بسم الله الرحمن الرحیم
من الحسین بن علی الی بنی هاشم; اما بعد فانه من
لحق بی منکم استشهد و من تخلف عن لم یبلغ الفتح
والسلام
-از حسین بن علی به بنی هاشم: هرکس از شما که به
من بپیونـــــدد، شهید خواهد شد و هـرکه با من همراه
نشود... به پیروزی نخواهد رسید.
خواستم زنده بمانم
و فکر کردن به تو، تنها سلاحم بود
تنها کمانم،
تنها سنگم!
-پابلونرودا
عمربنسعد را دید که نزدیک امام علیهالسلام ایستاده است.
فرمود: أَیُقْتَلُ ابُوعَبْدِاللَّهِ وَ أَنْتَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ؟
اى عمربنسعد! اباعبداللَّه علیهالسلام را شهید مىکنند و تو نظاره مىکنى؟!
اشک از دیدگانِ عمرسعد «دیدند» جارى شد و صورتش را برگرداند و چیزى نگفت.
-کاملابناثیر/ج۳،ص۷۸
سکوتم را مکن باور پس از این التهاب و درد
که بیشک نعرهها دارد زبانِ به نیام رفته
-هماکشتگر
هست..
اما راستش را بخواهيد
بهتر است كه بگويم نيست!
متوجه منظورم كه میشويد؟
اصلا انگار گير كرده است بينِ بودن و نبودنها..
و همين نصفه و نيمه بودنهاست
كه تمام میكند من را...
-غزلگیلانی
بین ما تقدیر دیواری بنا کردهست و من
از مدارا خستهام، باید دری پیدا کنم...!
-حسیندهلوی
آن کس که تو را دارد، از عیش چه کم دارد؟
وان کس که تو را بیند، ای ماه چه غم دارد؟
-مولانا
همه چيز تويی
هر آنچه كه هست؛
از عشق
از عُصيان
از دلتنگیهای من
برای جايی در دوردستها...
-جمالثريا
هدایت شده از عجم علوی | مهدی مولایی
رخت عزای «ابراهیم» از تن بهدر نکرده، حالا «اسماعیل» امت به مذبح میرود. در قلب تهران. در نیمهشبی روشن. پس از ملاقاتی طولانی با ولی امر مسلمانان در خیابان کشوردوست. او میهمان ویژه آیتاللّه خامنهای بود. اویی که از امنیتیترین شخصیتهای جبهه مقاومت با پروتکلهای پیچیده بود و هرجایی نمیرفت. میهمان آیتاللّه را غفلتاً کشتند؛ حضرت آیتاللّه پیشتر در ازای شهادت «سرباز»هایش در سفارت دمشق، دستور موشکباران قلب اسرائیل را داده بود؛ مستقیم از ایران! و حالا همه میدانند که او از شهادت «سردار»ش در تهران بهسادگی عبور نمیکند و ننگ کشتهشدن میهمان را بر دامن خود برنمیتابد. ما که به حضرت آیتاللّه و غیرتش ایمان داریم؛ آنها که ندارند محتاطانهتر زبان به طعنه بازکنند که پاسخ او زود، حتمی و وسیع خواهد بود!
«مهدی مولایی»