eitaa logo
[حـامـی]
64 دنبال‌کننده
93 عکس
13 ویدیو
1 فایل
تو را نشد، میروم که خویش را فراموش کنم... حرفی چیزی: https://daigo.ir/secret/9132532895
مشاهده در ایتا
دانلود
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را -امیرخسرودهلوی
روزی می رسد که افول خود را می بینی، به گذشته می نگری اما دیگر شباهتی نمی یابی و چه بدتر است وقتی که این افول در اوج جوانی اتفاق می افتد. -آلبرکامو
چه به اوجم برسانی چه به خاکم بکشانی نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی...
انقدر کار دارم که نمیدونم از کدوم باید شروع کنم. فعلا هم فقط دارم استرسش رو میکشم...
که تا کی باشم از دلدار خود دور؟ -نظامی
از من نیاز می‌رسد و از تو ناز، حُسین دَردِسری شده سفر کربلای من...
یاد، خنجر است. -الیاس‌علوی
Alireza Ghorbani - Bi Gonah (320).mp3
9.68M
-میترسم از اینکه زمان نگذارد چون دسته گلی برسی به مزارم
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم که راه دورتر از عمر آرزومند است... -هوشنگ‌ابتهاج
تا ميل نباشد به وصال از طرف دوست سودی نكند حرص و تمنا كه تو داری...
«حتی اگر خودم، خودم را نخواستم تو مرا بخواه. نگذار در جهانی به این درندشتی رها‌ شوم.»
«واقعا نمی‌دانم که آیا نجات یافته‌ام یا نه. از درون خودم را بیشتر و بیشتر خفه می‌کنم. خودِ درونی‌ام بخاطر محافظت از خودش، حتی برای من هم غیرقابل‌دسترسی شده‌است.»
از آیینه بپرس نجات دهنده ات را، هیچ کس بهتر از تو برای تو نیست -فروغ‌فرخزاد
خون می‌خوریم، در غم و حرفی نمی‌زنیم. -فاضل‌نظری
اگر برای کسی مهم باشی همیشه راهی برای وقت گذاشتن با تو پیدا خواهد کرد، نه بهانه‌ای برای فرار و نه دروغی برای توجیه. -ارنستوساباتو
شاید خواهر تحمل اینهمه غم و درد رو کمتر می‌کرد...
روزی که رفتم و کسی متوجه رفتنم نشد فهمیدم که چقدر تنهام. حالا اما برگشتم، با همون آدم ها روزهام رو میگذرونم، میگم، میخندم و هنوز دوستشون دارم، اما دیگه به بودنشون دل نبستم و عادت نکردم. من یاد گرفتم که فقط خودم رو دارم...
Omid Nasri - In Niz Bogzarad (320).mp3
6.32M
-یک روزی باران می‌بارد...
درد دل تو را چه کسی گوش می‌کند ؟ ای در جهان غریب ! به چاهی بسنده کن... -سجادسامانی
که حال غرقه در دریا، نداند خفته بر ساحل...
دستت به گیسوان رهایش نمی‌رسد از دوردست‌ها به نگاهی بسنده کن... -سجادسامانی
"شايد هنوز هم در پشت چشم‌های له شده در عمق انجماد يک چيز نيمه زنده‌ی مغشوش بر جای مانده بود.." -فروغ‌فرخزاد
الان یادم اومد یهو تو کلاس می‌دیدی از پنجره بچه ها آویزونن با دسته جارو یا چتر دارن یه چیزی میکشن بالا حالا چی بود؟ اندازه یه سوپر مارکت خوراکی👀 رفقای اینا همو میشناختن باهم خوراکی سفارش میدادن میفرستادن براشون خودشون که نمیدونستن ولی خدا خیرشون بده 30 تا گشنه رو نجات میدادن 👀😂
«چه غم‌بار وقتی نمی‌دانی گم کرده‌ای یا گم شده‌ای» -معین‌دهاز
غافلی از حالِ دل، ترسم که این ویرانه را دیگران بی‌صاحب انگارند و تعمیرش کنند... -صائب‌تبریزی