حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از عمر من کم کن بارالها
نگیری از من مادرم را
ایام فاطمیه ۱۳۹۴
لارستان فارس
شاعر: محمد زمان گلدسته
http://eitaa.com/text_nohe
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عمر من کم کن بارالها
نگیری از من مادرم را
ایام فاطمیه ۱۳۹۴
لارستان فارس
شاعر: محمد زمان گلدسته
http://eitaa.com/text_nohe
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
از عمر من کم کن بارالها
نگیری از من مادرم را
ایام فاطمیه ۱۳۹۵
شیراز
شاعر: محمد زمان گلدسته
http://eitaa.com/text_nohe
از عمر من کم کن بارالها
نگیری از من مادرم را
بر عمر مادر افزا خدایا
نگیری از من مادرم را
مادرم شمع شب تار پدر
مادرم تا پای جان یار پدر
مادرم تنها وفادار پدر
خفته در بستر شمس الضحی
نگیری از من مادرم را
زینبم من چار ساله دخترم
دیدم افتاده به بستر مادرم
می دهد جان پیش چشمان ترم
داغ غم در دل دارم خدا
نگیری از من مادرم را
پیش چشمم خانه را آتش زدند
شمع را پروانه را آتش زدند
نازنین دردانه را آتش زدند
محسنم پرپر شد از جفا
نگیری از من مادرم را
گفت مادر با علی ای نور جان
دور از چشمان این نامردمان
نیمه شب دفنم کن از مردم نهان
گشته خاموش نور هل اتی
نگیری از من مادرم را
چار ساله دختری رعنا شدم
خانه دار خانه ی بابا شدم
بعد مادر زینب کبری شدم
از مدینه تا کرب و بلا
نگیری از من مادرم را
یا حسین ای جان خواهر یا حسین
از بر ما رفت مادر یا حسین
با تو هستم تا به آخر یا حسین
ان الحسین مصباح الهدی
نگیری از من مادرم را
جرم مادر چیست جز حب علی؟
در علی گشته محمد منجلی
حب حیدر هست بیعت با ولی
دست حق باشد بر سر ما
نگیری از من مادرم را
هاشمیه کوچهی پر بستههاست
بیت الاحزان همه دلخستههاست
زین سبب خون در دل گلدستههاست
آه از این دنیای بی وفا
نگیری از من مادرم را
شاعر: محمد زمان گلدسته
http://eitaa.com/text_nohe
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب اول فاطمیه ۱۳۹۵
شیراز
مرهم زخم حیدر کرار
فاطمه جانم خدانگهدار
شاعر: محمد زمان گلدسته
http://eitaa.com/text_nohe
مرهم زخم حیدر کرار
فاطمه جانم خدانگهدار
نور هدایت شمع شب تار
فاطمه جانم خدانگهدار
فاطمه جانم فاطمه جان
روح و روانم فاطمه جان
قوت قلبم فاطمه جان
تاب و توانم فاطمه جان
ای که تو بودی
مونس و غموار
فاطمه جانم
خدانگهدار
عالم و آدم در غم تو
سینه زنان از ماتم تو
هجرتو زخم سینهی من
وصل مدر شد مرهم تو
شاخهی طوبی
آه شرر بار
فاطمه جانم
خدانگهدار
در لحظات خوف و رجا
دیت تو از من گشته جدا
از ت برایم خاطرهی
چادر خاکی مانده به جا
بی تو جه سازد
این دل تبدار
فاطمه جانم
خدانگهدار
زهرهی زهرا تا ابدی
چون تو نباشد هیچ احدی
ای که به دست خستهی خود
موی حسن را شانه زدی
خون مانده
بر در و دیوار
فاطمه جانم
خدانگهدار
عاقبت آن شه میرسد و...
منتقم از ره میرسد و...
سر زده ناگه میرسد و...
مِه چو رود مَه میرسد و....
