خانم دکتر مریم اردبیلی عروس مرحوم آیت الله حایری شیرازی نمونه زن الگوی ایرانی و اسلامی هستند.
پزشکی که با وجود پنج فرزند دو دکتری گرفته اند.
این پزشک ثمره ای ازنگاه مقام معظم رهبری به زنان است که می فرمایند:فرزند آوری برای زن و کار در خانه با پیشترفت های زنان در میادین علمی، ورزشی، و سیاسی منافات ندارد.
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولودی عربی فارسی به مناسبت عید غدیر
برای غدیر باید بیش از اینها مایه گذاشت.
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
🍂 #پایی_که_جا_ماند ( ۲۰
خاطرات اسارت
سید ناصر حسینی پور
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🔅 شنبه ۴ تير ۱۳۶۷
جزیره ی مجنون - جاده خندق
دو نفرشان روی تقسیم وسایل شهدا دعوایشان شد. آنها پول توجیبی شهدا را بین خودشان تقسیم می کردند. تعدادی از آنها وسایل شهدا را که بر می داشتند، به جنازه مطهرشان گلوله می زدند. یکی شان یک خشاب کامل را روی سر و صورت شهیدی که چند لحظه قبل پولها و عکس زن و بچه اش را در آورده بود، خالی کرد. فهمیدم کی بود. حیات الله ازادی نام داشت و همشهری ام بود. حیات الله که از ترکهای دره شوری بود، زن و سه فرزند داشت. عراقی ها عکس بچه هایش را به همدیگر نشان می دادند. جنازه جهانگیر رنجبر چند متری اش به زمین افتاده بود. جهانگیر هم متأهل بود و دو فرزند داشت. جهانگیر می توانست در چراغچی بماند و جلو نیاید. با این که فقط بیست روز به پایان خدمتش باقی مانده بود، مردانه جنگید و مظلومانه شهید شد.
سرم گیج می رفت. ضعف شدیدی داشتم. یکی از آنها که جثه لاغر و قد نسبتا کوتاهی داشت، گلنگدن کشید و در حالی که به طرفم نشانه رفته بود، گفت:
- أقتلک؟ (بکشمت)؟
ترجیح دادم نگاهم به طرف نیزارهای جزیره باشد تا چشمم به صورت شان نیفتد. توی چشم های بعضی شان پر از نفرت و کینه بود، وقتی به آنها نگاه می کردم، جری تر می شدند. موهایم را می کشیدند تا بهشان نگاه کنم، نگاهم را پایین می دوختم تا کمتر تحریک شوند.
آرنجم به خاطر ضربه پوتین یکی از عراقی بدجوری درد می کرد. یکی شان به طرفم اسلحه کشید، احساس کردم جدی جدی قصد گشتنم را دارد. به عربی که فحش میداد، از بس صدایش بلند بود که همه بر می گشتند و نگاهش می کردند. از بس عصبی و خشمگین بود، چشمانم را به انتظار تیر خلاص او بستم و شهادتین را گفتم. فکر می کنم متوجه شده بود که از مرگ نمی ترسم. به خدا توکل کردم. دلم می خواست حرف هایم را متوجه می شدند تا به آنها می فهماندم با این وضعی که دارم، زنده ماندن جز درد و زجر چیز دیگری نیست. می فهمیدم چه راه سختی پیش رویم بود. به رنج ها، دردها و تحقیرهای اسارت که فکر می کردم، دلی به زنده ماندن نداشتم. در حالی که سرم پایین بود، کنارم نشست، موهایم را گرفت و سرم را بالا آورد؛ چنان به صورتم زل زد، احساس کردم اولین بار است ایرانی می بیند. بیشتر نظامیان از همان لحظه اول اسارتم اطرافم ایستاده بودند و نمی رفتند. زیاد که می ماندند، با تشر یکی از فرماندهان و یا افسران ارشدشان آن جا را ترک می کردند.
