🍃
🍃🍃
🍃🌸🍃
🍃🌸🌸🍃
🍃🌸🌸🌸🍃
❣بِــــسْمِ اللہِ الرَّحـــمانِ الرَّحــــیم❣
✨ #قـدیـــــــس✨
#قسمت_صد_و_هشتاد_و_هفتم
#ابراهیم_حسن_بیگے
برک بلافاصله جواب داد:
برک بن عبدالله هستم و از حجاز آمده ام؛ از مکه.
معاویه پرسید:
گمان نمی کردم مردی از دیار خودم، از همشهریانم، قصد جانم را کند. بگو از سوی چه کسی مأموریت داشتی تا مرا بکشی؟
معاویه منتظر بود تا برک نام علی را بر زبان آورد، اما شنید که:
- من از سوی هیچ بنده خدایی مأمور قتل تو نشدم.
من به تکلیف شرعی خود عمل کردم.
معاویه به سختی جلوی خشم خود را گرفت و گفت:
تکلیف شرعی؟؟
کدام شرعی به تو اجازه داده تا خون خلیفه ی مسلمین را بر زمین بریزی؟
برک قاطع و صریح پاسخ داد:
همان شرعی که خلافت را بر تو و بر خاندانت حرام کرد.
معاویه خواست حرکتی کند که درد زخم پا، او را از حرکت باز داشت. خشمگین فریاد زد:
حرام زاده ی نانجیب!
حدس می زدم باید از طرف على آمده باشی، اما گمان نمی کردم علی کارش به این جا کشیده باشد که قاتل اجیر کند و به شام بفرستد!
بعد انگشت اشاره اش را به طرف برک گرفت و گفت:
چند کیسه زر از علی گرفتی تا مرا بکشی قاتل؟
برک پاسخ داد:
بگذار روشنت کنم تا بیراهه نروی معاویه؛ مراکه می بینی از بیعت کنندگان با علی بودم و دشمن دشمن على، در صفین با یاران تو جنگیدم و در نهروان با یاران علی پیکار کردم.
ما جمعیتی هستیم که تو و علی را دشمن دین و قرآن می دانیم.
#هفته_وحدت
#تلنگر
#یمن
لینک قسمت اول رمان قدیـــــس
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2955
لینک قسمت اول داستان ســــــــــــراب
#روحانی
https://eitaa.com/chaharrah_majazi/2127
💠@chaharrah_majazi
⛔️ #ڪپے فقط و فقط با ذڪر منبــع بلامانع است.