🔹 گفتوگوی استاد #مطهری در آستانه #رفراندوم جمهوری اسلامی ایران 🔹
#جمهوری اسلامی» با طرح مفاهیمی مثل ولایت فقیه این توهم را پیش میآورد که مفهوم «جمهوری اسلامی» با مفهوم «جمهوری» به معنای عامش در تعارض باشد. فکر میکنید این تعارض به نحوی حل شدنی است؟
➖شهید آیت الله مطهری:
به هیچ وجه #تعارضی نیست. مسئله «جمهوری» مربوط به شکل حکومت است که البته مستلزم نوعی #دموکراسی است یعنی مردم حق حاکمیت دارند. حق حاکمیت به معنی این است که مردم حق دارند که سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگیرند و این ملازم با این نیست که مردم خودشان را از گرایش به یک مکتب و ایدئولوژی و از التزام و تعهد به یک مکتب معاف بشمارند. من از این سؤال تعجب میکنم. آیا معنی دموکراسی این است که هر فردی برای خودش مکتبی داشته باشد؟
🔹و یا این که هیچ فردی هیچ مکتبی نداشته باشد و به هیچ مکتبی گرایش پیدا نکرده و ملتزم و متعهد نباشد و اصول هیچ مکتبی را نپذیرد؟ چنین چیزی نیست. وقتی که میگوییم «اسلامی» معنایش این نیست که روحانیین را به عنوان طبقه حاکمه میخواهیم بپذیریم. مثل این که در این بیان شما میان حکومت اسلامی و حکومت طبقه روحانی اشتباه شده است.
🔺توهمی که از جمهوری اسلامی در ذهن بسیاری پیش آمده درست همین است که جمهوری اسلامی به معنی حکومت طبقه روحانی است.
🔸اگر چنین اشتباهی هم پیش آمده باید این اشتباه رفع شود. اولا عملا در همین حکومت موقت اسلامی میبینید که روحانیین به پستها و مشاغل گماشته نشدند، در صورتی که اگر هم گماشته میشدند مثل سایر افراد بود و اتفاقا خود روحانیین بزرگ نه به این دلیل که اگر روحانیین پستها را اشغال کنند حکومت حکومت روحانیین میشود بلکه به دلایل دیگری که حالا نیازی به توضیح آنها نیست موافق نیستند که روحانیین پستهای دولتی را اشغال کنند کما این که در دولت موقت اشغال نکردند و فکر میکنم که در دولت بعد هم اشغال نکنند. ولی به هر حال حکومت اسلامی و جنبه اسلامی بودن حکومت به حاکمیت عملی یک طبقه ارتباط ندارد، به حاکمیت یک ایدئولوژی ارتباط دارد، ایدئولوژیی که اکثریت قاطع مردم در گذشته ابراز کردهاند که به این ایدئولوژی مؤمن و معتقدند و گرایش دارند و خواهان آناند و میخواهند در کادر آن حرکت کنند و نه یک ایدئولوژی دیگر. بنابراین، این مسئله که ما فکر کنیم همین قدر که گفته میشود «جمهوری اسلامی» حق حاکمیت مردم را نقض میکند به هیچ وجه درست نیست. حق حاکمیت مردم به معنی این است کهمردم حق قانونگذاری دارند کما این که در دوره مشروطیت هم قانون اساسی بر مبنای دین اسلام بود و خود قانون اساسی و متمم قانون اساسی در کمال صراحت میگوید هر قانونی که بر ضد قوانین اسلام باشد قانونیت نخواهد داشت و مجلس حق وضع چنین قانونی را ندارد، یا اصل دوم متمم قانون اساسی پنج نفر از فقهای طراز اول را به عنوان ناظر بر این قوانین [معرفی میکند] که بر خلاف اصول و ضوابط اسلامی نباشد. اینها در قانون اساسی و متمم قانون اساسی آمد؛ هیچ وقت کسانی که انقلاب مشروطیت را بپا کردند اینها را بر ضد دموکراسی و روح مشروطیت و حتی جعل قانون و تقنین ندانستند زیرا قوانین را در کادر اصول کلی اسلامی وضع میکردند و عمده در مسئله دموکراسی همین است که در مرحله اجرا این مردم خودشان باید باشند که مجری قانون باشند، حال یا مجری قانونی که خود وضع کردهاند یا مجری قانونی که فرضا به وسیله یک فیلسوف وضع شده است و این مردم مکتب آن فیلسوف را پذیرفتهاند و یا مجری قانونی که به وسیله وحی الهی وضع شده است.
🪴بنابراین جمهوری اسلامی و اسلامی بودن این جمهوری به هیچ وجه بر ضد حاکمیت ملی- که به دوره مشروطیت اشاره کردید- نیست و به طور کلی با دموکراسی به هیچ وجه منافات ندارد و هیچ وقت اصول دموکراسی ایجاب نمیکند که هیچ مکتبی بر یک جامعه حاکم نباشد. احزاب معمولا خود را وابسته به یک ایدئولوژی معین میدانند و افتخار هم میکنند ولی این را هرگز بر ضد اصول دموکراسی نمیشمارند که اگر بناست در کشور ما دموکراسی باشد من چرا قبلا خودم را به یک مکتب متعهد و ملتزم کردهام و چرا میخواهم اصول آن مکتب و به تعبیر شما اصول ازپیشساخته و اصولی را که قبلا به وسیله یک فیلسوف یا فیلسوفانی یا در این جمهوری اسلامی به وسیله وحی وجود داشته [در جامعه پیاده کنم و] هیچ وقت کسی این طور فکر نمیکند که این بر خلاف حق حاکمیت ملی است.
🔹🔹@terrorofmedia🔹🔹