eitaa logo
الاهیات اصلاح|[آسپین آف انگاشت]
13 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
0 فایل
💠رهیافتی پژوهشی درباره پروژه اصلاح اجتماعی در نسبت الهیات و فرهنگ (وابسته به نشریه انگاشت): @enegasht_ir 👤اندیشه ورزی های یک #دهه_هشتادی ارتباط با سردبیر: @Mojshik
مشاهده در ایتا
دانلود
مقاله📃 ادامه.... پایه اخذ مفهوم اصلاح، حدیث معروف امام حسین علیه السلام است که وی در آن به علت قیام خود، روش و مبنای حاکم بر روش قیامشان می پردازد: انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي (ص) اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيرة جدي و ابي علي ابن ابي طالب (ع) همانا من قیام کردم به جهت اصلاح امت جدم، اراده کرده ام به امر به معروف و نهی از منکر و سیره ام سیره جدم رسول خدا و علی ابن ابی طالب هست (بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۲۹). اصلاح در این پارادایم، نجات خود و حوزه عمومی در بازگشت به ارزش های اسلامی بواسطه بازدارندگی هر گونه فرد و ساختار منکر است. بازدارندگی که حوزه رفتاری مشخصی را پی می گیرد که معروف (ارزش، هنجار، سنت و... ) نامیده می شود. با این توضیح معروف، فرهنگ یا همان اصول زندگی اجتماع بوده که از باور ها و مبانی بنیادین آن جامعه قوام می گیرد. در برابر آن هر رفتار یا پدیده اجتماعی بی سابقه که آن را تهدید کند منکر (ضد فرهنگ، ها هنجاری) گفته می شود. منکر در واقع بحران اجتماعی است که سطوح مختلف نهاد های مدنی چون سیاست و دولت، بازار، خانواده را در بر می گیرد. وقتی بحران اجتماعی پاسخ در خور خود را نیابد با ایجاد گسست در لایه های فرهنگی، جهان اجتماعی سابق را سرنگون و جهان اجتماعی جدیدی را بنیان می نهد. جامعه توحیدی که دستخوش دگرگونی از بحران اجتماعی گردد، با حاکمیت فرد و ساختار منکر در اصطلاح دچار فساد می شود. سوی دیگر حدیث درونگرایی در ماهیت اصلاح است. موقعیت تاریخی روایت اصلاح گری امام را درون جامعه اسلامی و با سیره مشخصی از امتداد علوی پیامبر اکرم می داند. اینجا اجتهاد هر صحابی با اجتهاد علی علیه السلام تراز می شود. جریان اجتهادی که به گفته شهید صدر اجتهاد موافق نص در رویارویی با اجتهاد مقابل نص شناخته می گردد. (۴) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقاله 📃 ادامه.... هسته برخورد کلام و جامعه نخستین سویه های کلام اجتماعی به هیچ وجه از ابلاغ نبوی جدا نیست. نظام اجتماعی مکه متأثر از تلاقی شریعت ابراهیمی با چند خدایی های بابلی، لیدی و تمدن های سابق بود. خدای مکه الله قادر متعال ابراهیم و اسماعیل بود. شرافت مکه نیز از محل خانه خدا و حج ابراهیمی می آمد. اما مکه به تاثیر از همان شرک های سابق فرشتگان خداوند را تا مقام ربّ النوع و دخیل در تکوین بالا می برد. با ها نماد خدا در قبیله و فرشتگان او در اداره امور عالم بودند. از این نظر آن ها خود را موحد می دانستند ولی شراکت در ربوبیت، موجب تحریف آیین حنیف خلیل الله علیه السلام می شد. وضعیت قانونی قریش پیشینه‌ای ابراهیمی و ساختاری عرفی داشت. مدیریت حج، بازرگانی، مدیریت و حل اختلافات قبایل مکه، امنیت عمومی و روابط خارجی عموما یا از رسوم بجا مانده از دوران حضرت ابراهیم بود و یا به صورت توافقی میان مردم قرار داد می شد. شورایی از بزرگان قبایل بر اساس این اصول اعراب درباره مسائل مهم چاره اندیشی می کردند و