چند نظامی جدید آمدند. یکی از آنها با پوتین به صورتم خاک پاشید. چشمانم پر از خاک شد. دلم می خواست دستهایم باز بود تا چشم هایم را بمالم. کلمات و جملاتی بین آنها رد و بدل می شد که در ذهنم مانده. فحش ها و توهین هایی که روزهای بعد در العماره و بغداد زیاد شنیدم. یکی شان که آدم میانسالی بود، گفت: لعنة الله عليكم ايها الأيرانيون المجوس، (لعنت خدا بر شما ایرانی های آتش پرست). دیگری گفت: الأيرانيون أعداء العرب. (ایرانی ها دشمن اعرابند). دیگر افسر عراقی که مؤدب تر از بقیه به نظر می رسید، پرسید:
- ليش اجيت للحرب؟ (چرا اومدی جبهه)؟ بعد که جوابی از من نشنید، گفت: أقتلک؟ (بکشمت)؟
آنها با حرف هایی که زدند، خودشان را تخلیه کردند. بعضی شان که آدم های باوجدانی بودند سعی می کردند بقیه را متقاعد کنند کاری به کارم نداشته باشند. یک سرگرد با دست باندپیچی شده اش اسلحه کمری را روی شقیقه ام گذاشت و گفت: انت حرس خمینی؟
چیزی نگفتم و او ادامه داد: انت جيش الشعبي؟ ساکت ماندم. پیدا بود نسبت به پاسدارها و بسیجی ها کینه و عداوت خاصی دارد. سرگرد به قیافه ام که نگاه کرد، خطاب به دیگر نظامیانی که اطرافش بودند، گفت:
- لا! هذا مو جندی مکلف! (نه! این سرباز وظیفه نیست)!
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
✨ ادامه در قسمت بعد
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خمینی: شما همه از اسماالله هستید.
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اژدهای هفت سر (گرانی افسار گریخته ، نبود مسکن، شغل، تولید و.......) میراث روحانی برای دولت ریسی
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
آلمان رو سیل برده!! 80 کشته و 1300نفر مفقود شدند. ای کاش غرب پرست های ما یکم از تاثیر حکومت در نزول بلایای طبیعی و تاثیر مرگ بر امریکا در سیل و اینکه سیل نشون دهنده بدبختی ذاتی یک کشور است و مرکز نحسی جهان است رو به المان ها می گفتند.
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خصوصی سازی شده یا خصوصی بازی؟
کارشناس شبکه افق
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
🌹گرامیباد سالروز درگذشت آیتالله حاج سید رضا بهاءالدینی(۱۳۷۶)
یکی از روزها که حضرت آقا تشریف برده بودند به جمکران، حدود ساعت دو شب به حضرت آیتالله العظمی بهاءالدینی خبر میدهند که آقا صبح بعد از نماز میخواهند تشریف بیاورند منزل شما. تیم حفاظت ساعت چهار صبح برای آماده کردن شرایط به منزل ایشان میروند که متوجه میشوند آقای بهاءالدینی، پیرمرد ۹۰ ساله جلوی در خانه ایستادهاند. میگویند: آقا چرا با این کهولت سن اینجا تشریف دارید؟ ایشان میفرمایند برای دیدن رهبر بزرگ انقلاب، من از همان ساعتی که شما زنگ زدید آمدهام استقبال!»
🕊شادی روحشان صلوات
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شجاع ترین آدم ها چه کسانی هستند؟
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
امام خامنه ای:شورای نگهبان مطمئنترین ارگانی است که انقلاب به کشور بخشیده است.
🗓26 تیرماه سالروز تأسیس شورای نگهبان گرامیباد.
کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
برای جلوگیری از سهم حثخواهی افراد و گروهها ی مختلف، اولین گام تصویب شفافیت آرائ نمایندگان قبل از معرفی وزرا به مجلس است.
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه چیز داریم فقط آب نداریم!!!
برجام نافرجام که حتی مشکل آب مردم را نیز حل نکردند و آن هشت سالی که پر از هیچ بود!!
