🚫همنشینی ۲ بازیگر با مجرم واقعه خونین پاسداران‼️‼️
gap.im/tangemersad
☢امیرحسین صدیق و ستاره اسکندری در اقدامی عجیب با مجرمی از دراویش گنابادی، پس از دوران محکومیتش عکس یادگاری گرفتهاند تا بار دیگر ثابت کنند کسانی که خود را چهره هنر این مملکت میدانند، فاقد قدرت تحلیل و تشنه دیدهشدن هستند.
🅾آیا این دو بازیگر از حمله «داعش وار» دراویش گنابادی به نیروی انتظامی در خیابان گلستان پاسداران چیزی میدانند؟
♨️آیا «کاسه داغتر از آش» هستند و در حالی که قطب فرقه دراویش شخصاً خواستار برخورد با عاملان حادثه پاسداران شده بود، با مجرم این واقعه ابراز همدردی میکنند؟!
#دراویش #داعشی #سلبریتی
👊 @tangemersad💥
شعری که پدر شهید محمد حسین حدادیان برای پسرش خواندن:
فهمید کل دنیا فرزند انقلابی
وقتی شبیه #بابا ،تو #انقلاب کردی
تا آخرین نفس ها ماندی درون میدان
درویش #داعشی را پراضطراب کردی
او خواست تا بدزدد ذکر علی #علی را
اما تو نقشه ها را نقشِ بر آب کردی
نام علی به لبها, راه عدو به رفتار
بزم نفاقشان را, با خون, خراب کردی
از این هواپرستان یک چشم زهر گرفتی
بت خانه هایشان را از بن خراب کردی
درویش مسلکان را در مهلکه چه تنها
با نام پاک حیدر تو بی نقاب کردی
وقتی که خواب بودند در شب #وطن_فروشان
تو فتنهی دراویش، در نطفه خواب کردی
شیطان که در کمین و درویش آتشین بود
تن را سپر نمودی جان را شهاب کردی
دشمن به سختی آمد دریای خون بسازد
دریای دشمنان را آسان سراب کردی
با ادعای مردی، شارب بلند کردند
تو با محاسنت دفع، شَرَّ الدَّوَاب کردی
درویش های کذاب از #عشق بو نبردند
بی شرم مردمان را با خون عذاب کردی
آن ها فقیرِ فهماند ، نِی فقرِ بی نیازی
کاخ یزیدیان را ، از نو خراب کردی
#شیطان میان مردم دنبال یار میگشت
با بذل خون سرخت،او را جواب کردی
در حیرتند پستان از کارت ای موحد!
این گونه دشمنان را یکجا جواب کردی
در عصر مدگرایی در وادی جهالت
آرام چهره ات را از خون خضاب کردی
عمری به نام #حیدر، کسب حرام کردند
از مسلکی دروغین، کشف #حجاب کردی
در راه عشق تنها، السابقون شهیدند
فهمیده بودى این را، زین رو شتاب کردى
السابقون تویی تو، کافیست غبطه خوردن
باید به خود بجنبم، من را مجاب کردی
🌹محمد جان پسرم غریب گیر آوردنت😭😭
🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷
1.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اگر_مدافعان_حرم_نبودند...
روایت یک #داعشی حیوانصفت از تعداد سربریدنها و تجاوزهایش درحمله به سنجار
اگر مدافعان #حرم نبودن...
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313_amariyon
❤️من دختر #سردارم
💌 نامه ای از دخترت؛
از آنجایی که این روزها دلم می خواهد همه نشانه ها را به تو وصل کنم، حتی به سال تولدم می بالم. من متولد سال ۷۶ هستم، همان سالی که تو به فرماندهی #سپاه_قدس رسیدی و در همین ۲۲ سالی که از زندگی من و تو در این دنیا گذشت، محشری به پا کردی که با #شهادتت، نفس در سینه دنیا حبس شد.
باورت می شود من حتی به همین ۲۲ سال از عمرم که هم زمان با حضور تو در این جهان گذشت، می نازم؟ و حالا خبر داری با رفتنت چه جگری از ما خون شده است؟...