یا قانون تصویب می کردند. در زمان پیامبر دار الندوه تمرکز گرا شده ترین شکل حکومت شورایی دولت_ شهر مکه بود. در این سال‌ها تلاش هایی برای ارتقای سطح مدنی مکه توسط اشخاص مختلف شده بود. از زمان قصی بن کلاب ریاست شورای مکه بدست مستعربه افتاد. قصی جد اعلای پیامبر بود. این نفوذ تا زمان عبدالمطلب ادامه داشت. عبدالمطلب آخرین تلاش اصلاح مدنی در مکه پیش از پیامبر را انجام داد. او اصول ابراهیمی چون حد زنا، سرقت، سقایت حج و غیره را به شکل قوانینی درآورد که تا زمان پیامبر مقبول اهل مکه و شخص نبی بود. بعد از عبدالمطلب مکه دچار خلأ جانشینی شخص کاریزماتیک شد. رهبر بعدی یعنی ابوطالب اگر چه عضو محترم و قدرتمندی در میان روسای قبایل بود اما توان پدر را در فرونشاندن قبایل نداشت. مسئله بنی هاشم که از زمان عبدالمطلب شروع شد نفوذ آرام بنی عبد الشمس و امویان بود. بنی امیه در زمان عبدالمطلب کار زیادی از پیش نبرد اما در بازرگانی بسیار پیش رفت. اما بعد از عبدالمطلب عملاً روز به روز قدرت به این خانواده انتقال می یافت. دیگر عمو های پیامبر چون عباس، اباالحکم و ابولهب نیز اگر چه از بنی هاشم بودند ولی با تمرد از ابوطالب، با چند پاره کردن بنی هاشم به صف بنی امیه گرویدند. ابوسفیان نیز توانسته بود در بنی امیه و اهالی مکه چهره خوبی از خود بسازد. چهره ای که بعد از جنگ بدر با حذف رقبای هاشمی و اموی به ریاست مطلق مکه شناخته شد. نهضت پیامبر در چهل عام الفیل وجهه ای اعتقادی_ سیاسی در چند محور کلان داشت. نخست پیامبر با اصلاح آموزه توحید به شکل سلف ابراهیمی اش نظام اعتقادی مکه را به چالش کشید. با سست شدن آموزه های مکه یعنی الهیاتی که قدرت سیاسی مکه را پشتیبانی می کرد؛ مشروعیت شورای بزرگان شهر نیز متزلزل می شد. پیامبر نذورات به بت ها، برده داری و نژاد پرستی غلیظ قریش را باطل و حاکمیت الله را جایگزین آن می دانست. پیامبر عقاید پدران و قبیله گروی را نیز بی اساس می پنداشت و در عوض عاملیت فرد در ساز و کار ایمان را فارق از هر وابستگی ژنتیکی مهم می شمرد. دیگر آنکه وضعیت جنسی مکه که بعد از دوره اقتدار عبدالمطلب بی ضابطه تر از ادوار گذشته شده بود را نیز مغبوض خدا شمرد. پیامبر سازگار زنانه در جامعه را مستقل از مرد تعریف می کرد. ایشان قائل به مدیریت روابط در امر جنسی بود. امر جنسی باید در چند مرحله شخص فرد را آرام و ارضای روحی می کرد، روابط میان فردی زن و مرد را به انس و نزدیکی می رساند و در جامعه نیز نیروی انسانی را تولید می کرد. از این نظر خانواده در اسلام مبتنی بر قراردادی حقوقی شکل گرفته و به عنوان نهاد تعریف می شد. در تمامی این موارد توحید، اصل و آموزه اساسی دین جدید و فرم نوین عربستان بود. (۵) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
لست إمام عينى، لكنكِ كُل ما إرى : در برابر چشمانم نیستی، اما تمام آنچه میبینم تویی:) @theologyofreform_ir
