eitaa logo
🌻🌻🌻🌻 طلوع 🌻🌻🌻🌻
1.9هزار دنبال‌کننده
64.6هزار عکس
67هزار ویدیو
2.7هزار فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. @tofirmo
مشاهده در ایتا
دانلود
این دهان بستی دهانی بازکن.mp3
723.5K
اين دهــان بستي دهــاني باز شـــد تا خورنده لقمه های راز شد لــب فـروبــند از طـعـام و از شـــــــراب ســـوي خوان آسـمــاني كن شـــتاب گـر تــو اين انبان ز نـان خــالي كـــني پـر زگـــوهــــر هـــاي اجــــلالي كـــني طــفل جـان از شـير شــيطان بــاز كن بــــعـــد از آنـــش بـا مـــلك انـــباز كــن چند خوردي چرب و شيرين از طـعــام امـــتحـــان كــن چـــند روزي در صــيام چــند شــب ها خواب را گشتي اسير يــك شـــبي بــيدار شــو دولـــت بـگير مثنوي معنوي - مولوي
ای خدای پاک و بی انباز و یار.mp3
1.19M
ای خدای پاک بی انباز و یار دستگیر و جرم ما را درگذار یاد ده ما را سخنهای رقیق که تو را رحم آورد آن ای رفیق ای دعا از تو اجابت هم ز تو ایمنی از تو مهابت هم ز تو گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن مصلحی تو ای تو سلطان سخن کیمیا داری که تبدیلش کنی گر چه جوی خون بود نیلش کنی این چنین مینا گریها کار توست این چنین اکسیرها زاسرار توست این همه گفتیم لیک اندر بسیچ بی عنایات خدا هیچیم هیچ ای خدا ای فضل تو حاجت روا با تو یاد هیچ کس نبود روا قطره دانش که بخشیدی زپیش متصل گردان به دریاهای خویش قطره ای علم است اندر جان من وارهانش از هوا ، از خاک تن تو بزن یا ربنا آب طهور تا شود این این نار عالم جمله نور
ای تو به آمرزش و آلوده ما.mp3
846.3K
ای تو به آمرزش و آلوده ما وی تو به غمخواری و آسوده ما رحمت تو کعبه طاعت نواز عدل تو مشاطه عصیان تراز لطف تو دلال متاع گناه حلم تو بنشانده غضب را پناه منفعلیم از عمل ناسزا گر همه نیک است بپوشان ز ما راستی ما ز ریا شرمسار بندگی از نسبت ما شرمسار تا ابد از معصیت آزرم ده حوصله ی ضامن این شرم ده کام مرا شهد عبادت ببخش چون بچشم فهم حلاوت ببخش شهپر جبریل نیازم بده راه به خلوتگه رازم بده در حرم عشق درون آورم شیفته و مست برون آورم
الهی باز کن چشم صوابم.mp3
1.19M
الهی باز کن چشم صوابم جمال خویش بنما بی حجابم چراغم را به نور خود برافروز شبم را زآفتاب خویش کن روز ز چاه معصیت آور برونم به نزهتگاه طاعت خوان درونم بزن از گریه بر رخساره ام آه که از غفلت نماند در سرم خواه نباشد طاقت بار گناهم مکن کوه گنه را سدّ راهم گناه و جرم بیش از پیش دارم ز خود بر جان خود صد نیش دارم به غفلت صرف شد نقد جوانی تلف گردید گنج زندگانی چو پیری بر سر آرد ترکتازم بکن از خواب غفلت دیده بازم ز نور خود شبم را روز گردان به لطف آن روز را فیروز گردان سرشک دیده را کن عذرخواهم غبار معصیت بنشان ز راهم اگر چه ترسم از نار جحیمت نییم نومید چون دانم رحیمت چو بینم روز محشر کرده خویش سر خجلت چه سان بردارم از پیش من نادان اگر نیکم اگر بد چو اول بنده ام خواندی مکن رد
