گاهی کنج خانه و به دور از هیاهوی این روزگار،دیواری به دور خود میکشی،تا دوباره دُچار دیگری نشوی...
به یکباره میآیند و پا به خلوتت میگذارند،
قسم میخورند که با تمام مردم فرق دارند... قلب مرده و احساس فراموش شده ات را دوباره زنده میکنند
و تویی که ساده لوحانه باورشان میکنی،
درست زمانی که از خلوت خود بیرون میآیی و قلب و احساست را برایشان میگذاری،بازی رفتنشان را آغاز میکنند...
از خوب بودن تو میگویند،از لیاقت تو را نداشتن،از ارزش تو بیشتر از آن ها بودن
می روند و تو میمانی و یک
اعتماد خیانت دیده...
میدانی...
این ها همان قاتل هایی هستن
که تیر خلاص را به قلب های بی جان ما میزنند...
#مهران_قدیری
📚#من_آدم_دیر_رسیدن_بودم
#توآرومم_ڪن