🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰روز. سهم روز صد و نود و یکم
┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
📜 #خطبه116: (این خطبه در شهر کوفه در سال ۳۸ هجری برای تشویق کوفیان به نبرد نهایی ایراد شد.)
1⃣ ويژگيهای پيامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم)
♦️خداوند پيامبر(صلی الله علیه و آله) را فرستاد تا دعوت کننده به حق و گواه اعمال خلق باشد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) بدون سُستی و کوتاهی رسالت پروردگارش را رسانيد و در راه خدا با دشمنانش بدون عذرتراشی جنگيد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيشوای پرهيزکاران و روشنی بخش چشم هدايت شدگان است. (و از همين خطبه است؛)
2⃣ اندرز ياران
♦️ مردم! اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بوديد از خانه ها کوچ می کرديد، در بيابان ها سرگردان می شديد و بر کردارتان اشک می ريختيد و چونان زنان مصيبت ديده بر سر و سينه می زديد و سرمايه خود را بدون نگهبان و جانشين رها می کرديد و هر کدام از شما تنها به کار خود می پرداختيد، و به ديگری توجهّی نداشتيد. افسوس آنچه را به شما تذکّر دادند فراموش کرديد و از آنچه شما را ترساندند ايمن گشتيد. گويا عقل از سرتان پريده و کارهای شما آشفته شده است.
3⃣ تعريف يارانی كه به شهادت رسيدند
♦️ به خدا سوگند، دوست داشتم که خدا ميان من و شما جدايی اندازد و مرا به کسی که نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرمايد. به خدا سوگند، آنان مردمی بودند نيک انديش، ترجيح دهنده بردباری، گويندگان حق و ترک کنندگان ستم. پيش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در به دست آوردن زندگی جاويدان آخرت و کرامت گوارا پيروز شدند.
4⃣ خبر از خونريزی و شكمبارگی حجاج بن يوسف ثقفی.
♦️ آگاه باشيد به خدا سوگند، پسرکی از طايفه ثقيف (حجّاج بن يوسف ثقفی) بر شما مسلّط می گردد که هوسباز و گردنکش و ستمگر است. سبزه زارهای «اموال و دارايی ها» شما را می چرد و چربی شما را آب می کند. ابو وَذَحه: بس کن. (وَذَحه نوعی سوسک است چون ماجرايی با حَجّاج دارد، او را «ابووذحه» خطاب فرمود که اينجا جای آوردن آن نيست. می گويند وَذَحَه سوسک مخصوصی است حَجّاج را گزيد که بدنش وَرَم کرد و مُرد.)
┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
📜 #خطبه115
🔹دعا برای طلب باران
♦️"خداوندا! کوههای ما از بی آبی شکاف خورده و زمين ما غبارآلود و دام های ما در آغُل های خود سرگردانند و چون زنِ بچّه مرده فرياد می کشند و از رفت و آمد بی حاصل به سوی چراگاه ها و آبشخورها خسته شده اند. بار خدايا! بر ناله گوسفندان و فرياد و آه شتران مادّه رحمت آور. خدايا! به سرگردانی آنها در راهها و ناله هاشان در خوابگاه ها رحمت آور. بار خدايا! هنگامی به سوی تو بيرون آمديم که خشکسالی پياپی هجوم آورده و ابرهای پُر باران از ما پشت کرده و خشک و نامهربان بدون بارش قطره ای باران گذشتند. خدايا! تو اميد هر بيچاره و حل کننده مشکلات هر طلب کننده می باشی. خدايا! تو را می خوانيم در اين هنگام که همه نااميد شده اند و ابر رحمت بر ما نمی بارد و حيوانات ما نابود گرديدند. ما را به کردارمان عذاب نکنی و به گناهان ما کيفر ندهی. خدايا! رحمت خود را با ابر پُر باران و بهار پر آب و گياهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما؛ بارانی درشت قطره بر ما فرو فرست که مُردِگان را زنده و آنچه از دست ما رفته به ما بازگرداند. خدايا! ما را با بارانی سيراب کن که زنده کننده، سيراب سازنده، فراگير و به همه جا رونده، پاکيزه و با برکت، گوارا و پُر نعمت، گياه آن بسيار، شاخه های آن به بار نشسته و برگ هايش تازه و آبدار باشد تا با چنان بارانی بنده ناتوان را توان بخشی و شهرهای مرده ات را زنده سازی. خدايا! بارانی ده که بسيار ببارد تا زمين های بلند ما پر گياه شود و در زمين های پست روان گردد و نعمت های فراوان در اطراف ما گسترش يابد تا با آن ميوه های ما بسيار، گلّه های ما زنده و فراوان و سرزمين های دورتر از ما نيز بهره مند گردند و روستاهای ما از آن نيرومند شوند. اينها همه از برکات گسترده و بخشش های فراوان تو باشد که بر سرزمين های فقرزده و حيوانات وحشی ما نازل می گردد. خداوندا! بارانی ده دانه درشت که پياپی برای سيراب شدن گياهان ما ببارد چنان که قطرات آن يکديگر را برانند و دانه های آن به شدّت بر هم کوبيده شوند؛ نه رعد و برقی بی باران و ابری بی ثمر و کوچک و پراکنده و نه دانه های ريز باران همراه با بادهای سرد. خدايا! بارانی پُر آب فرو فرست که قحطی زدگان به نعمت های فراوان رسند و آثار خشکسالی از ميان برود که همانا تويی خداوندی که پس از نااميد شدن مردم باران را فرو می فرستی و رحمت خود را همه جا گسترش می دهی و تويی سرپرست نظام آفرينش که به ستودن سزاواری.