خداوندا به عشقم زندگی ده.mp3
655.9K
خداوندا به عشقم زندگی ده به فرقم تاج عزّ بندگی ده پر از شهد شهادت كن دهانم و زآن جلاّب كن شیرین زبانم ز هر حرفی كه گردی نكته پرداز به نام ایزد بیچون كن آغاز به نام آنكه ما را زندگی داد وزآن پس مژده پایندگی داد خرد بخشید تا او را بدانیم ز گرد غیر او دامن فشانیم یكی را داد از نعمت جهانی دگر را كرد حاجتمند نانی نگون سازنده تخت منی گوی زبون دارنده بخت دنی جوی طرازآرای خلعت‌های امید ملوّن ساز نعمت‌های جاوید
ای خاک تو تاج سربلندان.mp3
1.01M
ای خاک تو تاج سربلندان مجنون تو عقل هوشمندان ای دست مقربان آگاه از دامن عزت تو کوتاه جز تو همه سرفکنده تو هر نیست چو هست بنده تو ای از خم کاف و حلقه نون صد نقش بدیع داده بیرون هر بحر کرم که صرف کردی از چشمه این دو حرف کردی دیباچه نویس دفتر عقل رخشانی بخش گوهر عقل کاشانه فروز شب سیاهان از مشعل نور صبحگاهان بر قامت شاهدان نوروز بی بخیه قبا و پیرهن دوز تسکین ده درد بی قراران مرهم نه داغ دلفگاران بگذشت ز حد جنایت من تا خود چه شود نهایت من گر بگدازی گناهکارم ور بنوازی امیدوارم بنگر به امیدواری من بگذر ز گناهکاری من بر سستی و پیریم ببخشای بر عجز و فقیریم ببخشای
الهی به مستان میخانه ات.mp3
1.61M
الهی به مستان میخانه‌ات به عقل آفرینان دیوانه‌ات به دردی کش لجهٔ کبریا که آمد به شأنش فرود انّما به درّی که عرش است او را صدف به ساقی کوثر، به شاه نجف به نور دل صبح خیزان عشق ز شادی به انده گریزان عشق به رندان سر مست آگاه دل که هرگز نرفتند جز راه دل به شام غریبان، به جام صبوح کز ایشان بود شام ما را فتوح خدا را به جان خراباتیان کزین تهمت هستیم وارهان به میخانهٔ وحدتم راه ده دل زنده و جان آگاه ده که از کثرت خلق تنگ آمدم به هر جا شدم سر به سنگ آمدم بیا ساقیا می به گردش در آر که دلگیرم از گردش روزگار از آن می که در دل چو منزل کند بدن را فروزان‌تر از دل کند از آن می که گر عکسش افتد به جان توانی به جان دید حق را عیان بیا ساقیا، می بگردش در آر که می خوش بود خاصه در بزم یار می صاف ز الایش ما سوی ازو یک نفس تا به عرش خدا مئی کو مرا وارهاند ز من ز آئین و کیفیت ما و من مئی را که باشد در او این صفت نباشد به غیر از می معرفت رضی روز محشر علی ساقی است بکش جام می تا نفس باقی است
سبحانه.mp3
884K
گفتی مرا کن ذکر هو سبحانه سبحانه من از کجا و یاد او سبحانه سبحانه هم ذاکر و مذکور او هم شاکر و مشکور او هم ناظر و منظور او سبحانه سبحانه گه سازدم که سوزدم گه درّدم گه دوزدم گه مستیی آموزدم سبحانه سبحانه کی می توانم ذکر او ، کی می توانم فکر او کی می توانم شکر او ، سبحانه سبحانه هم جان و هم جانان من هم مایهٔ درمان من سرمایهٔ احسان من سبحانه سبحانه گاهی ازو گریان شوم گاهی ازو خندان شوم او هرچه خواهد آن شوم سبحانه سبحانه جان غرقه شد در بحر او دل گم شد اندر های و هو ای فیض بس کن گفتگو سبحانه سبحانه
