eitaa logo
تذکره الاولیاء
12هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
630 ویدیو
102 فایل
احوالات و کلمات بزرگان اهل معرفت
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شعله ی طور
‍ ‍ ♦️عنوان اول رمان تاریخی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی به مناسبت عید غدیر: «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏» / سید حسین قاضی طباطبایی (ذی‌حجه ۱۲۸۵ قمری) عاقبت از میان رستخیزِ هستی ها، گردبادِ تقدیرها، پیچش افلاک و تدوام دهرها، مسافری کوچک، اما بزرگ را از مکنونِ مکتومِ عالمِ غیب در آغوش خویش یافتم؛ مسافری که نُه ماه و نُه روز، صبح و شب در انتظار به دنیا آمدنش بودم. کودکی که فریاد قابله ها و زنان، مژدۀ پسر بودنش را میداد. پسرم را در آغوش گرفتم و در چشمان سیاه و گیرایش هزارویک حقیقت نانوشته را مشاهده کردم: نوری که جبلت و خمیره اش را از آن خلق میکردند؛ آبی که طینتش را با آن شست‌وشو می‌دادند؛ نطفه ای که از سلسۀ ولایت، جاری و از صلب پدرومادری تبریزی به هم آمیخته بود و روحی که در رحمی پاک و پرنور بر جسمش دمیده می شد؛ و انعکاسی از خویش را در چشمانی که پرده از تقدیرِ شگرف او از برابر صفحۀ ادراکم کنار میزد. مادری را دیدم که از به دنیاآمدن پسرش، دُرج لبخند بر لب هایش خودنمایی می‌کرد و پسری که در کنار قبری عمیق در وادی السلام میگریست. فتنه‌ای دیدم که شعله هایش تبریز را به دست روسها به آتش میکشید و جنگهایی جهانی که سرزمینهای بسیاری را غرق در سیلاب خون می‌کرد. ندایی آسمانی می شنیدم که در اعماق قلبهای عارفان، ولادت سیدالعرفا و کوه توحید را مژده میداد و در مقابل، خنکای قلبِ مردمانی بود که از مرگ پیشوای صوفیان سر در گریبان برده، در پستوی وجودشان هلهله کنان تکبیر می‌گفتند. شرارۀ آتشفشان عشق که از سمت ابدیت به دامن جوانی افتاد و دشنه ای تشنه در کوچه های تنگ نجف که در پی بریدنِ سر او بود. اقیانوسی که سه دریا را طَبق طَبق در خویش نمایان می‌کرد و جلوه ای که تصویرِ فنای فی الله را در چشمان طلبه ای نقاشی می‌کرد؛ ستاره هایی که گرداگرد خورشیدی طواف میکردند و سیاهچالۀ کینه هایی که درصدد مکیدن درخششها بود. پدر شدن، آن حقیقتی است که فرصت تجلیِ رؤیت خویشتن در چشمانی دیگر را به انسان می بخشد. ترنمِ گوشنواز لااله الااللهِ گریه هایش جانم را مدهوش خویش میکرد. اما چشمهایش همچون جوانی من، آیه های خواهشِ ساییده شدن به خاکِ نجف را تلاوت می نمود؛ همان تراوشات، همان نغمه ها و همان بهانه ها، اما در مقیاسی بیکران که نظیر آن را ندیده بودم. نامش را «سید علی» گذاشتم تا مقصدش حقیقتِ مُسمایش باشد. در پیش چشمانم به سرعت قد می کشید و بازی‌های کودکانه اش، چون برق، تبدیل به درنگ های حکیمانه در مَدرسها و مجامع علمی تبریز شد. گریه های نوزادی اش با شیرۀ علم و توحید، به اشکهای شبانه و سرمستیهای سحرگاه مبدل گشت. آن چهرۀ معصوم کودکانه، به مردی با محاسنی مشکی رنگ و ابروانی به هم پیوسته تبدیل شد که اراده ای نافذ را به نمایش می‌گذاشت. سریع تر از تندباد و نابهنگام تر از برادرش سید احمد، مرد شد و من می دانستم که او امانتی است رفتنی به دامن مولیا لموحدین، علی علیه السلام. تا توانستم او را زبده و آبدیده پرورش دادم تا پَرِ کاهی را به آن آستان تقدیم کرده باشم که جز اندیشۀ نیستی در خاطرش نگنجد. آری، مسافر من بسیار زودتر از زود جلای وطن کرد…. پ ن ۱:فیلم حرم مطهر مربوط به دیشب؛شب عیدغدیر ۱۴۴۱ می باشد پ ن۲:زمان انتشار کتاب ان شاء الله بعد از ماه صفر ♦️المکتوبات فی النجف الاشرف @sholeye_toor
هدایت شده از کهکشان نیستی