تو هنوز از همه ما زنده تری، پس بگذار از هر آنچه در دلم می گذرد، با تو حرف بزنم! لطفاً مرا ببخش اگر از چیزهایی می گویم که در شأن تو نیست، اما من که پذیرفته ام تو #پدرم هستی و تو که پیش از این گفته بودی همان #دختر_کم_حجاب دختر من است... پس بی پرده می گویم پدر؛ از روزی که تو رفتی دیگر دستم به آرایش نرفت!
باورت می شود؟ من که رنگ آرایش صورت و لاک ناخن و لب جورابم که از کتونی ام بیرون بود، همه باید با هم هماهنگ می شد، بعد از رفتن تو همه چیزم به هم ریخته است!
حقیقتش را بخواهی، ما تو را آنگونه که هستی، هرگز نشناختیم اما وقتی رفتی طوری دلمان زیر و رو شد که فهمیدیم بی آنکه بفهمیم عاشقت بوده ایم. شاید این هم از همان #اخلاصت بود که حتی عشقت را بی سر و صدا به دل ما می فرستادی تا ریا نشود...
هر چه بود، از آن شبی که ما در خواب ناز بودیم و تو را غریبانه کشتند، دیگر این دل، دل نشد! دیگر این دل مال ما نشد! شاید اختلاف #اعتقادات من و تو از زمین تا آسمان باشد، اما هر چه بود #قهرمان نسل ما بودی! قهرمانی که دلمان به بودنش قرص بود، قهرمانی که پشت پهلوانی اش با خیال راحت پنهان می شدیم و برای #داعشی ها رجز می خواندیم! حالا رفتنت ما را آتش زده...
ببخشید که می گویم، اما من هنوز هم اهل #حجاب نیستم بابا! فقط دیگر دلم نمی آید با رنگ و لعابی بازی کنم وقتی یادم می افتد عشقم را چطور زدند... باز هم گریه ام گرفت... اصلا این آتشی که به دلمان زده ای، چرا سرد نمی شود؟ ای کاش هرگز سرد نشود، ما آتش #عشق تو را سخت دوست داریم!
بگذریم... بگذار اشک هایم را پاک کنم و با همین بغض در گلو به تو قولی بدهم! این را یواشکی فقط به تو می گویم چون می دانم پدری به مهربانی تو، هرگز دعوایم نمی کند؛ من تا به حال #راهپیمایی_۲۲_بهمن نرفته ام... ببخش من را بابا، اصلا قبول نداشتم، هیچ چیز را قبول نداشتم...
خواهش می کنم ناراحت نشو بابا، دیگر طاقت دیدن ناراحتی ات را ندارم، تو فقط بخند! مثل تمام عکس های زیبایت بخند! حالا دخترت به حرف تو #ایمان آورده، پس بخند! از چند روز پیش که فیلمی از تو دیدم که می گفتی :«والله، والله، والله از مهم ترین شئون #عاقبت_بخیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکّان #انقلاب را به دست دارد.»
من به حرف تو #ایمان آوردم پدر! به حرف تو و به هر آنچه تو ایمان داری، ایمان آوردم پدر! شاید باورت نشود اما این روزها خنده های #رهبر هم مثل خنده های تو از من دلبری می کند!
انگار تا امروز درست او را ندیده بودم، حرف تو باعث شد خوب به او نگاه کنم، او که تو شهادت دادی از مهمترین شئون #خوشبختی من خواهد بود! نمی دانم، شاید عشق او هم همچون عشق تو بی سر و صدا وارد قلبم شده و من بی خبرم! اما نمی خواهم این عشق هم از دستم برود بعد به خودم بیایم. حسرت از دست دادن تو کافی است، این عشق را عاشقانه و عارفانه در دلم پرورش می دهم، قول می دهم بابا!
ببین، هم پیکسل صورت زیبای تو را خریده ام هم پیکسل لبخند شیرین رهبرم را... #پرچم_ایران هم دارم! فردا به جبران همه این سال ها، عاشقانه به #راهپیمایی_۲۲_بهمن خواهم رفت.
مگر جز این است که تو دوست داشتی من پای رهبر و #انقلاب مان بمانم و مگر جز این است که #قاتلینت هنوز با دست و دهان خونی، به گریه هایم می خندند؟ پس به خدا خواهم رفت! به عشقم به تو و به عشقم به رهبرم قسم، فردا این عشق را به رخ دنیا خواهم کشید!
دخترت
۲۱ بهمن ۹۸
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
@tmersad313