می گويم: «انصاحت جبالنا» يعنی کوه ها بر اثر خشکی از هم شکافته است و «انصاح الثّوب» وقتی گفته می شود که لباس از هم شکافته باشد «انصاح النّبت و صاح وصوح» به هنگامی که گياه خشک گردد می گويند و همه اين چند واژه به يک معنا است. و جمله «وهامت دوابّنا» از ماده «هيام» به معنی عطش است و «حدابير السّنين» جمع «حدبار» به معنای شتری است که بر اثر راه رفتن ناتوان شده است. امام(علیه السلام) سال های قحطی را به چنين شتری تشبيه کرده است. «ذوالرمه» شاعر می گويد:
حدابير ما تنفکّ الّا مناخة علی الخسف او نرمی بها بلدآ قفرآ
شتران ناتوانی که هيچ گاه از هم جدا نمی گردند جز در خوابگاه ها يا اينکه آنها را در محيط های بی آب و علف قرار دهند. و جمله «ولاقزع ربابها» يعنی از قطعات کوچک و پراکنده اَبر نباشد و جمله «ولا شفان ذهابها» در تقدير «ولا ذات شفان ذهابها» است «شفان» به معنی باد سرد و «ذهاب» به معنی باران های نرم می باشد. و کلمه «ذات» حذف گرديد زيرا شنونده به آن آگاه بود."
┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 191.mp3
11.32M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز صد و نود ویکم خطبه 116 تا 115
شرح حکمت ۵۸ ،بخش ۲ ثروت ؛ ریشه شهوتها.mp3
2.96M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت58 2⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت58 ( 2 )
🔹 ثروت ؛ ریشه شهوت ها
🔰 و نکته بعدی این است که [مال] مایهٔ فتنه و ابتلاست؛ حضرت علی (علیهالسلام) در خطبه ۱۵۶ میفرمایند:
پیامبر (صلوات الله علیه و آله) به من فرمودند:
« وَ قَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ »
" ای علی! این مردم به زودی با اموالشان دچار فتنه خواهند شد."
🔻 از طرفی دیگر مال، میتواند مایه اسراف و تبذیر باشد؛ در خطبه ۱۲۶ حضرت میفرمایند:
" آگاه باشید! بخشیدن مال در غیر حقّش، نوعی تبذیر و اسراف است. (بعد در ادامه میفرمایند:) نتیجه چنین کاری این است که خدا کاری می کند به کسانی که ناحق مال دادید، از شما تشکر نکنند."
🔻مسأله دیگری که جزء عوارض مال اندوزیِ بی تقوا هاست، طغیان نفْس است در مقابل خدا ؛ مولا علی علیه السلام در حکمت ۱۰۸ میفرمایند:
«وَ إِنْ أَفَادَ مَالًا أَطْغَاهُ الْغِنَى» ؛
" اگر قلب به یک مالی برسد (یعنی متوجه بشود که ثروت انبوهی به دستش رسیده)، با طغیان در مقابل خدا می ایستد. (یعنی به خاطر غنا و بی نیازی اش طغیان می کند.)