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ عزای عمومی در بلژیک
🔹۱۰۳ کشته، ۱۳۰۰ نفر مفقود در سیل آلمان (کشوری که غربزده ها ادعا میکنند خیلی پیشرفت کرده و اقتصاد قدرتمندی دارد)
🔹۴۰ کشته و مفقود هم در بلژیک
👈 غربزده ها ذره ای از این مشکلات را تقصیر دولت آلمان و ناکارآمدی آنها حساب نمیکنند ولی همین حوادث را در ایران با کشته و مفقودی بسیار کمتر ، به گردن دین ، نظام و ... میاندازند.
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سبحان الله ⭕️ اگر ۵۲۰ میلیون سال نوری از زمین دور شوید یک شبکهٔ باورنکردنی از ۱۰۰هزار کهکشان را مشاهده میکنید که مانند رشتههای عصبی درهم تنیده شدهاند. اینجا ابرخوشه لانیاکیا یا در زبان هاوایی آسمانِ بیکران است و آن نقطه قرمزِ کوچک، کهکشان راه شیری و منزلگاه بیش از ۲۰۰میلیارد ستاره است! هر نقطهٔ سفید در این تصویر نه یک ستاره، بلکه یک کهکشان است و زمین ما تنها یک سیارهٔ ناچیز در بین تریلیونها سیاره در آن نقطهٔ قرمز رنگ است.. براستی ما در این هستی بیکران چه جایگاهی داریم؟😳 *یا ایها الانسان ما غرّک بربّک الکریم؟؟؟*😳 ای انسان (کوچک و محقّر) چه چیزی تو را نسبت به پروردگارت مغرور می کند؟
سبحان الله
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
⭕️ داعشیای به نام رضاخان
💢 «ویلیام داگلاس» آمریکایی در کتاب خودش نوشته است: ”افسران رضاخان سر جوانان لُر را قطع میکردند و بعد سینی آهنی گداخته شدهای را روی گردن بریدهی آنها میگذاشتند تا جنازه چند قدم بدود، سپس بر سر تعداد قدمهای آنها شرطبندی میکردند!“😑
📚منبع: کتاب سرزمین شگفتانگیز...، نوشتهی ویلیام داگلاس (قاضی دیوان عالی آمریکا)، صفحهی ۱۷۵
#پهلوی_بدون_روتوش
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻امام محمد باقر علیه السلام:
💠 هر کس به خدا خوشبین باشد، به روزی اش افزوده می گردد.
📒 بحارالانوار ج ۷۵ ص ۱۷۵
🏴 سالروز شهادت جانسوز امام مومنان و پنجمین پیشوای عطوف،امام محمّد بن علی الباقر علیه السلام تسلیت باد.
#امام_باقر
#شهادت_امام_باقر
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
👓 عکس بالا سیل آلمان:
در بیشتر عکسهای منتشر شده از آلمان نهایتا یک یا دو مامور آنهم مشغول نظاره هستند و خبری از کمک مردم به یکدیگر نیست!
این عکس شلوغترین عکسی بود که پیدا کردم!
🔻 عکس پایین: انبوه گروههای جهادی در سیل #پلدختر!
ای کاش در این جنگ رسانهای همه مردم بسیج شوند تا #زیبایی ها و نقاط قوت نظام اسلامی را به رخ دنیا بکشند!
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir
🍂 #پایی_که_جا_ماند ( ۲۱
خاطرات اسارت
سید ناصر حسینی پور
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
🔅 شنبه ۴ تير ۱۳۶۷
جزیره ی مجنون - جاده خندق
سرگرد دستور میداد، جیب هایم را تفتیش کنند. پیراهن سبز رنگ دوجیب کرهای تنم بود. جیب هایم را گشتند. چیزی همراهم نبود. ساعت مچی ام توجه یکی از نظامیان را جلب کرد. برای این که ساعتم را در آورد، باید دستم را باز می کرد. سیم تلفن صحرایی را از دستم باز کرد. نفس راحتی کشیدم. از بس دستهایم را محکم بسته بود، جای سیم ها روی دستم کبود شده بود. نظامی ای که جوان تر بود، دستم را گرفت تا ساعتم را در آورد. با اشاره دستم بهش فهماندم: درش میارم و میدم بهت!