مقاله 📃 ادامه.... بحث دیگر در اصول اعتقادی_ حقوقی شبه جزیره نحوه تعیین حاکم بود. از توضیحات پیشین برمی آید که مکه حکومتی شبه دموکراتیک_ الیگارشیک داشت. پیامبر از همین رو نظریه حکومت خود را مطرح کرد. وی جانشینی پس از خود را در قریش و خانواده اش قرار داد از مردم خواست که بدان پای بند باشند. تقوای فردی، علم، شجاعت و عدالت از شروطی بود که می بایست برای بیعت با حاکم لحاظ می شد و در آن دو ره یک مصداق بیشتر نداشت. اما پس از پیامبر با برتری سقیفه در این اصل اسلام اختلاف پیش آمد و موجبات تفرقه در مسلمین شد. از دل این جریان تا دوره معاویه چند گروه پدید آمدند. نخست گروهی که شیخین و عثمان را قبول داشتند و پس از صلح حسن بن علی و معاویه حکومت تا صد سال با آن ها بود که به عثمانی معروف شدند. گروه بعدی شیخین و علی را قبول داشتند که به علوی معروف شدند. گروه بعدی شیخین و عثمان را رد می کردند و تنها علی را مستحق ولایت می دانستند. این گروه که در دهه های بعد جمعیت بسیاری از گروه قبلی را به خود ملحق کرد شیعه نام داشت. در این بین گروهی هم بودند که همه را قبول داشتند و بی طرف ماندند. گروهی نیز تحت نام خوارج از علوی ها منشعب شده و هم توسط امام علیه‌السلام و هم معاویه سرکوب شدند. مباحث کلامی در آن دوره عمدتاً توحید و ولایت بود. اینکه چه کسی بر حق است و کدام خلیفه از عدالت خارج شده. این مناقشات در اواخر معاویه و تمام دوره یزید تا عبدالملک موجب قیام ها و حرکت های خونینی در جهان اسلام شد اما این همه ماجرا نبود. در سال ۶۱ هجری قمری با شهادت حسین بن علی علیه السلام، مناقشات حول مفهوم ولایت روزگار خونینی را برای مسلمین ساخت که کمترین آنها واقعه حره بود. (۶) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شروع نشست چهل و دوم از سلسله نشست‌های تجربیات پژوهشی استادان و صاحب نظران با ارائه جناب آقای دکتر میرخلیلی تا دقایقی دیگر https://vroom.ut.ac.ir/farabi1
مقاله📃 ادامه.... ظهور عباسیان عباس عموی پیامبر که از اعدام جنگ بدر رهایی یافته بود بعد از پیامبر میان شیخین ارج و مقام داشت. عبدالله بن عباس توسط عمر در ۱۶ سالگی به مشاوری وی گماشته شد. رفتار بنی امیه با عباس و تیره او از سایر بنی هاشم بهتر بود. عبیدالله دیگر عباسی معروف توسط معاویه دل از حسن بن علی علیه السلام کنده و کاتالیزور انتقال قدرت از هاشمیان به امویان می شود. ما در دوران بنی امیه علی الخصوص در دوره امامت زین العابدین علیه السلام تا اوایل امام صادق علیه السلام خبر چندانی از این تیره نداریم. در مناقشات پس از هشام بن عبدالملک و البته حکومت مروان حمار است که آن ها به شدت فعال می شوند. تحریک سادات حسنی بر خلاف دستور امام صادق و حذف عناصر حسنی چون محمد بن عبدالله، همه توسط همین خانواده طرح ریزی شد و پرچم حکومت آن ها را برافراشت. (۷) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
مقاله📃 ادامه.... شیعه طلوع عباسیان همگام با طرح مباحثی از سوی پیروان جعفر بن محمد و شیعیان بود. در این دوره باور اقلیتی که شیخین و عثمان را رد کرده و به استناد غدیر حق ولایت و زکات مدینه و خلافت پسا نبوی را حق علی بن ابی طالب می دانستند به عموم شیعه تسریع پیدا کرد. گروه های طرفدار اهل بیت از عامه نیز گاه علوی خوانده می شدند که در سده های میانی به بعد شکاف آن ها از شیعه و دیگر فرق مشخص شد. دیگر عامه نیز در اثر تبلیغات عالمان اموی خود را سنی خواندند که تا امروز تداوم دارد. عباسیان با تحریک عامه و استناد به شیخین با ثروت و تبلیغات زیاد مدعیات توده پسند تری از کارنامه سیاه امویان و اجتهاد نص محور شیعه داشتند. ایشان سرانجام با شعار الرضا من آل محمد با چند نبرد نچندان سخت دمشق را ساقط کردند. موید آن که خطبه سفاح در کوفه، با حمله به پیشفرض های شیعیان خود را الگوی مناسبات راستین خلافت نبوی معرفی کرد. حضرت جعفر