را با اشک شستشو می دادند و ما از خسته شدن لذت می بردیم... ... @telkalayyam
13. من در آن جا چهره ی گریانی را دیدم که پیاده می رفت و پا نداشت ... @telkalayyam
14. شب بود خورشید در آسمان می درخشید از کلیسا صدای قرآن می آمد ... @telkalayyam
15 آن ها مقابل موکبشان گهواره ای خالی گذاشته بودند... جاده پر بود از مادرها و کالسکه ها... @telkalayyam
16. و پیرمردی را دیدم که داشت خارها را جمع می کرد @telkalayyam
17. ... آن ها به مهمان نوازی شهرت داشتند @telkalayyam
18. ... آن ها مهمان نواز بودند و سادات را بر همه مقدم می داشتند @telkalayyam
19. ... آن ها به مهمان هایشان آب می دادند @telkalayyam
20. عابرها به دختربچه ها گل سر هدیه می دادند... @telkalayyam
21. با اشاره ی دست، قلب خواهرش را آرام کرد... . . . از دور صدای دسته های سینه زنی می آمد @telkalayyam
22. صدا، تشنه بود و به پیاده ها آب تعارف می کرد @telkalayyam
23. صدا، نزدیک تر می شد و جاده بوی سیب می داد... @telkalayyam
25. ماهواره ها هلهله می کردند اما صدای تو به همه جا رسیده بود @telkalayyam
26 جلوتر گودالی بود که صبح ها و غروب ها از آن خون تازه می جوشید @telkalayyam
27. نیزه شکسته ها را کنار زدیم... صدا زخمی بود... @telkalayyam
28. صدا مرا به اسم کوچک می شناخت @telkalayyam
29. آن جا پرچمی بود که بادهای جهان را تحت فرمان داشت @telkalayyam
30. برای ما نامه فرستادی و ما آمدیم @telkalayyam
31. ... ما با شکایت ها و حاجت ها و آرزوهایمان آمده بودیم @telkalayyam
32. ما تو را ندیده بودیم آن جا قیامتی بود که صدای تو به راه انداخته بود @telkalayyam
33. پیرمرد سیب ها را گوشه ی عبای عربی ریخته بود و به زائرها تعارف می کرد صدای اذان می آمد @telkalayyam