eitaa logo
خاکستر زرد''
395 دنبال‌کننده
870 عکس
70 ویدیو
0 فایل
توکل به نام و نامی حق' ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/17086711257614 چنل زاپاس: @the_yellow_moon2 قتلگاه: https://eitaa.com/Slaughterhouse گپ: https://eitaa.com/joinchat/1578369907Caf0fdd0007
مشاهده در ایتا
دانلود
خاکستر زرد''
خانواده من در بی دلیل ترین حالت ممکن: پ.ن: البته چون من دارم درس میخونم🗿
https://eitaa.com/Chocolate2005/14220 الان با این پیام برخورد کردم و باید بگم یه اکیپی هستیم توی کلاس که در طول زنگ های مدرسه هر ساعتش رو داریم والیبال بازی میکنیم ( در حدی که حتی مصدوم هم میدیم و حتی استادها و معلم و معاون ها رو هم وارد بازی میکنیم) و هیچ کس باور نمیکنه که ما تجربی هستیم.. تا اینکه دیگه امروز مدرسه و معلم های ورزش ازمون تقدیر کردن و تقدیر نامه دادن بهمون🗿🤌
خاکستر زرد''
کدامِ شما بعضی وقتها دیوانه نشده؟ کدام شما دور و بر یک خانه به هوای دیدن یک آدمِ خاص با ماشین دور ن
سحر دیدم درخت ارغوانی کشیده سر به بام خسته جانی به گوش ارغوان آهسته گفتم: بهارت خوش که فکر دیگرانی فریدون مشیری
کاش انقدر نوشته هام مبهم نبودن.
یکی از کارای مورد علاقم وقتی وارد ایتا میشم چک کردن نقاشی و طرح های بقیس و دیدن استعداد ها و پشتکارای خفنشونه حتی چنل هایی که کارای دیجیتالی انجام میدن و عمیقا از دیدنشون لذت میبرم!
خاکستر زرد''
جدیداً انقدر توی تفکراتم غرق میشم که امروز وارد آشپزخونه شدم و رفتم تا برقش رو روشن کنم ؛ خودمو در
امروز امتحان نهایی نگارش داشتیم و من از یه جایی به بعد از دور خارج شده بودم و داشتم راجب نظریه های اپیکور و تامس مور مینوشتم
خاکستر زرد''
به کویر باورت، اشک هدیه می کنم به سیاهی موهایت، ستاره های دلم را به تمنای دلم کمی عشق می دهی؟ در گوش
تابلوی انتها را می بینم ؛ دست تکان می دهی و من ذره ذره آب می شوم؛ نمی‌گویی خودت بی وفایی را یادم داده ای؟ به آغاز بر گشته ام، خودم را گم میکنم و رد قدم هایت را با آخرین جرعه های خاطرات از یاد می برم. به کسی از تابلوی آخر نمی گویم ، تو هم من را به سراب متهم کن... بی وفا از خط آخر جا مانده ام. قاصدک هایت کجا رفتند؟ آرزو های من به کدام انتها سفر کردند؟ ⇦خاکستر زرد
خاکستر زرد''
تابلوی انتها را می بینم ؛ دست تکان می دهی و من ذره ذره آب می شوم؛ نمی‌گویی خودت بی وفایی را یادم د
آخرین خط های جامونده از این روایت هم تقدیم نگاه هاتون. همونطور که اولش هم گفتم از نوشته هایی بود که باب میلم نبود اما طبق همیشه قلم بی خجالت نوشت.
خاکستر زرد''
حتی دیگه نمیدونم این خستگی از کجا نشأت میگیره میخوابم ، استراحت میکنم ، اعتیاد به قهومو کنترل میکنم
نمیدونم برای پایان نمایش آمادم یا نه اما فقط برای جسمم روحم رو انگار فروختم انگار زنده به گورش کردم دیدی جسدا میمونن یه بوی عجیبی دارن وگندیدن... کرم ها شروع به خوردن و راه رفتن روی جسد میکنن من بوی پوسیده ی روحمو خیلی وقته حس کردم کرم هایی که دارن تجزیه اش میکنن و نمیتونم کاری کنم نمیتونم