صادق علیه السلام نتوانست قیام خود را محقق سازد. نام پختگی شیعه در مواجهه با بنی عباس و تبلیغات زود هنگام بیعت تحرکات ایشان را در مضیغه قرار داد. امام با دعوت از شیعه به سکوت و عدم همراهی در جنگ ها سعی به حفظ سرمایه انسانی گروه های موافق کردند. اگرچه بد نیست که دوره امام را به اموی و عباسی تقسیم و در این باره خطوط اعتزال و اشعری گری را هم بررسی کنیم. اما چون هدف تنقیح الهیات شیعه در بافت مدرن است نمی توان به تفصیل در کلام قرون نخستین غور کرد و این کار را به تحلیل مکمل در مقاله ای دیگر وا می گذاریم. به طور خلاصه شیعه در مقابل زنادقه، زرتشتیان و نصارا توحید و نبوت محمد مصطفی را بیان کرد. نگارش رساله توحید مفضل از ابا عبدالله جعفر بن محمد مربوط به مواجهه مفضل با ابن ابی العوجاء است. همچنین در مقابل مرتاضان و مکاتب هندی و یهود معاد را اثبات نمود. رساله اهلیلجیه در برابر شبهاتی چون تناسخ به مفصل روایت شد. در فرق کلامی نیز در کنار معتزله عدل الهی را مطرح کرد که این دو گروه به عدلیه معروف شدند. شیعه بر خلاف عموم مسلمین نیز تئوری امامت اهل بیت را بیان کرد که این باور محرک تحرکات اجتماعی، منازعات سیاسی و انزوای مذهبی ایشان در جهان اسلام شد. (۸) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقاله📃 ادامه.... مفهوم ولایت تلقی خاص از شیعه از ولایت وجه تفکیک این حزب از تمام فرق اسلامی است. اگر دین را مناسک مدنی مشروع به اراده الهی بدانیم؛ شیعه ضمانت اجرایی و صیانت مادی از تحریف دین را تحت ولایت امام گرد می آورد. باور به ولایت در نسبت با تمامی مناسک نیز اصالت دارد. آنجا که امام باقر علیه السلام می فرماید: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ. در حدیث مشابهی نیز ادامه می دهند: ...وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوِلَایَةِ، فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هذِهِ يَعْنِي الْوَلَايَةَ! بر این اساس اشاره دو حدیث به موضع شیعه کلید فهم تحولات قرون نخستین توسط معصومین را ولایت می داند. ولایت در لغت اولی بودن در چیزی نسبت به دیگری است. در فقه و کلام این اولویت در امر دین بر دیگران است. این مصادر جامعیت در دنیا و آخرت از بیان احکام، قضاوت و اجرای حدود، تعلیم سنت، قرآن و حفظ آن ها و مناسک عبادی چون حج و صلاة جمعه و جهاد و حکومت و دیگر موارد است. در این میان ولایت در ساختاری طولی اراده خدا، رسول و اولی الامر را همگام می داند. آیات اولی الامر و التزام عملی به خلافت رسول الله علیه وآله السّلام شبهه جعل مقابل ولایت را از بین می برد. همینطور آنچه در تاریخ به جای مانده مناقشات مفهومی و عملی در تأویل ولایت است که جنگ هفتاد و دو ملت را در جهان اسلام راه انداخت. عامه ملاک امامت را قاهریت دانستند و تعطیلی اجتهاد ایشان را در این رأی متصلب کرد. در مقابل شیعه با دو شاخص علم و عصمت انحصار نسب پیامبر را در ولایت عرضه داشت. این کثرت رویه دیالکتیکی میان تأویل و نص قرآن در ولایت برساخت که در ادامه با محوریت دیدگاه شیعه تفصیل می شود. (۹) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