وای یه حال
آن دو تبهکار
فاطمه جانم
خدانگهدار
شاعر: محمد زمان گلدسته
http://eitaa.com/text_nohe
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادمان شهدای هویزه
و شهید حسین علم الهدی
۱۶ دی ۱۴۰۰
شاعر: محمد زمان گلدسته
http://eitaa.com/text_nohe
کربلا یعنی امتحان دادن
بر لب آب، تشنه جان دادن
حالتی خاص دارد آب فرات
غم عباس دارد آب فرات
غنچه ها ناشکفته پژمردند
تشنه بودند و سر فرو بردند
بس که فریاد العطش کردند
رهسپار شهادتش کردند
می رود، مشک آب بر پشتش
مرگ بازیچه ای ست در مشتش
آب در حسرت زبانش بود
در تب بوسه بر لبانش بود
شاخه ی یاس بر زمین افتاد
مشک عباس بر زمین افتاد
یا اباالفضل جان به قربانت
که فدای حسین شد جانت
دشمنت بست چشم مستت را
پس از آن قطع کرد دستت را
آب در حسرت گلوی توی بود
گر چه آن روز روبروی تو بود
رفتی و قصه ی وفایت ماند
بر تن آب، رد پایت ماند
رفتی و پشت آسمان خم شد
دل زینب خزانه ی غم شد
رفتی و کودکان اسیر شدند
نوجوان ها ز غصه پیر شدند
رفتی و آب در ندامت سوخت
بی تو شرمنده تا قیامت سوخت
آنکه قرآن به روی نیزه زده ست
شعله در دامن هویزه زده ست
بنگر خطه ی شقایق را
دشت آزادگان عاشق را
که وجب در وجب گلی اینجاست
از زمین تا خدا پلی اینجاست
شهر عشق است و شور و ایمان است
مدفن بهترین کریمان است
سرزمینی شبیه کرببلاست
جای مردان بی ریای خداست
شهر یاران تویی هویزه تویی
نور باران تویی هویزه تویی
السلام ای نگین خوزستان
کربلای هویزه و بستان
یی قرار غروب مجنونم
کرخه دریا شده ست از خونم
ای شهیدان جاودان وطن
لاله رویان پاره پاره بدن
ای زمین گشته گلعذار شما
آمدم باز بر مزار شما
آمدم در دیار پاک کریم
نزد علم الهدی و پیش حکیم
با شما عهد تازه ای بستم
به شما عاشقانه پیوستم
در مسیر امام و رهبری ام
خصم می ترسد از دلاوری ام
ما سپاه ولایت عشقیم
غرق نور هدایت عشقیم
تا ظهوریم در کنار ولی
همه در سایه ی ولای علی
ایستادیم پر توان چون شیر
مهدی از راه می رسد... تکبیر!
شاعر: محمد زمان گلدسته
http://eitaa.com/text_nohe
قافلهی اشک و آه
به کوشش آرش احمدی
گلچینی از بهترین نوحهها و مراثی حاج صادق آهنگران در سه دهه پس از جنگ تا کنون
پیش خرید از ناشر:
٠٩١٦٣٩٨٤٠١١
آقای ستوده
http://eitaa.com/text_nohe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوروز ۱۳۹۳
یادمان شهدای شرق کارون
در محضر مقام معظم رهبری
عید شهیدان
بهار از راه می آید
خرامان با سبکبالی
شده ایام سال نو
شهیدان جای تان خالی
شاعر: محمد زمان گلدسته
http://eitaa.com/text_nohe
عید شهیدان
بهار از راه می آید
خرامان با سبکبالی
شده ایام سال نو
شهیدان جای تان خالی
زند از سوز دل بوسه
به قاب عکس تان مادر
هزاران شمع می سوزد
کنار لاله ی پرپر
مزار لاله ها غرق
شمیم سبزه و ریحان
معطر با گلاب و گل
منور گشته با قرآن
همیشه یادتان جاری ست
به این صحن و سرا سوگند
به این گنبد به این مرقد
به اربابم "رضا" سوگند
به نص آیه ی قرآن
شما را زنده می دانیم
شعاع نورتان را تا
ابد پاینده می دانیم
بهار از راه می آید
پر از اشک و پر از آهیم
شهیدان جای تان خالی ست
شما را باز می خواهیم
کنار بوسه و لبخند
کنار آب و آیینه
به لب داریم لبخند و....
غمی داریم در سینه
زمین چرخید یک سال و
زمان تحویل شد، یارب!
به دل عهدی ست با زهرا
به سر شوری ست با زینب
شاعر: محمد زمان گلدسته
http://eitaa.com/text_nohe
توضیح:
سال ۹۳ هنگام اجرای نخست این اشعار، نوروز مصادف با ایام فاطمیه بود.
لذا بند پایانی شعر مناسب آن حال و هوا سروده شد لیکن بعدا به جهت کاربرد شعر در سالهای بعد بند آخر بصورتی عمومی تر تغییر کرد.
همیشه و در همه حال، ملاک صحت شعر، متن مکتوب مورد تایید شاعر است.