دستش به طرفم دراز بود تا ساعتم را بگیرد، ساعت را که در آوردم، انداختمش توی آب! عاقبت این کار را می دانستم. برایم سخت بود ساعت مچی برادر شهیدم روی دست کسانی باشد که قاتلان او بودند. در آن لحظه، این تنها چیزی بود که به آن فکر می کردم. برایم مهم نبود به خاطر این کارم چه برخوردی با من می کند. پیه همه چیز را به تنم مالیده بودم. حق داشت عصبانی شود، این کار از بس او را عصبانی کرد که با لگد به چانه ام کوبید و با قنداق اسلحه اش به کتفم زد. به صورتم که تف انداخت احساس کردم عقده اش کمی خالی شد. به خاطر کاری که کرده بودم احساس خوبی داشتم. آن لحظه، در خیالم به برادرم فکر می کردم که بهم میگفت: ناصر! ساعت من دست عراقی ها چه می کنه؟ و اگر ساعت را می بردند، برایم خیلی سخت بود! یکی از نظامی ها دوباره دستهایم را بست. دور و برم کمی خلوت شد. عراقی از کنارم رد می شدند و به سه راه محور و چراغچی می رفتند.
دو نظامی در فاصله ده، پانزده متری ام برای گشتن من دعوایشان شد. یکی از آنها با دیدنم گلنگدن کشید و به طرفم نشانه رفت. نظامی همراهش مانع شلیک او به طرف من شد. چیزی از حرف هایشان نمی فهمیدم. آنها در دو رفتار متفاوت با هم درگیری لفظی پیدا کردند. نظامی ای که مخالف کشتنم بود، لوله اسلحه دوستش را بالا گرفته بود و مانع اش می شد. فقط یک جمله ی او را متوجه شدم که گفت:
- خالد! خالد! لاترمی. (خالد! خالد! شلیک نکن).
خالد برای کشتنم جدی بود. گویا آدمی نبود به این راحتی کوتاه بیاید. کینه زیادی در رفتارش دیده می شد. نظامی ای که همان لحظه فهمیدم خالد نام دارد، با صدای بلند داد زد: انت قاتل اخی! (تو قاتل برادر منی)! حرفش را متوجه شدم. برای این که به او بفهمانم شما هم برادر مرا در جنگ شهید کرده اید، همان حرف خودش را تکرار کردم: انت قاتل اخی! (تو قاتل برادر منی)! ظاهرا برادرش در جنگ کشته شده بود. فکر می کنم به همین خاطر بود که با دیدن اسیر ایرانی خون جلوی چشمانش را گرفت و تحریک شد. نظامی همراهش برای این که او را از کارش منصرف کند، مرتب تکرار می کرد لاتقلته، هذا شباب، هذاجريح.. (نکشش، این جوونه، این مجروحه...)
برداشتم این بود که عراقی ها بی میل نبودند وقتی روی اسرای ایرانی اسلحه می کشند، ایرانی ها در مقابل شان ذلیل شوند و به التماس بیفتند. کاری که اسرای خودشان انجام می دادند. اسرای عراقی زمانی که اسیر می شدند، صدای الموت المدام و دخيل الخمینی شان بلند میشد. آنها برای این که کشته نشوند، فورا عکس زن و بچه های خود و عکس هایی از تجف، کاظمین و کربلا را در دست می گرفتند و به ایرانی ها نشان می دادند. هرچند ایرانی ها به اصول اسلامی پایبند بودند. من مدتی که جبهه بودم، شاهد این رفتار ذلیلانه عراقی ها بودم، هرچند کتمان نمی کنم، در میان اسرای عراقی بودند افرادی که فدایی صدام بودند و عليه صدام شعار نمی دادند، اما تعدادشان کم بود و ایرانی ها هم کاری به کارشان نداشتند.
مشاجره آن دو با آمدن یک سرهنگ پایان یافت. آنجا را ترک کردند و رفتند.
🌿🍃🌿🍃🌿🍃🌿
✨ ادامه در قسمت بعد
🌹کانال طلاب بصیر
@tolabebasir