مقاله📃 ادامه..... بحران ولایت در مهدویت خطوط ابتکار شیعه در امتداد امامت به نظریه مهدویت ختم می شود. پیش تر گفتیم که شیعه امامت را منحصر در معصومین از نسل پیامبر اسلام کرد. در قرن دوم هجری قمری شیعه در بافت اعتقادی اش عصمت و علم امام را ضروری مذهب دانست. در این بین عصمت مناقشات افزون تری را تا قرن چهارم در بر داشت. آن قدر که شیخ مفید بعد از نوبختی می نویسد که اکنون جز اثنا عشری تمامی آن مذاهب چون واقفیه و... از بین رفته اند. در قرن سه شیعه با مسئله اختفای امام خود مواجه شد. یعنی این شخص خاص که پدرانش در تبعید و حصر خانگی به سر می بردند اکنون از دست حکومت متواری است. در دوره نزدیک به اختفای امام آخر روایات امامان به پرهیز و لعن از بردن نام ایشان شد. نام حضرت، تولد و سن ایشان تنها در حلقه کوچکی از یاران نزدیک ائمه بیان شده بود. منتها بجا اسم حضرت یعنی محمد بن حسن از القاب قائم، مهدی و... استفاده می شد. در این دوره حدوداً هفتاد ساله نواب اربعه واسطه امام دوازدهم و بدنه شیعه بودند. پس از مرگ آخرین نائب شیعه غیبت کبری را شروع کرد. باور به غیبت امام دوازدهم به عنوان مهدویت در حلقه های کلامی و فقهی طرح کردید. ساختار اجتهاد تشیع پس از شروع این دوره وضعیتی مانند اهل سنت پیدا می کند. البته تفاوت اصلی شیعه در حفظ اختفا، شدت تبلیغ، تربیت نسل جدید عالمان دین، جمع آوری تراث روایی در چهارچوب تقیّه بود. شیعه در قرون قبلی وضعیت خود را در عدم رعایت تقیّه می دید. از سویی نیز چون امید نزدیکی در اجتماعات شیعه به ظهور نبود فعالیت‌های علنی شیعه کم فروغ می شود. بحران دوم شیعه نیز در تفرق رهبری خود را نشان می‌دهد. شیعیان همواره عادت به حضور شخص معصوم در سیاست گذاری های مستقیم خود داشتند. حال با اختفای امام عصر آن ها مرجعیت واحد خود را از دست داده بودند. این روند در ادامه با طی قرون و فاصله گرفتن از دوره حضور بیشتر می شود. اختلاف فتوای عالمان صفوف جدی در وحدت شیعه ایجاد می کند. شیعه از این پس تحت لوای مذاهب دیگر و اوضاع بحرانی خلافت رو به زوال عباسی زندگی می کند. این شرایط پس از سقوط آل بویه و حکومت های معتدل محلی صعوبت بیش از پیش می یابد. (۱۰) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
مقاله📃 ادامه..... شکل گیری نهاد سیاسی شیعه گفتیم که الهیات اصلاح سامانه کلامی ناظر بر فرهنگ است. وجه تفکیک آن از الهیات سیاسی نیز همین تولید نرم افزاری برای بقای جامعه توحیدی در مقابل مبارزه برای ساخت چنین جامعه ای است. اما شیعه که در عصر غیبت انزوای بیش از پیش می یابد چگونه می تواند در عصر امروز دارای ساخت سیاسی مجزا و فرهنگ عمومی باشد؟ پاسخ به سوال بالا در عدم یکسان انگاری مطالعه ادوار فقاهت شیعه است. به طور خلاصه شیعه دوازده امامی اقلیتی به لحاظ علمی قدرتمند شناخته شده بود. بسیاری از دانشمندان عصر ایرانی شیعه بودند. دستگاه خلافت نیز در بسیاری از مواقع دست به دامان همین اقلیت متنفذ می شد. اما دوران پسا مغولی در ایران و جهان اسلام همراه با ضربه های بزرگش زمینه خوبی برای نمو تشیع فراهم آورد. مغول‌ها اگرچه هویت ویرانگری داشتند اما ضعف الهیاتی شان، آنها را جذب فرهنگ‌هایی کرد که وارد آن شده بودند. این امپراتوری تمام آسیا تا قلب اروپا را گرفته بود اما در عرض چند دهه این حکومت‌ها نه تنها ضعیف و از هم جدا، بلکه جذب بوم تحت اشغال خود شدند. هلاکو به مسلمانان تمایل پیدا کرد؛ غازان خان مسلمان شد و جانشین های او از محمد خدابنده به بعد تمام شیعه شدند. روند تشیع مغول نیز دست پرورده استاد و شاگرد یعنی خواجه نصیر علامه حلی بود. غلبه تشیع ریشه های