‍ ...روزگار چرخید و چرخید و چرخید، تا شبی از شب‌ها در آن ساعت‌هایی که اگر گوش جان باز می‌کردی، صدای همهمۀ انبیا و اولیاء و اهل‌بیت علیهم‌السلام و ملائک را می‌شنیدی که به زیارتِ دردانۀ خلقت در شب جمعه آمده‌اند، او را دیدم که عصازنان به‌سمت بین‌الحرمین می‌آید، چهره‌ای که شعله‌های مستی از چشم‌هایش فوران می‌کرد و فریاد استعداد دیوانگی را در وجودش هویدا می‌ساخت. نمی‌دانم چه شد که اختیار از وجودم رخت بربست و از جانبی آسمانی، پیغامی افلاکی برای او در وجودم شروع به تکوّن و شکل‌گیری کرد. سخن از کعبۀ اولیاء، ابالفضل‌العباس علیه‌السلام بود؛ همو که در تاریخِ لامکان و لازمانِ جنون، سردمدار فنای عاشقان و دیوانگان در وجود حسین علیه‌السلام بود. اگر کسی از او حواله برای نیستی در حسین علیه‌السلام می‌گرفت، کار دیگر تمام بود. زمین و زمان و چرخ و فلک دست‌به‌دست هم می‌دادند تا او از خویش برون آید و مسافرِ تجلّیِ حقیقتِ ولایت شود، از لااُفقِ گودالِ قتلگاه؛ گودالی که کیانِ «بودن»‌ها ریشه در آن دارد و کوثر و بهشت و دوزخ در نسبت با آن خلق شده‌اند. خوشا به حال آن پیرمردِ عصا‌زنان که مزد چهل‌سالۀ خویش را در آن شب، از دست ساقیِ لب‌تشنگان به حسرت‌برانگیزترین شکلِ ممکن دریافت کرد... برای پیش ثبت نام کتاب«کهکشان نیستی»داستانی بر اساس حیات ۸۱ ساله ی انسان لاهوتی مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی،با ۱۵ درصد تخفیف،روی لینک زیر بزنید🔻 http://uikar.com/jelveh/book/index.php ♦️کانال اطلاع رسانی @kahkeshaneh_nisti
هدایت شده از کهکشان نیستی
‍ ‍ السلام علیک یا قتیل العبرات ♦️خشم استاد را کمتر دیده بودم، اما این بار احساس کردم به‌ناگه آتشفشانی از جوششِ خشم و غیرت از دریچۀ مردمک‌هایش در حال فوران است و رگ‌های چشمانش به‌طرز غریبی به خون نشسته. در این هنگام بود که ناگهان گویا نوری از قلب او همچون صاعقه‌ای آسمان‌شکاف بیرون آمد و پرده‌های زمان و حجاب‌های مکان را در هم پیچید و تجلی قدرت الهی و نفوذ قلب ولی‌الله را به عمق ثابتات تاریخ به نمایش گذاشت. تک‌تک ما در برابر دیدگان حیرت‌زده‌مان بیابانی را مشاهده کردیم که گرداگرد آن را سپاهیانی با نیزه‌های بلند و شمشیر‌های بُرّان احاطه کرده و سید و سالار شهیدان و یارانش در میان آنان به خاک‌وخون کشیده شده بودند. در این میانه از این کشف و از این ارائۀ حقیقت به دستان تصرف یک ولیِ الهی، آن جماعتِ منکرِ حقیقت، منظره‌ای از مناظر خونین روز عاشورا را مشاهده کردند و همچون طوفانی کوبنده که ارواح را از اعماق بدن‌ها بیرون می‌کشد همه از شدت و هیبت بر زمین افتاده و بیهوش شدند. و من در آن پردۀ شگفت‌انگیز از شهود، چشم به آن گودال اسرارآمیزی دوخته بودم که ازل و ابد را در خویش فرو‌می‌کشید و در کیان هجده‌هزار عالمِ هستی، نورِ حقیقت و جریانِ عشق منتشر می‌کرد... 💠از صفحۀ ۴٩٩ کتاب کهکشان نیستی(داستان تاریخی زندگی آیت الحق سید علی قاضی طباطبایی)💠 ♦️برای پیش ثبت نام کتاب با تخفیف ۱۵ درصدی روی لینک زیر بزنید🔻 http://kahkeshan.feyzpub.ir/ ✨ظرف چند روز آینده لینک خرید کتاب برای شما پیامک خواهد شد. @kahkeshaneh_nisti
21.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(فیلم ملاحظه شود) فقط یک کتاب نیست. راه و رسم بندگی‌است. سیره عالمان و عارفان دینی، به ویژه است. سیری در شهر ولایت در پرتوی انوار هدایت است. با این کتاب خود را بهبود ببخشید و یک قدم بیشتر به خدا نزدیک شوید. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ناشر: نویسنده: تعداد صفحات: ۵۶۰ صفحه نوع جلد: شومیز قطع: ‌رقعی مخاطب: عمومی پیشنهاد مرتبط: ................. 🔸قیمت: ۸۸ هزار تومان اما👇 🎁قیمت با #۱۵_درصد_تخفیف : 🔥۷۴.۸۰۰🔥 ................. جهت کتاب و : @sefaresh_ketab اطلاع از لیست کتاب رسان، هزینه ارسال، نحوه سفارش دادن و ... @ketabresan_order خرید و از www.ketabresan.net کانال رسمی کتاب رسان @ketabresan
هدایت شده از شعله ی طور
عبارتی از متن یکی از نامه های آیت الله سید علی قاضی ره @sholeye_toor