🔻 این در واقع همان آیه شریفه قرآن است که فرمود:
« إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى ، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى » ؛
" انسان اگر خیال کند بی نیاز شده، قطعاً طغیان خواهد کرد. "
🔻 نکته دیگری که در پایان این حکمت باید عرض شود ، این است که مولا علی (علیه السلام) نتیجه کسانی که دنبال جمع آوری اموال هستند را هلاکت معرفی می کنند؛ در حکمت ۱۴۷ میفرمایند:
« يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ »
" جمع آورندگان مال ولو به ظاهر زنده باشند، در واقع مرده اند. "
🔻 و در نهایت هم مولا علی (علیه السلام) در عبارتی فوق العاده جالب میفرمایند:
" من رهبر مؤمنینم و مال، رهبر فجار. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #کلیپ
⚠️ ترس بزرگ
🔻 توصیه به عقب نشینی بزرگترین ترس ماست.
➕ بارها در تاریخ سابقه دارد که ناصحان نادان یا خائنان در لباس ناصح پشت حق را خالی کردند و توصیه به سازش و کوتاه آمادن کردند؛ باطل جان گرفت و حق تضعیف شد...
🔹حجتالاسلام مهدویارفع
🗓 تاریخ: ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
#دوشنبههای_نهجالبلاغهای
#هیئت_سراج_علوی
پادکست ۴.۳.mp3
3.12M
🎙 #پادکست
⚠️ترس بزرگ
🔹حجتالاسلام مهدویارفع
🗓 تاریخ: ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
#دوشنبههای_نهجالبلاغهای
#هیئت_سراج_علوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اسلام
♨️ بر خلاف تصور خیلیها، قصاص، باعث نجات جان انسان ها میشود...
⬅️اسلام، ضد اعدامترین مکتب و آیین است...
ولایت شیطان و ولایت الله .mp3
24.63M
🎙 بخش اول: ولایت شیطان و ولایت الله
📌پایگاه بسیج شهید محلاتی قم
#شیخ_قمی
1402/11/3
➖➖
سه مرحله مواجهه طاغوت با مومنین و جنگ شناختی .mp3
32.74M
🎙 بخش دوم: سه مرحله مواجهه طاغوت با مومنین و جنگ شناختی
📌پایگاه بسیج شهید محلاتی قم
#شیخ_قمی
1402/11/3
➖➖
dars masnavi 20.mp3
14.07M
☘️#درس_مثنوی
قسمت 0⃣2⃣
دفتر اول ، ابیات ۲۶۷ تا ۲۸۲
#استاد_رنجبر
https://ia801804.us.archive.org/11/items/MisharyRasyidPerJuz/Mishary/25.mp3
تلاوت جز۲۵قرآن بدون دانلود 🌺🌺🌺
التماس دعا
═══✼🍃✨🍃✼══
✨ ✨
✨✨✨✨
🕊┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
@tofirmo
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 کلام رهبر معظّم انقلاب اسلامی دامظلّه
* هر کسی به جمهوری اسلامی ضربه بزند
ضربه بزرگتر را خواهد خورد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⤴️ شرح در کلیپ
* حقیقت آزادی زن در جوامع غربی ...
💠 با «قرآن کریم» نورانی شویم
سوره مبارکه اسراء آیه ۲۸
وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاء رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلًا مَّيْسُورًا
ﻭ ﺍﮔﺮ (ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻬﻴﺪستی ﻭ ﻓﻘﺮ) ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ (ﻛﻪ ﺑﻪ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﺣﻘّﺸﺎﻥ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺷﺪهای) ﺭﻭی ﺑﮕﺮﺩﺍنی (ﻭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭی ﮔﺮﺩﺍنی) بخاطر ﻃﻠﺐ ﺭﺯقی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﻮی ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ، ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﻣﻴﺪ ﺩﺍﺭی
ﭘﺲ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ (ﺗﺎ ﺭﺳﻴﺪﻥ ﺭﺯﻕ ﺧﺪﺍ) ، سخنی ﻧﺮم ﻭ ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭ ﻛﻨﻨﺪﻩ ﺑﮕﻮ.
💠بدبینی و بدگمانی و روش های درمان آن در روایات معصومین( قسمت دوم )
7️⃣ استعاذه
باید در برابر وسوسه بدبینی به خداوند پناه برد و آیه ها و دعاهای استعاذه را خواند. همچون دعای زیر:
أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیاطِینِ وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ یحْضُرُونِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
به خدای شنوای دانا پناه می برم از وسوسه های پنهانی شیاطین و باز به خدا پناه می برم از اینکه بر من حاضر شوند که خدا البته شنوا و دانا است.
8️⃣دوستی با افراد خودساخته
برای مبارزه با رذایل اخلاقی از جمله سوء ظن، انسان نیاز دارد به داشتن دوستی، خودساخته و مشاور امین که با مشورت، خود را از سوء ظن و قضاوت های بی جا حفظ کند. امام صادق علیه السلام فرمود:
هَلَک مَنْ لَیسَ لَهُ حَکیمٌ یرْشِدُه[9]
هلاک شد کسی که حکیمی ندارد که راهنمائیش کند.
