در اینکه آیا #اربعین حسینی را بهعنوان یک واقعهای تاریخی و اینکه آیا اساساً تاریخ را با رویکردی جامعهشناختی میتوان بررسی کرد یا نه چهار دیدگاه وجود دارد:
1️⃣دیدگاه نخست بر نبود ارتباط میان دو علم تاریخ و جامعه شناسی تأکید میورزد و معتقد است اینکه در گذشته چه وقایعی اتفاق افتاده و چه شخصیتهایی بودهاند، ارتباطی به حال ندارد و با منفک دانستن تاریخ از جامعهای که در آن زیست میشود، بهنوعی امتداد اجتماعی را منکر میشود و در نتیجه تحلیل حوادث امروز با نگاه به گذشته را نمیپذیرد.
2️⃣دیدگاه دوم نهتنها به رابطه میان تاریخ و جامعه شناسی اذعان دارد، بلکه پا را از آن فراتر گذاشته تاریخ را پدر علم جامعه شناسی و ابزار #شناخت جوامع بشری میداند و بدون وجود آن جامعه شناسی را ناقص میشمارد؛ بنابراین برای تجزیه و تحلیل رفتار حال جوامع باید تاریخ و گذشته آنها تبیین شود؛ در غیر این صورت جامعه شناسی بدون ابزار خواهد بود.
3️⃣ دیدگاه سوم #جامعه_شناسی را بر تاریخ و سایر #علوم_انسانی مقدم دانسته و معتقد است علوم دیگر تابع جامعه شناسی هستند؛ به این معنا که اگر جامعه شناسی نباشد تحلیل و تبیین در سایر علوم مختل خواهد شد؛ یعنی علم جامعه شناسی به دادههای تاریخی ساختار میدهد و آن را نظاممند و زمینه بهرهگیری از آن را مهیا میکند.
4️⃣دیدگاه چهارمی نیز مطرح است که بر ارتباط #تاریخ و جامعه شناسی تأکید میورزد. در این دیدگاه بین #علم جامعه شناسی و علم تاریخ رابطه دوسویه برقرار میشود و بهجای تأکید بر تباین و تضاد یا رابطه یک سویه نوعی هم افزایی و هم پوشانی حاکم است اینکه تاریخ را بخوانیم بازسازی بازخوانی و تحلیل داشتهباشیم، تا حال و آینده را بسازیم؛ همان گونه که آیت الله #جوادیآملی تاریخ را در صورتی مفید شمردهاند که #امتداد_اجتماعی و تحلیل رفتار جوامع را بهدنبال داشتهباشد. با همین نگاه، امروزه بحث امتداد اجتماعی در فقه نیز مطرح میشود