✨
✨✨
✨☘✨
✨☘☘✨
✨☘☘☘✨
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_سوم
نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
پس امیدوار باشید که روز جزای ظالمان نزدیک است و ما به کمک پروردگار، انتقام خون کشته هایتان را از آنان خواهیم گرفت.
اولین پاسخی که به دعوت الحضر می داده می شود، کوبنده و دور از انتظار اوست:
خدا رسوا و زشت گرداند آن چیزی که برای ما آوردهای چیزی آورده ای که دو رفیقت طلحه و زبیر آوردند و آن جنگ خانمان سوز را شعله ور ساختند. ما با علی بیعت کرده ایم و بر بیعت خود استوار هستیم و انتقام خون عثمان را که دیگر شعاری نخ نما شده است نمی خواهیم.
مردی از داخل جمعیت فریاد می زند:
خاموش باش مردک! اگر لازم باشد ما بيعت هایمان را با علی میشکنیم.
همان مرد پاسخ می دهد:
شما چگونه علی را با معاویه همسنگ می دانید در حالی که علی ستونی از ستونهای اسلام بوده و خاندان بنی امیه ستونی از ستون کفر و بت پرستی؟!
سپس رو به ابن الحضرمی با صدای بلندتری فریاد می زند:
اکنون از ما می خواهی تا شمشیرهایمان را از غلاف در آورده به جان یکدیگر بیفتیم تا معاویه امیر گردد و تو وزیر او شوی و امر حکومت را از علی برگردانیم؟
به خدا قسم هرگز چنین نخواهیم کرد و لنگه کفش های پرو وصله و پینه بسته ی علی را با صدها کاخ و تخت پادشاهی معاویه عوض نمی کنیم.
نظرها در هم می آمیزد.
مخالف و موافق سخن می گویند.
سخن ها چت شعله ور می گردند که به صورت دشنام و بدگویی در می آیند.
جنگ ببر طرفداران علی و معاویه.
جنگ لفظ است و تهدید.
ابن الحضرمی می نگرد و می اندیشد خوب است.
آغاز بدی نیست.
باید دید به کجا می انجامد.
🍃@chaharrah_majazi