9️⃣برخورد صادقانه
سعی کنید با افراد با صداقت برخورد کنید یعنی اگر احساس بدی نسبت به آنها پیدا کردید، خیلی ساده به آنها بگویید تا اگر آنها دلیل موجهی دارند برای شما بگویند ودیگر نیازی به بدگمانی نباشد. همچنین اجازه بدهید دیگران نیز احساسشان را به شما بگویند، حتی گاهی از آنها بخواهید در مواقعی که علل رفتارهای شما مشخص نیست از شما پرس و جو کنند و بی جهت به شما گمان بد نبرند، شما نیز این طور باشید.
🔟رویارویی با واقعیت
روبرو کردن فرد با واقعیت، یکی از راهکارهای مقابله با سوء ظن است. برای نمونه اگر کسی با تکیه بر دلایل سست، می گوید: فلانی در امتحان قبول نشده است، باید کارنامه قبولی وی را به او نشان داد، اگر چندین بار چنین برخوردی با این گونه افراد صورت گیرد، کم کم در شیوه اندیشدن خود تجدید نظر می کنند و هر سخنی را به آسانی نمی پذیرند.
1️⃣1️⃣دلیل خواستن
2️⃣1️⃣از بین بردن ریشه ها و زمینه ها
سوءظن عارضه ای است که ممکن است تحت تأثیر عوامل متعددی بروز کند، برای رفع آن باید با زمینه ها و عوامل مقابله نمود.
3️⃣1️⃣رعایت احکام و مسائل شرعی
همچون رعایت حریم و شئونات در گفتگو، پوشش، نگاه، ابراز علاقه و. . . با نامحرمان.
4️⃣1️⃣توجه به آفت ها و پیامدهای سوءظن نیز می تواند عامل رهایی از بدگمانی باشد.
امام علی علیه السلام می فرماید:
الفِکرُ فِی العَواقِب ینجِی مِنَ المَعاطِب[10]
تفکر در عواقب امور، انسان را از مهالک و سختی ها نجات می دهد.
5️⃣1️⃣درک حساسیت های طرف مقابل، مثلًا اگر همسر به تعریف کردن نامحرم حسّاس است نباید در حضور او از نامحرم تعریف کرد و یا اگر شوهر حسّاس است نباید زن با نامحرمان به گفتگو بنشیند.
6️⃣1️⃣برنامه ریزی و پر کردن فرصت ها، زمینه ای برای افکار شیطانی و بدگمانی باقی نمی گذارد. بر فرد بدگمان لازم است افکار خود را با گفتن ذکر و خواندن دعا و اشتغالات دیگر از گمان های بد منحرف سازد.
7️⃣1️⃣خواندن معوذتین (سوره ناس و فلق)
8️⃣1️⃣همنشینی با کسانی که سوءظن ندارند.
9️⃣1️⃣دوری گزیدن از موجبات و زمینه های سوء ظن
همچون اجتناب از گروه گرایی، پیش داوری، دوستان ناسالم، بدبین و….
⭕️پی نوشت ها:
1-کنز العمال، ج ۳، ص ۴۹۷، ح ۷۵۸۵
2-بحار الانوار ج ۷۵، صفحه ۱۶۹
3-ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص ۲۴۷)
4-معراج السعاده، ص ۱۶۴.
5-مصباح الشریعه، ص ۲۵۲.
6-نور/ ۱۲.
7- نهجالبلاغه، قصار ۱۴۱.
8-لغتنامه دهخدا، ج ۱، ص ۱۵۲.
9- بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۱۵۹.
10- غررالحکم، ج ۱، ص ۳۸۰..
قرآن و سنت هاي الهي
سنت هاي خداوند که گفته مي شود تغييري در آن ها نيست، کدامند و ويژگي هاي آن ها در قرآن چيست؟
طبق آيات قرآن کريم، برخي ويژگي هاي سنت هاي الهي چنين است:
تغيير، تبديل و دگرگوني در آن ها نيست.(1)
سنت و فرمان الهي، روى حساب و برنامه دقيقى است.(2)
اين سنت هاي الهي، در گذشته و براي اقوام گذشته نيز بوده است.(3)
ـ چند نکته توضيحي در باره جاري شدن سنت الهي:
1. خداوند متعال، در نهاد همه انسان ها و در فطرت و سرشت آن ها، زمينه ها و امكانات هدايت را قرار داده است؛ يعني همه انسان ها، هم ميتوانند در مسير هدايت قرار بگيرند و هم اين كه خود را در مسير گمراهي و انحراف بيندازند.