سلطنت فراگیر صفویه به بعد را به گونه پردازش کرد که عالمان شیعه از سمت شهروندان مفید در صفویه به دیوان سالار و در قاجار و پهلوی حکومت سایه مقابل حکومت رسمی شدند. این امر در اواخر پهلوی حکومت دینی در بافت مدرن را جایگزین سلطنت مشروطه سکولار کرد. از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی امام خمینی نخستین فقیه شیعه بود که حکومتی با نهاد های تنظیم گر فقه بافت را با رأی مردمی پای ریزی کرد. ایده مردم سالاری دینی در چهارچوب جمهوری اسلامی همان ساخت سیاسی مجزا با ضمانت فرهنگ عمومی در جغرافیای ایران است. اصول الهیات اصلاح اصلاح فرایندی برای تداوم یک جهان اجتماعی با برون رفت از بحران ها و چالش هاست. اصلاح اجتماعی در اسلام در کنار سوی بالا به پایین (حاکمیتی) سوی پایین به بالا (حوزه عمومی) نیز دارد. حال وظیفه دستگاه الهیاتی انتظام مفهومی برای عقل مسلمان آگاهی است که می خواهد فرایند اصلاح را محقق کند. بنابراین این الهیات مبتنی بر آگاهی به اصلاح و انگیزه بخشی موافق این آگاهی، فرصت سازی و اقدام معطوف به آگاهی مذکور به ظهور در متن خارج می انجامد. اما فرض در کیفیت آگاهی بر اساس این اصول است: توحید در تمام شئون، تفسیر آدم و عالم و تغییر آن معطوف به غایت فهم شده از آن تفسیر، تقدم اندیشه بر عمل، ربوبیت تامه خداوند در خلقت و احاطه وی بر تمام هستی، شریان عدالت الهی در نظام احسن آفرینش و غلبه نهایی خیر بر شر، تحقق عدالت توسط انسان توحیدی در جهت غایت انسانی علیه ظلم، آرمان ولایت الهی و حکومت صالحان (معصومین روات نائب از ایشان)، نجات انسان در بستر توحید در امر سیاسی، گناه پنداری ظلم فردی تا شئون سیاسی_ اجتماعی و ساختار های سرکوب گر بر آمده از آن، اطلاق دین در نسبتش با سیاست و تعریف سیاست در امتداد حیات دینی، تقوا محوری در ارزش گذاری انسان و نفی هرگونه سیستم طبقاتی و جنسیتی برساخته سوداگران، تحدید رفتار های انسانی در دایره حقوق و تکالیف الهی با فهم نسبت دو سویه انسان و پروردگار. این فروض بر ساخت نظری در خوانش اصلاحی از الهیات و کلام در ادامه خداشناسی شیعی است. (۱۱) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
مقاله📃 ادامه..... کلان طرح چاره اصلاحات از آنجا که کارکرد الهیات اصلاح تنظیم فرهنگی جهان اجتماعی است این باز تنظیم گری؛ مقولات تحت عمل خود را به صورت افقی می بیند. نتیجه اصلاحات در جامعه اسلامی به صورت موازی در حکمرانی و تربیت اجتماع جامعه مدنی را به ایدئال خود می بَرد‌. اگرچه یادمان نرود که اصلاح حاکمان و شیوه اعمال قدرت سیاسی (دولت) از ملت شروع می شود. چرا که پیش تر در حدیث حسینی هدف قیام امام را در اصلاح امت جدشان دیدیم. این اصلاح نیز در ادامه از ضد و خورد های سیاسی جدا نبود در قسمت سیاسی اش به سرکوب توسط رژیم منتهی شد. از این رو پارادایم اصلاح در صیانت جهان اجتماعی از فساد معنی می دهد. امروز مطابق نظر ورزی در الهیات اصلاح بایستی اقشار خاکستری ایران به خصوص نسل زد و آلفا در بستر جهان اصلاعاتی که اکوسیستم آن هاست فهم شوند. همینطور دولت نیز با مطالعه در حکمرانی اطلاعاتی در صورت متدیک اعمال قدرت اش طراحی گردد. سپس مطابق قانون اساسی این فهم از فرهنگ کنونی با ترجمه حقوقی به قانونگذاری وارد شده تا در هم زیستی شریعت و عرف به فرایند اصلاح بینجامد. تمامی این مراحل با ورود گفتمان اصلاح توسط نخبگان ایده به