eitaa logo
تذکره الاولیاء
11.2هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
489 ویدیو
97 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چند نفر از علماء نزد استادی رفتند تا از مقام علمی او استفاده کنند. ولی دیدند استاد مانند مصیبت زده‌ها نشسته و حال پریشانی دارد. از او پرسیدند چه شده؟ مگر کسی از شما مرده است؟ استاد گفت: «دیشب آن چنان خوابیدم که نماز نافله شب از من فوت شد، دیشب سحرخیزان، نماز شب گزاران و استغفار کنندگان رفتند، ولی منِ بدبخت امروز قضای آن را خواندم، آیا مصیبتی از این بالاتر می‌شود؟ منبع: . ♦️کانال تذکرة الاولیاء یادنامه‌ی تخصصی کلمات و احوالات اهل معرفت و بزرگان عالم اسلام @tezkar
چند نفر از علماء نزد استادی رفتند تا از مقام علمی او استفاده کنند. ولی دیدند استاد مانند مصیبت زده‌ها نشسته و حال پریشانی دارد. از او پرسیدند چه شده؟ مگر کسی از شما مرده است؟ استاد گفت: «دیشب آن چنان خوابیدم که نماز نافله شب از من فوت شد، دیشب سحرخیزان، نماز شب گزاران و استغفار کنندگان رفتند، ولی منِ بدبخت امروز قضای آن را خواندم، آیا مصیبتی از این بالاتر می‌شود؟ منبع: . ♦️تذکرة الاولیاء @tezkar
‍ در شرح حال آخوند ملاّ محمد ، (استاد آقا نجفی قوچانی و حاج رحیم ارباب اصفهانی و بسیاری دیگر از اعاظم) آورده‌اند: «هر نیم شب، چنان به سوز و گداز نماز می‌خواند و بدنش به لرزه می‌افتاد که از بیرون حجره، صدای حرکت استخوانهایش احساس می‌شد! روزی پس از ختم درس، یکی از طلاّب به درس آن بزرگوار آمد و گفت: «آقا! این شیخ می‌گوید که دیشب به وقت سحر دیدم که از دَر و دیوار مدرسه صدای «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنا وَ رَبُّ الْمَلائِکةِ وَالرَّوح» بر می‌آید! آخوند فرمود: «اینکه در و دیوار به ذکر من متذکر می‌باشند، امر مهمی نیست، مهمّ آن است که او از کجا محرم راز گشته است.» منبع‌: . 🔻 تذکرة الاولیاء @tezkar
زنی به خدمت علیه‌السلام آمد و عرض کرد: ای پسر پیغمبر! شوهرم مرا دوست نمی‌دارد. چه کنم؟ حضرت فرمود؛ «عَلَیک بصلوة اللّیل» بر تو باد نماز شب. پس از چندی، زن به خدمت حضرت رسید و تشکر کرد و گفت: شوهرم از آن وقت هیچ کس را به اندازه من دوست نمی دارد. پس آن حضرت فرمود: خدا رحمت کند زنی را که سحر برخیزد و شوهرش را بیدار کند. و همچنین مردی که برخیزد و زنش را بیدار کند و نماز شب بخوانند. منبع: . تذکرة الاولیاء @tezkar
علیهاالسلام از برخی تاریخ نگاران نقل شده که می‌نویسند: «تهجد و شب زنده‌داری زینب علیهاالسلام در تمام مدت عمرش، حتی شب یازدهم محرم، ترک نشد. از علیه‌السلام روایت شده که فرمود: در آن شب عمه‌ام زینب را دیدم در جامه نماز نشسته و مشغول عبادت است. مرحوم بیرجندی در کبریت احمر می‌گوید: از برخی مقاتل معتبر از علیه‌السلام نقل شده که فرمود: عمه‌ام زینب با تمام مصیبتهایی که بر او وارد شده بود، از کربلا تا شام هیچ گاه نوافل خود را ترک نکرد. نیز روایت کرده که چون علیه‌السلام برای وداع زینب آمد، از جمله سخنانی که به او فرمود این بود: «یا اختاه! لا تنسنی فی صلاة اللیل»؛ خواهر جان مرا در نماز شب فراموش نکن. درباره شب عاشورای علیهاالسلام از کتاب مثیرالاحزان از فاطمه، دختر علیه‌السلام نقل شده که درباره می‌گوید: «و اما عمتی زینب، فانها لم تزل قائمة فی تلک اللیلة - ای عاشرة من المحرم - فی محرابها تستغیث الی ربها، و ما هدأت لنا عین و لا سکنت لنا زفرة.» و اما عمه‌ام زینب، پس وی همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگاه خدای تعالی استغاثه می‌کرد، و در آن شب چشم هیچ یک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد.» می‌فرماید: «ان عمتی زینب علیهاالسلام کانت تؤدی صلواتهامن قیام الفرائض و النوافل عند سیرالقوم بنا من الکوفه الی الشام و فی بعض المنازل کانت تصلی من جلوس فسألتها عن سبب ذلک، فقالت.» «اُصَلّی من جلوس لشدة الجوع و الضعف منذ ثلاث لیال، لانها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا واحدا من الخبز فی الیوم و اللیلة.» عمه‌ام زینب هنگامی که لشکر، ما را از کوفه به شام می‌برد، نمازهای واجب و مستحب خود را ایستاده به جا می‌آورد و در برخی منازل نشسته نماز می‌خواند، سبب و علت آن را از او پرسیدم، گفت: نشسته نماز می‌خوانم چون سه شب است بسیار گرسنه بوده و ضعف و سستی مرا در بر گرفته؛ برای اینکه آنچه از طعام و خوراک به او می‌رسید، میان کودکان قسمت می‌نمود. چون لشکر به هر یک از ما در روز و شب یک گرده نان می‌داد. از دعایی که از علیهاالسلام به یادگار مانده است می‌توان دریافت که دریای دل او چه امواج مصیبتی را تحمل کرده است؛ و کوهسار اراده پولادین او در برابر چه توفانهای کوبنده‌ای ایستاده است. با خدای خود می‌گوید: «یا عماد من لا عمادله و یا سند من لاسند له یا من سجد لک سواد اللیل و بیاض النهار و شعاع الشمس و خفیف الشجر و اوی الماء یا اللّه یا اللّه یا اللّه ». ای پناهگاه کسی که جز تو پناهی ندارد! ای تکیه گاه کسی که جز تو پشتوانه ای نمی شناسد! ای خدایی که سیاهی شب و سپیدی روز و روشنایی خورشید و صدای آرام درخت و آب برای تو سجده می کنند! ای خدا! ای خدا! ای خدا! منبع: . @tezkar