بیاین ازین به بعد به کارکردن زیاد و بیخودی بگیم «قورتان زورتان»
همین الان ساختمش و بنظرم باحاله
من خراباتیَم، از من سُخن یار مخواه
گُنگم، از گُنگِ پریشان شده، گُفتار مخواه
شهریور انقد خوبه که تولدت استاد شهریار و روز پاسداشت شعر هم توش هست✨✨✨✨✨✨✨
بلبل عشقم و از آن گل خندان گویم
سخن از آن گل خندان به سُخندان گویم
غزل آموز غزالانم و با نای شبان
غزل خود به غزالان غزلخوان گویم
شعر من شرح پریشانی زلفی است شگفت
که پریشان کندم گر نه پریشان گویم
آنچه فرزانه به آزادی و زنهار نگفت
من دیوانه به زنجیر و به زندان گویم
گر چه خاکسترم و مصلحتم خاموشی است
آتش افروزم و شرح شب هجران گویم
گله زلف تو با کوکبه شبنم اشک
کو بهاری که به گوش گل و ریحان گویم
شهریارا تو عجب خضر رهی چون حافظ
که من تشنه هم از چشمه حیوان گویم
#شعر
#شهریار
چه ها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
مگر دشمن کند اینها که من با جان خود کردم
طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
غلط میگفت! خود را کشتم و درمان خود کردم...
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/thelostmarkofwindindesert/17099 چه قشنگ گفت وحشی بافقی
#دایگو
تنها کسی که شعراش میشینه تو وجودم و بهمم میریزه یا حالمو خوب میکنه وحشیه
📪 پیام جدید
https://eitaa.com/thelostmarkofwindindesert/17101 دقیقا و البته فاصل هم فراموش نکنیم، خدایی از ته دل میاد شعرای فاضل نظری
#دایگو
الان در زمان ما فاضله که پرچم سبک هندی رو نگه داشته
بقیه شاعران معاصر اکثرا سبک عراقی میگن
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت
سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد
در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مهست این دل اشارت میکرد
که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو
گفتم این روی فرشتهست عجب یا بشر است
گفت این غیر فرشتهست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد
گفت میباش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال
خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو
گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست
گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
#شعر
#مولانا
همین تصنیف رو با صدای سالار عقیلی هم میتونین گوش کنین
بی نظیره
عجببب
ارجاعت میدم به دفتر پنجم مثنوی🌚
اونایی که نمیدونن:😃
اونایی که میدونن:🌚
مولانا تو دفتر پنجم خیلی از تماثیل و قصه ها با مضامین جنسی استفاده میکنه
به دو دلیل
یکی اینکه برای مردم ساده تر و قابل فهم باشه
و دوم اینکه یه تفکری هست که اگر کسی خیلی به علم و سخن راستین و درشت شهره بشه باعث غرورش میشه
مولانا برای دفع اون غرور از سخن و لفظ هذل و مستهجن استفاده میکنه تا هم اون غرور درون خودشو بخوابونه و هم تو چشم مردم خودش رو بزرگ نکنه