✍ یــــڪــــ دوســـٺ نوشـــــــــٺــــــــ....
با خودش زمزمه میکرد
دوستم را میگویم
آنقدر حجب و حیا داشت که تا آن لحظه، گمان نمیکردم مشکلی پیدا کرده است.
نزدیکش شدم، گفتم رفیق، چرا دمغی؟
گفت چیزی نیست، مقداری ذهنم مشغول است.
با شوخی گفتم، بدخواه داری عکس بده...
حرفم را برید و گفت: واقعا ما هوای رفیقمان را نداشتیم، ما اگر رفیق خوبی بودیم، منتظر نمیماندیم تا اضطرارش را ببینیم و تازه آنوقت در فکر قدم برداشتن برایش بشویم...
من که کاملا گیج شده بودم، از او پرسیدم یعنی اوضاعت اینقدر افتضاحه!
که باز غافلگیرم کرد و گفت: خودم را نمیگویم! منظورم از #رفیق_امام است که وقتی داشت ترکمان میکرد سفارش و وصیت کرد که نگذارید انقلاب دست نااهلان بیافتد؛ اما ما چه کردیم؟ انقلاب دست افرادی افتاده که با مشی لیبرالی خود وضع اقتصادی جامعه را به جایی کشاندهاند که حقیقتا پابرهنگان روز به روز پابرهنهتر میشوند و زرسالاران و ثروتاندوزان روز به روز بیشتر خون مردم را به شیشه میکنند.
کجای وضعیت اقتصادی، مسکن، صنعت، اشتغال و ... تشابهی به آرمانهای امام خمینی دارد؟
چرا کسی مقابل وزیری که ساخت مسکن برای مستضعفین را مزخرف خواند نایستاد که اوضاع اسفبار مسکن به اینجا کشیده نشود.
چرا کسی مقابل مشتی دلال #جلادصفت نمیایستد تا هر قیمتی که باب میل آنان است را به اجارهنشینان تحمیل نکنند؟
چرا کسی مرام رفاقت با امام را ادا نکرد و نمیکند که اوضاع اسفبار فرهنگی به ضرب و شتم رضاخانیوار بانوان محجبه نیانجامد و هزاران چرای دیگر ...
و چقدر تاسفآور است... دیدن و بانگ برنیاوردن
🎈 @chaharrah_majazi 🎈