خبرداری .mp3
975.4K
خبر داری که سیاحان افلاک چرا گردند گِرد مرکزِ خاک در این محراب‌گه معبودشان کیست وزین آمد شدن مقصودشان چیست چه می‌خواهند ازین محمل کشیدن چه می‌جویند ازین منزل بریدن همه هستند سرگردان چو پرگار پدید آرنده خود را طلب‌کار تو نیز آخر هم از دست بلندی چرا بت‌خانه‌ای را در نبندی چو ابراهیم با بت عشق می‌باز ولی بت‌خانه را از بت بپرداز نظر بر بت نهی صورت پرستی قدم بر بت نهی رفتی و رستی مرا بر سرّ گردون ره‌بری نیست جز آن کاین نقش دانم سرسری نیست ازین گردنده گنبدهای پرنور به جز گردش چه شاید دیدن از دور درست آن شد که این گردش به کاری‌ست درین گردندگی هم اختیاری‌ست بلی در طبع هر داننده‌ای هست که با گردنده گرداننده‌ای هست
خداوندا گنهکاریم جمله.mp3
603.6K
خداوندا گنهکاریم جمله ز کار خود در آزاریم جمله نیاید جز خطاکاری ز ما هیچ ز ما صادر نگردد جز خطا هیچ ز ما غیر از گنهکاری نیاید گناه آید ز ما چندانکه باید سیه شد نامه ما تا به حدی که نبود از سفیدی جای مدی رهانی گر نه ما را زین تباهی چه فکر ما بود زین روسیاهی بدین سان رو سیه مگذار ما را بیار آبی به روی کار ما را
لک الحمد.mp3
633.6K
مناجات منظوم حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به نقل از «صحیفه علویه» لَكَ الْحَمْدُ يَا ذَا الْجُودِ وَالْمَجْدِ وَالْعُلَىٰ‌ تَبارَكْتَ تُعْطِى مَنْ تَشَاءُ وَتَمْنَعُ ستایش ویژه توست ای صاحب جود و بزرگواری و برتری فرخنده‌ای تو عطا کنی به هرکه خواهی و منع کنی از هرکه خواهی إِلٰهِى وَخَلَّاقِى وَحِرْزِى وَمَوْئِلِى‌ إِلَيْكَ لَدَى الْإِعْسَارِ وَالْيُسْرِ أَفْزَعُ معبودم و آفریدگارم و نگهدارم و پناهم به‌جانب تو در سختی و آسانی پناه می‌آورم إِلٰهِى لَئِنْ جَلَّتْ وَجَمَّتْ خَطِيئَتِى‌ فَعَفْوُكَ عَنْ ذَنْبِى أَجَلُّ وَأَوْسَعُ معبودم، اگر خطایم بزرگ و انبوه است پس گذشت تو از گناه من بزرگ‌تر و گسترده‌تر است إِلٰهِى لَئِنْ أَعْطَيْتُ نَفْسِىَ سُؤْلَها فَهَا أَنَا فِى رَوْضِ النَّدَامَةِ أَرْتَعُ معبودم، اگر خواهش نفسم را به نفسم واگذاشتم اینک در مرغزار پشیمانی می‌گردم إِلٰهِى تَرىٰ حَالِى وَفَقْرِى وَفاقَتِى‌ وَأَنْتَ مُنَاجاتِى الْخَفِيَّةَ تَسْمَعُ معبودم، بدحالی و تهیدستی و نیازم را می‌بینی و تو مناجات پنهان مرا می‌شنوی إِلٰهِى فَلا تَقْطَعْ رَجَائِى وَلا تُزِغْ‌ فُؤُادِى فَلِى فِى سَيْبِ جُودِكَ مَطْمَعُ معبودم، امیدم را قطع مکن و منحرف مساز قلبم را، که من به باران جودت طمع دارم
چنین شنیدم که لطف یزدان.mp3
792.6K
