eitaa logo
رد پای گمشدهٔ باد در کویر
163 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
538 ویدیو
5 فایل
شازده کوچولو گفت:« پس آدم ها کجا هستند؟ اینجا در کویر آدم کمی احساس تنهایی میکند.» 🪽؛ مار گفت:« آدم در میان آدم ها هم احساس تنهایی میکند...» ناشناس: https://daigo.ir/secret/31489482
مشاهده در ایتا
دانلود
رد پای گمشدهٔ باد در کویر
قتل یا خودکشی؟🌚 https://daigo.ir/pm/ECZfdd #معما
پاسخ: قتل✅ ۱_این آقا مشکل حرکتی داره. ۲_اتاق به هم ریخته و شلختس. ینی تصمیم خودکشیش انقدر ناگهانی بوده؟ ۳_آثار زد وخورد مثل کمد و شلوارک افتاده بر زمین و ساعت شکسته . ۴_این آقا میل و روحیه خودکشی نداره. ۵_خودش صندلی زیر پاشو انداخته؟ با مشکل حرکتی که داره؟
نشان بدهیدددد✨🕯️
میگه: پروازِ تو قفس شدم بی نفس شدم دیگه تنها شدم توی دنیا بدون خودم راستشو بگو این یه بازیه نکنه همه حرفای تو مثه حرف همه صحنه سازیه این یه بازیه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همونطور که شاید در جریان باشین قابلیت جدید هوش مصنوعی کامل کردن تصاویره. ینی یه کادر میدین و این کاملش میکنه. وحالا مونالیزا رو کامل کرده🖌️🎨
Homayoun Shajaryan - Arayeshe Ghaliz 2 (320).mp3
7.98M
آرایش غلیظ۲ همایون شجریان_سهراب پور ناظری
رد پای گمشدهٔ باد در کویر
آرایش غلیظ۲ همایون شجریان_سهراب پور ناظری #music
چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد که هر تخته فروریزد ز گردش‌های گوناگون نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را چنان دریای بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون چو این تبدیل‌ها آمد نه هامون ماند و نه دریا چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمی‌دانم که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون
که این تیکه اوج هم آقای پورناظری میخونن نه آقای شجریان🌚🕯️
یک دو سه همه بیخیال غصه حالا دختر خانم اقا پسر دستتو بذار تو دست دوستت اقا پسر دختره چه لوسه خوراکش یکی دوتا بوسه برو اون پشت مشتا ببوسش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میکس سمیه ولی من هم این موزیکو دوست دارم و هم تک تک تصاویرشو🌚🕯️🌟
هدایت شده از سبز نعنایی
به درخت پشت سرش تکیه کرد. مثل هر روز به پارک نزدیک محل زندگی اش امده بود. رو به روی الاچیق نفرین شده ای که ان روز بارانی او را انجا دید. با فکر به ان روز و ان شخص لرز کوتاهی از پشتش رد شد. چشمهایش را بست و روی صدا های اطرافش تمرکز کرد تا ذهنش باز بشود. صدای کلاغ، چرخ دوچرخه، خنده بچه ها، بهم خوردن شیشه ها و دریاچه که کمی انطرف تر بود. با پرت شدن جسم کوچکی کنارش شوکه از جا پرید. به دختر ریز جثه نگاه کرد. دختر بی حرفی سرش را درون دفترش فرو کرد:"چی میکشیدی؟!". دفتر را کنار کشید تا دختر نقش صورتش را نبیند. دختر لباهایش را جمع کرد و صورت درهم کشید. اما خیلی زود حواسش پرت بچه گربه ای که ان روی درخت بود شد. کلمات: درخت، گربه، کلاغ، آلاچیق، پارک F: @ededed22 T: my friend
اسکچ زدن با محوکن»»»»
طراحی روی وایت برد: immmposible