2. هر كس دچار انحراف و خطا شود، و سپس توبه و بازگشت به خدا داشته و آن را جبران نمايد، او به هدايت باز مي گردد و رحمت الهي شامل حال او مي شود.
3. اگر كسي خطا و انحرافاتش زياد شد و درصدد توبه و جبران آن ها هم برنيامد، اگر از يک حدي گذشت، ديگر قابليت هدايت شدن را در خود از بين برده و ديگر هدايت نمي شود.
4. کسي که به اين مرحله برسد يعني در اثر پافشاري بر گناه و نافرماني، زمينه هدايت را در خود از بي ببرد، سنت الهي در مورد او به اجرا در مي آيد.
5. البته اين سنت الهي با توجه به علم خداوندي است؛ يعني خداوند مي داند اگر كسي از اين حد عبور كند، همه روزنه هاي هدايت را به روي خود بسته است و ديگر قابليت هدايت را ندارد؛ يعني اگر هزار سال هم عمر به او داده شود، باز هم او بر خطاهاي خود مي افزايد و از هدايت دورتر مي شود.
ـ نمونه هايي از سنت الهي
1. سنت استيصال(4)
2. سنت انتقام از مجرمين(5)
3. ياري و نصرت مؤمنين(6)
4. اجل مسمي، سنتي قطعي(7)
5. مرگ، سنتي قطعي(8)
6. سنت الهي در هدايت نيکوکاران تلاشگر(9)
7. سنت در تنگنا قرار دادن مجرمين، به اميد بازگشت(10)
8. سنت اظلال، مختص اهل باطل(مشروط)(11)
9. سنت تدافع حق و باطل(12)
10. سنت آزمايش و ابتلا(13)
11. سنت ترف و مترفين(14)
12. سنت استدراج(15)
13. و...
ـ معرفي کتاب جهت مطالعه:
«سنت هاي الهي»، عبدالكريم زيدان، ترجمه مصطفي ذوالفقار طلب، تهران: نشر نويسنده.
«قرآن و اسرار آفرينش»، جعفر سبحاني، قم: بوستان كتاب.
«سنت هاي تاريخ در قرآن»، سيد محمد باقر صدر، ترجمه موسوي اصفهاني، تهران: تفاهم.
پی نوشت:
1. اسراء: 17/ 77؛ احزاب: 33/ 62؛ فتح: 48/ 23؛ غافر: 40/ 43.
2. احزاب: 33/ 38.
3. احزاب: 33/ 62؛ فتح: 48/ 23؛ غافر: 40/ 85.
4. طه: 20/ 128.
5. سجده: 32/ 22.
6. روم: 30/ 47.
7. نحل: 16/ 61.
8. عنکبوت: 29/ 57.
9. ابراهيم: 14/ 69.
10. روم: 30/ 41.
11. روم: 30/ 9.
12. شوري: 42/ 24.
13. بقره: 2/ 155.
14. اسراء: 17/ 16.
15. اعراف: 7/ 182.
ولخرجي
اسلام همگان را بهاعتدال توصيه نموده و خداوند ما را امت ميانهرو قرار داده است(1).
ولخرجي همان تبذير و به معناي بيهوده خرج کردن است.
قرآن ولخرجها را شبيه شياطين خوانده است؛
«إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا. (2)
ولخرجها شبيه شياطيناند و شيطان در برابر خداي خويش کفرپيشه است.»
اين کار مورد نهي اهل بيت (عليهمالسلام) نيز قرار گرفته است.
درباره ولخرجي از اميرالمومنين (عليهالسلام) چنين نقلشده است:
«بخشنده باش اما ولخرج مباش؛ و صرفهجو باش ليكن خسيس مباش.»(3)
در حديثي ديگر اين امام بزرگوار ولخرجي را آغازگر فقر و نداري مي داند.(4)
در روايتي ديگر نيز افتخار به ولخرجي موجب تهيدستي و فلاکت دانسته شده است.(5)
بنابراين ازنظر معارف اسلامي و احاديث معصومان (عليهمالسلام) ولخرجي ممنوع و نکوهش شده است.
پی نوشت:
1. سوره بقره، آيه 143.
2. سوره اسراء، آيه 27.
3. سيد رضى، نهج البلاغة، هجرت، ص 474.
4. ليثي، عيون الحكم و المواعظ، دارالحديث، ص 41، ح 934.
5. همان، ص 464، ح 8452.