امر عرفی مطالبه عمومی برای تنظیم گری مردم سالار را به ارمغان می آورد. در این جا فرایند اصلاح در تمام مراحل خود رهبرانش را وکیل مردم می خواند. این یعنی آگاهی به اصلاح و عمل مصلحانه چهارچوبی دموکترالایز دارد. دیالکتیک مصلحان و مردم ربط متافیزیکی واقعیت اصلاح خواهد بود. اصلاح بر خلاف انقلاب، سنتزی تدریجی با اثراتی دیرپا و البته به تناسب دگرگونی های جامعه داینامیک خواهد داشت. نتیجه در آغاز توضیح دادیم که الهیات اصلاح، سامانه کلامی ناظر بر فرهنگ است. این تقدم نیز بخاطر وضعیت اجتماعی اخیر نسبت به دهه های منتهی به انقلاب اسلامی است. هم چنان که در علوم اجتماعی مطالعات فرهنگی و نظریه های فرهنگی جهان متکثر را در رقابت با پارادایم های جامعه شناسی کلاسیک فهم می کند؛ الهیات اصلاح نیز با تمرکز بر فرهنگ-یعنی سنت، هجار، آداب و ارزش های دینی_ ملی نهادینه در بافت ایران اسلامی- به راه حلی مفهومی جهت عبور از شبکه بحران های سیاسی و.... می رسد. همینطور ما ریشه های کلام اجتماعی و خود کنش اصلاح را تبار شناسی کردیم که به شکل گیری تشیع انجامید. این نهال مذهبی چنان قدرتی در بافتار ایرانی پیدا کرد که در نهایت به تصاحب دولت رقم خورد. سپس اصول الهیاتی آن را برشمردیم و نشان دادیم که چگونه این الهیات در کلام کلاسیک شیعه رسمیت می یابد. در آخر نیز طرح کلان چاره برون رفت از فساد از جهان ایرانی را در انداختیم. اینطور که به هر حال جبران تکیدگی تئوریک چهل ساله در جمهوری اسلامی به آگاهی بخشی و عمل مطابق آگاهی در ایده اصلاح بستگی خواهد داشت. این آگاهی بخشی در مطالعات فرهنگ و حکمرانی، اقناع عمومی و تولید قانون مناسب پروژه اصلاح گری را تحقق می بخشد. (۱۲) @enegasht_ir @theologyofreform_ir
❗️یکی از نظرات آینده پژوهانه در علوم انسانی آینده طرح ریزی فمینیستی در باز تنظیم جهان است. این روند زنانگی جهان نام دارد. آن جا که نهاد های علم، دین، دولت، خانواده و... در مسئله مندی زنانه پیش می رود. چیزی که به مرگ دو مفهوم انقلاب و اصلاحات می انجامد! @theologyofreform_ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
موضع نظریه الهیات اصلاح در برابر روند فمینیستی جهانی شدن: 🔹روند زنانه معادل دقیقی برای فمینیسم نیست اما از کاربست آن ناچاریم. 🔸زنانگی و مردانگی رویکرد های افراطی اند و اصالت ندارند. 🔹ترجیحی در زنانگی و یا مردانگی نیست. اساسا در کشف و دانش وری جنسیت گرایی فاقد اعتبار است. @theologyofreform_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهیات مقاومت در نسبت با الهیات اصلاح: 🔹لزومی به عنوان مستقل برای فهم مقاومت یا پایداری در چهارچوب یک الهیات مستقل نیست. 🔸مفهوم مقاومت از لحاظ مقابله با دیگری مطرح است نه معانی دیگر. 🔹مقاومت در بافت ملی طرح می شود و در برابر یک فساد. 🔸تبیین یا روشنگری نقطه شروع روند مقاومت در پروژه اصلاح اجتماعی است. @theologyofreform_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام 🔔 باتوجه به تجربه گفتگو در چند روز اخیرم با اقشار مختلف لازم دیدم دوباره لینک آرشیو الاهیات اصلاح را در اختیار شما قرار بدم. 🌐 الاهیات اصلاح؛ پروژه اصلاح اجتماعی در نسبت الهیات و فرهنگ (وابسته به انگاشت) لینک: https://eitaa.com/theologyofreform_ir پ.ن: شما بدون عضویت و تنها از راه وب میتوانید نوشتار های این کانال را مطالعه کنید. @engasht_ir