چنین شنیدم که لطفِ یزدان به رویِ جوینده در نبندد دری که بگشاید از حقیقت بر اهلِ عرفان دگر نبندد چنین شنیدم که هر که شب‌ها نظر ز فیضِ سحر نبندد مَلَک ز کارش گره گشاید؛ فلک به کینش کمر نبندد دلی که باشد ز صبحْ خیزان، عجب نباشد اگر که هر دم دعای خود را به کویِ جانان به بالِ مرغِ اثر نبندد ز تیر آهِ چو ما فقیران، شود مشبک اگر که شب‌ها  فلک بر انجم زره نپوشد؛ قمر ز هاله سپر نبندد اگر خیالش به دل بیاید سخن بگویم، چنان‌که طوطی جمال آئینه تا نبیند، سخن نگوید، خبر نبندد
رباعی.mp3
716.5K
شب خیز که عاشقان به شب راز کنند گرد در و بام دوست پرواز کنند هر جا که دری بود به شب بربندند الا در عاشقان که شب باز کنند افسوس که ما عمر تباهی داریم در حضرت او روی سیاهی داریم هر روز از او لطفی و از ما گنهی شکرانه ی هر لطف گناهی داریم ای آنکه به ملک خویش پاینده تویی در ظلمت شب ، صبح نماینده تویی درهای امید بر دلم بسته شده بگشای خدایا که گشاینده تویی
خداوندا.mp3
516.1K
خداوندا عطاهای تو عام است عنایتهای عامّت بر دوام است خداوندا توئی حامی و حاضر به حال بندگان خویش ناظر خداوندا نظر بر جان ما کن گذر بر کلبه ی احزان ما کن الهی جز درت جایی نداریم کجا تازیم چون پایی نداریم الهی من کیم اینجا گدایی میان دوستانت آشنایی الهی سوختم من در فراقت میان آتش غم زاشتیاقت
شکر و سپاس.mp3
1.37M
شکر و سپاس و منت و عزت خدای را پروردگار خلق و خداوند کبریا دادار غیب دان و نگهدار آسمان رزاق بنده‌پرور و خلاق رهنما ارباب شوق در طلبت بی‌دلند و هوش اصحاب فهم در صفتت بی‌سرند و پا یاد تو روح‌پرور و وصف تو دلفریب نام تو غم‌زدای و کلام تو دلربا شاهان بر آستان جلالت نهاده سر گردنکشان مطاوع و کیخسروان گدا خواهندگان درگه بخشایش تواند سلطان در سرادق و درویش در عبا آن دست بر تضرع و این روی بر زمین آن چشم بر اشارت و این گوش بر ندا یارب به دست او که قمر زآن دو نیم شد تسبیح گفت در کف میمون او حصا یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه یارب به خون پاک شهیدان کربلا یارب به صدق سینهٔ پیران راستگوی یارب به آب دیدهٔ مردان آشنا دلهای خسته را به کرم مرهمی فرست ای نام اعظمت در گنجینهٔ شفا سبحان من یمیت و یحیی و لا اله الا هوالذی خلق الارض والسماء انشاتنا بلطفک یا صانعَ الوجود فاغفرلنا بفضلک یا سامعَ الدعا یارب خلاف امر تو بسیار کرده‌ایم و امید بسته بر کرمت عفو مامضی
بیاتابرآریم دستی زدل.mp3
655.1K
بیا تا برآریم دستی ز دل که نتوان برآورد فردا ز گل همه طاعت آرند و مسکین نیاز بیا تا به درگاه مسکین نواز چو شاخ برهنه برآریم دست که بی برگ از این بیش نتوان نشست خداوندگارا نظر کن به جود که جرم آمد از بندگان در وجود گناه آید از بندهٔ خاکسار به امید عفو خداوندگار کریما به رزق تو پرورده‌ایم به انعام و لطف تو خو کرده‌ایم خدایا به عزت که خوارم مکن به ذل گنه شرمسارم مکن